رمان-لبخندی دوباره...(اپیزود تیفا)

[Deunan]

اسامی عجیب روی نقشه بچه ها را گیج میکرد و از کلود میپرسیدند که برایشان بگوید چه جور جاهایی هستند.
کلود خیلی کوتاه برای انها توضیح میداد،که مثلا در این منطقه جمعیت مردم زیاد است،در این منطقه جمعیت مردم کم است و در فلان منطقه هیولا وجود دارد و خطرناک است.
این توضیحات کوتاه بچه هارا قانع نمیکرد! و آنها میپرسیدند:فقط همین؟؟؟
تیفا برای اینکه در بحث آنها شریک شود برای بچه ها توضیحات بیشتری داد.
بعد از اینکه دنزل توضیحات اورا میشنید از کلود میپرسید که آیا درست است یا نه؟تیفا از این بابت ناراحت میشد اما خود را آرام میکرد و به خود میگفت که چیز مهمی نیست.
شاید بعد از آمدن دنزل آنها به یک خانواده ی واقعی تبدیل شدند.کلود کمتر کار میکرد و وقت بیشتری را به درکنار آنها بودن اختصاص میداد.
و هر شب وقتش را با گفتگو با بچه ها میگذراند.

***

-مشکل حل شد؟
-چه مشکلی؟
-مشکل تو...!
-آره....
کلود به فکر فرو رفت.
-اشکالی نداره اگه دوست نداری در موردش با من صحبت نکن.
-من نمیدونم چطوری برات توضیح بدم...
مشکل من حل نشده...خب،من فکر نمیکنم هیچوقت حل بشه.
تیفا ساکت بود.
-زندگی هایی که از دست رفته رو نمیشه برگردوند.اما شاید بتونم از کسایی که زندگیشون به خطر افتاده محافظت کنم.
-منظورت دنزل هست؟
-آره.
-هی،یادته وقتی دنزل رو آوردی اینجا،چی گفتی؟
-چی گفتم؟
-گفتی دنزل به جایی که تو میری اومده بود.
-خب...
کلود مانند کودکی که باید تنبیه شود مظلومانه به تیفا نگاه میکرد.
-به من بگو.من گوش میدم و بعد تصمیمی میگیرم که عصبانی بشم یا نه.
کلود سرش را تکان داد و گفت:دنزل جلوی کلیسایی که جایگاه اریث بود،بیهوش شده بود.برای همین فکر کردم اریث اون رو پیش من آورده.
کلود این جمله ها را یک نفس گفت و سپس نگاهش را به گوشه ای دیگر برگرداند.
-تو به کلیسا رفتی؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
-من نمیخواستم اونجا پنهون بشم.مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
-تو میخواستی اونجا پنهون بشی؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
-معذرت میخواممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
-من نگفتم تو نباید اونجا بری!اما دفعه ی بعد من هم باهات میام.مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
-فهمیدممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
-کلود!تو اشتباه فکر کردی!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
کلود به تیفا زل زد.
-اریث دنزل رو پیش تو نیاورد!
-آره منم همین فکر رو میکردممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
-اریث اون بچه رو پیش ((ما)) آورد!اشتباه میگم؟؟؟
کلود به تیفا زل زده بود و بعد لبخندی زد.این لبخند به تیفا آرامش داد و او فکر کرد که دیگر همه چیز درست خواهد شد.


چند روز بعد از این مکالمه ها،کلود از پیش آنها رفت.تیفا هنوز آن لبخند را به یاد داشت.با خود فکر میکرد که آیا آن لبخند واقعی بود یا،یک تخیل؟
تیفا بارها به کلود زنگ زد.و هر بار بعد از بوق خوردن های متوالی،تماس روی پیغام گیر میرفت......

پایان

[huvira]

عالی بود دستت درد نکنه خیلی خوب بودمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[×Freak×]

محشر بودمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Kadaj]

خیلی قشنگ بود ممنون.
با خوندن این داستان خیلی راحت میشه فهمید گذشته قبل از انیمه فرزندان ظهور چطوری بوده و هضم ماجرای انیمه اسون تر میشه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[سفیروت]

آخي كلود نازه البته اگه مخالفاش هجوم نيارن مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[داناتا خوشگله]

خیلی خیلی عالی بود گلممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[سفیروت]

اما یه جاش سوتیه احتمالا دقت نکردن به این موضوع تیفا خودش به کلود گفت دنزل بیاره پیششون پس تعجب کردن تیفا سره این قضیه چیه؟

[Deunan]

(2015/06/28 04:27 PM)'Sephiroth71' نوشته شده توسط:  اما یه جاش سوتیه احتمالا دقت نکردن به این موضوع تیفا خودش به کلود گفت دنزل بیاره پیششون پس تعجب کردن تیفا سره این قضیه چیه؟

 

 دوست عزیز منظورت کدوم دیالوگاس؟؟؟ نقل قول کن  برات توضیح میدممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Deunan]

وای بعد از مدتها من اومدم این تاپیک و یه کمی از ترجمه رمان رو خوندم، چقدر اون زمان ترجمم خوب بوده!!!!!!!!!!!!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
کاش بازم وقت کنم و ترجمه بقیه رمانها رو هم بذارم

[سفیروت]

نه کلا تو رمانه سوتیه نه ترجمه ی تو بوخدا راست میگم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
میگه تیفا تعجب کرده که چرا کلود دنزلو به خونه برده در صورتی که تو ادونت چیلدرن کامپلیت کلود میگه"تیفا گفت تورو به خونه ببرم" چون تیفا قبلش با دنزل حرف زده بود