زمان کنونی: 2024/11/06, 01:49 PM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/11/06, 01:49 PM



موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 6 رأی - میانگین امتیازات: 4.83
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

راه بی پایان

نویسنده پیام
RYOMA ECHIZEN
جاسوس منفجره

*


ارسال‌ها: 616
تاریخ عضویت: Mar 2014
اعتبار: 53.0
ارسال: #1
راه بی پایان
فصل اوّل
بازگشت گورو
یک رو هلس داشت با دوچرخه به مدرسه میرفت که کنار تیربرق پسری رو دید که قیافه اش براش اشناست و فرم مدرسه ی اونا رو هم داره.کنار پسر ایستاد و گفت:سلام!من هلسم!تازه به اینجا اومدی؟

پسر گفت:خیلی خوشبختم هلس منم گورو هستم!تازه به اینجا نیومدم من اینجا بزرگ شدم فقط برای 4 سال تو آرژانتین بودم.

- چه خوب میتونیم با هم دوست باشیم...سوار دوچرخم شو باهم میریم...!

- خیلی متشکرم^___^

گورو سوار دوچرخه ی هلس شد و با هم به مدرسه اومدن.من که منتظر هلس بودم گورو رو دیدم پیش خودم گفتم:این پسره کیه که با هلسه؟انگار جایی دیدمش...


مارگارت اومد پیشم و گفت:سلام رناتا جونم.به چی فکر میکنی؟

گفتم:ه.....ه..........هیچی.

رفتیم سر کلاس از بدبختی اون زنگ هم ریاضی داشتیم و طبق معمول:مساحت دایره رو با ضرب شعاع در شعاع ضرب در 3 ممیّز 14 میکنیم مساحت به دست میاد...!!!من حوصله ی همچین چیز هارو ندارم.به مارگارت گفتم:بیا زنگ تفریح بریم دنبال هلس تا بفهمیم اون پسره کیه.مارگارت گفت:تو امروز داشتی در مورد اون پسره فکر میکردی؟راستش قیافش برای منم خیلی اشناس.معلم گفت:به درس گوش کنین!گفتم:اونو یه جایی دیدم و شاید مدّتی هم باهاش بودم ولی هر چی هست الآن به خاطرش ندارم.

- نگران نباش خودمون امیوز میفهمیم که اون کیه...

معلم:شما دوتا!!!مارگارت و رناتا!!!به درس گوش میدین یا نه؟هر دوتامون با هم گفتیم:چشم!!!

دیگه چاره ای نیست جز این که به این ریاضی بدون مسب (ترجمه ی فارسی لا مسب) گوش بدی...

زنگ تفریح که شد گورو و هلس زود تر از همه رفتن توی حیاط.من به مارگارت گفتم:بیا اینجا و ببین!!!



مارگارت از پنجره دید که اون دو تا چه راحت با هم دوستنو میرن.گفتم:بدو بیا مارگارت باید از ماجرا سر در بیا ریم...








دارم داستانش رو مینویسم انشاالله خوشتون اومد بقیش هم میزارممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2014/04/18 02:54 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
RYOMA ECHIZEN
جاسوس منفجره

*


ارسال‌ها: 616
تاریخ عضویت: Mar 2014
اعتبار: 53.0
ارسال: #2
RE: راه بی پایان
رفتیم چایین دیدم هلس داره با گورو بسکتبال بازی میکنه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه خیلی عصبانی شدم و رفتم وسط زمین و توپ رو انداختم طرف مارگارت.به گورو گفتم:تو کی هستی که دنبال هلس میگردی؟ گورو اومد جلو و کلاهش رو برداشت و گفت:من گورو هرومیدن هستم خانم و فکر نمیکنم این به شما ربطی داشته باشه! گفتم:گورو؟خودتی؟من رناتا هستم دوست قدیمی...!گورو:رناتا؟چقدر از دیدنت خوش حال شدم!!! هلس با خودش فکر کرد:چرا قبلا اسمشو نپرسیده بودم؟گورو هرومیدن!چه اسم اشنایی! یه دفعه یه دینامیت تو هلس منفجر شد و پرید تو بغل گورو! اون شب هلس پیشنهاد داد بریم کافه.گورو وقتی قهوه شو تموم کرد پاشد و گفت:خب بچه ها از بابت قهوه خیلی ممنونم. بعد رفت و تو گوش هلس چیزی گفت. گورو رفت و ما همون جا موندیم و حرف زدیم.اون شب گذشت فردا گورو خبر داد که میخواد دوباره به ارژانتین برگرده...
2014/04/19 01:18 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
_lady.bird_
کاربر حرفه‌ای



ارسال‌ها: 1,287
تاریخ عضویت: Dec 2013
اعتبار: 464.0
ارسال: #3
RE: راه بی پایان
خیلی قشنگه لفرین راسی چرا می خواد برگرده؟
2014/04/19 01:30 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
RYOMA ECHIZEN
جاسوس منفجره

*


ارسال‌ها: 616
تاریخ عضویت: Mar 2014
اعتبار: 53.0
ارسال: #4
RE: راه بی پایان
چون که برای انجام یه ماموریت اومده بود و تو کافه گفت که میره میخواست ماموریتش رو انجام بده
2014/04/19 01:31 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
_lady.bird_
کاربر حرفه‌ای



ارسال‌ها: 1,287
تاریخ عضویت: Dec 2013
اعتبار: 464.0
ارسال: #5
RE: راه بی پایان
پس اینطور زود تر بقیرم بزار
2014/04/19 01:35 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
RYOMA ECHIZEN
جاسوس منفجره

*


ارسال‌ها: 616
تاریخ عضویت: Mar 2014
اعتبار: 53.0
ارسال: #6
RE: راه بی پایان
فصل دوم
گردنبند نقره
رفتیم فرودگاه تا با گورو خداحافظی کنیم.هلس خیلی ناراحت بود.وقتی گورو سوار هواپیما شد هلس بعش گفت:منتظر نامه ی من باش گورو...

شب هلس از رفتن گورو خیلی ناراحت بود.نامه ای برای گورو نوشت:
سلام بعد از رفتن تو من امیدی به زندگی ندارم برای همین این گردنبند نقره که تنها یادگاری مادرمه برات میفرستم تا همیشه به یادم باشی.من امشب 4/7 از اینجا میرم نه تنها از اینجا میرم بلکه از این دنیا میرم...روحم ساعت 2:45 بامداد پیش خدا پرواز میکنه........
هلس سیوسوکه
4/7
البته هلس اون نامه رو به من نداد که بخوونم ولی بعدا گفت که چی واسه گورو فرستاده.

شب به هلس گفتم:امشب برنامت چیه؟کجا میری؟

گفت:میرم پمپ بنزین...

نامه رو برداشت و رفت بیرون.به مارگارت گفتم:بیا دنبالش بریم معلوم نیست که میخواد چه بلایی سر خودش بیاره.

با مارگارت خیلی اروم دنبال هلس رفتیم. اول رفت نامه رو داد به اداره ی پست و بعد به طرف بزرگ ترین پمپ بنزین شهر حرکت کرد.رفت و 5 لیتر بنزین گرفت و اومد پشت پمپ بنزین که یه باغ بزرگ اونجاست.بنزین

-ها رو روی خودش خالی کرد تا اومد کبریت رو روشن کنه مارگارت یه گردنبند طلا که قبلا واسه هلس خریده بودم محکم انداخت کردنش و چون مربعی شکل بود سر تیزش گردنش رو زخم کرد.

هلس گفت:چکار میکنین؟بزارین به حال خودم باشم...من از این دنیا خسته شدم.میفهمین؟دلیلی نداره که بخوام زنده بمونم! گفتم:خودتو بکشی به کجا میرسی؟به جای خوبی که نمیرسی! مارگارت هلس رو بغل کرد و گفت:من نمیزارم خودت رو اتیش بزنی مثلا ما دوستای همدیگه ایم!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/04/20 01:33 PM، توسط RYOMA ECHIZEN.)
2014/04/20 12:53 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
_lady.bird_
کاربر حرفه‌ای



ارسال‌ها: 1,287
تاریخ عضویت: Dec 2013
اعتبار: 464.0
ارسال: #7
RE: راه بی پایان
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهخاک بر سرت هلس
2014/04/20 05:12 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
RYOMA ECHIZEN
جاسوس منفجره

*


ارسال‌ها: 616
تاریخ عضویت: Mar 2014
اعتبار: 53.0
ارسال: #8
RE: راه بی پایان
بیچاره گناه داره
پدرش صابقه داره مادر هم نداره گناه داره من بهش حق میدم خودشو بسوزونه!!!
2014/04/21 12:33 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
Lucy sama
L.u.c.y × N.a.m.i



ارسال‌ها: 313
تاریخ عضویت: Apr 2014
اعتبار: 18.0
ارسال: #9
RE: راه بی پایان
عالی بود تصویر: richedit/smileys/YahooIM/8.gifخسته نباشی تصویر: richedit/smileys/YahooIM/8.gif
2014/04/24 08:45 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
zari.f
anishtain`s adopted daughter



ارسال‌ها: 725
تاریخ عضویت: Sep 2013
اعتبار: 218.0
ارسال: #10
RE: راه بی پایان
خیلی جالبه!
این هلس چه قدر نا امیده!
2014/04/24 11:55 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
موضوع بسته شده است 


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
documents صبح و راه مدرسه Boruto 1 802 2017/09/06 02:54 AM
آخرین ارسال: Boruto
  داستان *سرنوشت بی پایان* !Emily 6 1,403 2016/07/30 11:26 AM
آخرین ارسال: !Emily



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان