زمان کنونی: 2024/11/06, 10:06 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/11/06, 10:06 AM



موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 6 رأی - میانگین امتیازات: 4.83
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان «از خون مینویسم با خون»

نویسنده پیام
veena
تنبل الدوله 0_0



ارسال‌ها: 936
تاریخ عضویت: Aug 2015
اعتبار: 124.0
ارسال: #14
RE: داستان «از خون مینویسم با خون»
قسمت12:
از تاکسی پیاده شدم. 10 دقیقه مونده بود تا ساعت 11 بشه. من روی نیمکتی زیر نور چراغ نشستم. مردم به طرف خونه هاشون میرفتن. ساعت 11 شد. خیابون خلوت بود. فقط من اونجا بودم با چند تا گربه که واسه خودشون میگشتن.
طوفانی شروع شد. دستمو جلو صورتم گرفتم که خاک تو چش و چالم نره! در یک آن طوفان نشست کرد. خیلی ترسیده بودم! حتی تصورشم برای من ترسناک بود! چه رسد که در اون لحظه حضور داشته باشم! صدای قدم های آروم شخصی میومد. ساعت 11:05 بود. به من نزدیک شد و با صدایی ملایم و رسا گفت:« میشه بشینم؟» منم هول کردم و گفتم :« بله »
کنارم روی نیمکت نشست. روی صورتش نور افتاد! اون،... همون پسری بود که عصر جون منو نجات داد!!!
آروم ازم پرسید:« زیاد که منتظرم نموندید؟»
_ نه! چند دقیقه بیشتر نبود! همین!
صورتشو به طرف من چرخوند. مثل عصر لبخند ملایمی به لب داشت. تو چشاش چند ثانیه زل زدم و بعد آروم گفتم:«ممنونم!» در جوابم گفت:« از چه بابت؟» گفتم:« از اینکه منو نجات دادید.» گفت:« وظیفم بود که انجامش دادم. راستی! عصر کیفتون رو روی زمین پیدا کردم. بفرمایید.»
خدای من! کیفم! گفتم:« واقعا متشکرم!» گفت:« خواهش میکنم»
خیلی میترسیدم که نکنه دوباره اون موجودات وحشی به من حمله کنن! ترس از قیافم میبارید! گفت:« اگه میخوای بری برو.» گفتم:« بله. اما چجوری؟» از روی نیمکت بلند شد. ماشین مشکی رنگی تو خیابون، بغل اون ایست کرد. در ماشینو باز کرد و گفت:« بفرمایید.» دست منو گرفت و تا ماشین همراهیم کرد. من و اون، باهم سوار ماشین شدیم.
 
2015/11/06 06:21 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
موضوع بسته شده است 


پیام‌های داخل این موضوع
RE: داستان «از خون مینویسم با خون» - veena - 2015/11/06 06:21 PM

موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
documents [داستان] آدمانتِم dot. 4 1,680 2021/05/19 09:32 PM
آخرین ارسال: dot.
  داستان:در مرز مشترک آتیش پاره 7 2,330 2021/04/21 07:06 PM
آخرین ارسال: آتیش پاره
documents (داستان کوتاه) انتظار Ilyaa_JA 0 1,017 2021/04/17 04:29 PM
آخرین ارسال: Ilyaa_JA
One Piece-1 [داستان] جلگه‌ی بایر dot. 1 1,165 2021/03/10 12:12 AM
آخرین ارسال: dot.
  کلکسیون داستان های کوتاه دارسی ال.سی dot. 2 1,208 2021/01/24 11:31 PM
آخرین ارسال: dot.



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان