Ali king
ارسالها: 817
تاریخ عضویت: Oct 2013
اعتبار: 212.0
|
RE: داستان کوتاه قتل در پارک انیمه
قسمت بعدی و آخر این معما
ما نمی تونستیم کاری رو از پیش ببریم چون کل خونه مدیر رفته
بود رو هوا
فقط یه نفر بود که زنگ زد و گفت کسی که اونجا رو منفجر کرد و آبانه رو کشته امیرمحمد بوده
منم گفتم امکان نداره او اونشب تو جشن تولد رامین بوده
تا این که یکی زنگ زد و گفت بازیگر معرف به نام جک از خوابش بیدار نمی شه
ما رفتم اونجا رامین دید نفس نمی کشه اون گفت مرده
گفتم نامه چیزی قبل از مرگش ننوشته
گفت چرا; صبر کنید بیارم
تا ایشون برن نامه رو بیارن ما هم یه نگاهی به اینور و اونور انداختیم و دید کلاه گیسی شبیه به مو ها امیرمحمد داره و همین طور وسایل گریم که میتونه اون رو شبیه امیرمحمد کنه
ایشون هم نامه رو خوندند تا به جایی رسیدن که من تازگی ها از طرف یه نفر به نام آقای احمد پیشنهادی دریافت کردم که به اون کار می پردازم
من:خودشه;میتونم نامه رو ازتون قرض بگیرم
خدمتکار جک:بله بله
من:مرسی
بعد هم رفتیم به خانه آقای احمد زنگ زدیم و رفتیم تو یه نگاهی به خونه انداختیم و گفتیم شما با امیرمحمد قرارداد بسته بودید
ایشون:بله چطور
ما گفتیم هیچی و رفتیم رامین گفت برای چی بلند شدی
گفتم:بعدا می فهمی
اونروز جشنی بود که کاپیتان اسموکر به اونجا رفته بود و وقتی برگشت به من زنگ زد و گفت:کاراگاه; امیرمحمد;وقتی داشتم براش از مانگام می گفتم
صدای فریاد اومد گفتم کاپیتان;کاپیتان حالت خوبه؟
اما بعد این حرف تلفن قطع شد
تو فکر بودم; اصلا هیچی از این معما نمی فهمیدم تا ایت که رامین گفت: یعنی کی میتونه از جک خواسته باشه که امیرمحمد بشه
گفتم برعکسشم میشه
رامین:یعنی چی
من بدون اینکه جواب رو بدم رفتم دفتر مدیر کل هادی میخواستم برم تو که منشی ایشون گفت کجا آقا نمیشه برید تو
خواهش می کنم کار خیلی مهمی باهاشون دارم حالا شما با ایشون بگید
منشی:آقای مدیر کل یه نفر بنام علی کینگ با شما کار دارن
مدیر :درباره چیست؟؟
من گوش رو گرفتم و گفتم:قتل های کایان و آبانه
مدیرخطاب به منشی:بببذااار بیاددد تو (به حالت فریاد خوانده شود)
من:دورود
مدیر: درود;کارتون چیست؟
کارم;من کاری ندارم فقط می خوام به من اجازه دسترسی به فایل های محبر(محرمانه ی کاربر)رو بدید
مدیر: ?what
اول او نمی خواست که اجازه بده اما من با کلی اصرار گرفتم بعد نگاهی کردم و از رامین۹۹ خواستم تا برای شب همه افراد درون پرونده جمع کن یه جا
گفتم کسی قاتله که فرمانده یا کاپیتان گروه هکرFXهستش
آبانه هم می فهمه که اونا هکر هستند و می خوان سایت نابود کنن و می خواد به مدیر کل اطلاع بده که کاپیتان هکر مانع ایشون میشه و به ضرب گلوله کشته میشه و کاپیتان برای اینکه این مرگ رو طبیعی بشون بده اون رو به حالتی در میاره که انگار او خودشه رو دار زده ودر ضمن مدیرآبانه هم به زانوی اون تیر میزنه و خون هاشون به جا میمونه
در مورد قتل کایان خانم;آبانه خانم قبل از مرگش به او نامه مینویسد که او به مدیر کل خبر دهد اما کاپیتان ایشون هم میکشد
اون کسی نیست جز امیرمحمد خان
می پرسید اون که موقع قتل آبانه خانم تو جشن تولد رامین بود
اون از جک خواسته که ادای اون رو در بیار که به جشن تولد رامین رفته
کاپیتان اسموکر تو جشن تولد از مانگاش برای امیرمحمد حرف میزنه اما وقتی در یک جشن دیگه از مانگا براش حرف میزنه امیرمحمد خان متوجه منظورش نمی شه
کاپیتان اسموکر هم وقتی می خواد به من خبر بده کشته میشه
امیرمحمد با شنید این حرف ها سوار ماشین میشه و فرار میکنه
همون موقع یک نفر موتورش رو روشن میکنه و به دنبال اون میره
رامین:اون مدیرکل هادیه
مدیر یه میان بر میزنه و از جلوی ماشین در میاد و با سرعت بسمت ماشین میره
یکی میگه میخوای بیخیال بشی؟
مدیر کل:من که جا نمیزنم دعا کن اون جا بزنه
هر دو بهم میخورند و ماشین و موتور و هم امیر محمدخان منفجر میشند اما مدیر کل قبل از برخورد میپره و نجات پیدا میکنه
بعد ها پارک به تکنولوژی دست پیدا میکنه که فقط یک بار دیگه مردم رو زده میکنه و کاپیتان;یاسمن و کایان رو زنده می کنند
|
|
2014/06/05 10:11 PM |
|