زمان کنونی: 2024/07/02, 09:01 PM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/07/02, 09:01 PM



موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 13 رأی - میانگین امتیازات: 4.69
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من

نویسنده پیام
Aisan
isun



ارسال‌ها: 5,853
تاریخ عضویت: Jul 2013
ارسال: #401
RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من
از آن خانه قدیمی خارج می شوم و به تپه سرخ می روم
آنجایی که غروب ها رنگ زندگی اخیر مرا می گیرد؛رنگ خون...
آرام گوشه ای می نشینم و سلاحم را کنارم می گذارم؛فعلا خبری از جان نیست پس غروب را تماشل می کنم...
2016/08/16 03:11 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
white knight
I.T.N.O.G.savior



ارسال‌ها: 1,236
تاریخ عضویت: Dec 2014
اعتبار: 560.0
ارسال: #402
RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من
همراه وویلا به کنار تپه ای سرخ رنگ میرسیم اسمش را سرخ گذاشته اند چون غروب ها آفتاب آن جا را به رنگ خون میکند با وویلا پشت بوته زاری منشینیم پرسیدم:رسیدیم؟
وویلا به آرامی سرش را تکان داد سرک کشیدیم تا از نبود کسی مطمئن بشیم به وویلا گفتم من جلو میرم تو پشت سرم بیا آذام از بوته ها بیرون خزیدم...
2016/08/16 03:54 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
Aisan
isun



ارسال‌ها: 5,853
تاریخ عضویت: Jul 2013
ارسال: #403
RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من
به اتفاقات اخیر فکر میکنم که وجود دو نفر را حس می کنم،از جایم بلند می شوم و سلاحم را به تسن تبدیل می کنم و باد بزن را جلوی صورتم می گیرم تا چهره ام قابل شناسایی نباشد.در دست دیگر هم کلت را آماده نگه می دارم و پشت بید مجنون بزرگی پنهان می شوم
2016/08/16 04:07 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
white knight
I.T.N.O.G.savior



ارسال‌ها: 1,236
تاریخ عضویت: Dec 2014
اعتبار: 560.0
ارسال: #404
RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من
 وویلا را کنار بوته ای متوفق میکنم :تا وقتیکه نیاز نشده اینجا بمون
-مراقب خودت باش پرسیلا.
لبخندی میزنم و به فضای باز میروم اگر کیتی آن جا بود تا وقتیکه کسی که مزاحمش شده بود را نمیدید خودش رو نشون نمیداد . نسیم تند اما خوش آیندی میوزد آرام اما آماده همانجا می ایستم...
2016/08/16 04:40 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
Aisan
isun



ارسال‌ها: 5,853
تاریخ عضویت: Jul 2013
ارسال: #405
RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من
دختری در فضای باز ظاهر می شود ،پشتش به من است ونمیتوانم چهره اش را ببینم
کمی دقت می کنم،اندام و موهایش مرا یاد پرس می اندازد
ریسک نمیکنم،همان جا می مانم تا متوجه نشود
2016/08/16 04:44 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
white knight
I.T.N.O.G.savior



ارسال‌ها: 1,236
تاریخ عضویت: Dec 2014
اعتبار: 560.0
ارسال: #406
RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من
داد میزنم:کیتی میدونم اینجایی.
2016/08/16 05:27 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
Aisan
isun



ارسال‌ها: 5,853
تاریخ عضویت: Jul 2013
ارسال: #407
RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من
صدایش تپش قلبم را افزایش می دهد
خودش بود،پرس آنجا بود
اما باز مخفی می مانم
2016/08/16 05:30 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
white knight
I.T.N.O.G.savior



ارسال‌ها: 1,236
تاریخ عضویت: Dec 2014
اعتبار: 560.0
ارسال: #408
RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من
 انگار کیتارا قصد ندارد بیرون بیاید با لحن لجبازانه ای دادمیزنم:کیتییییی نکنه تا فردا میخوای منو اینجا نگه داری؟یا شایدم میخوای مثل قدیما بایم پیدات کنم هان؟
و با یاد آوری خاطرات گذشته ام خودم خنده ی بلندی کردم.
2016/08/16 05:52 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
Aisan
isun



ارسال‌ها: 5,853
تاریخ عضویت: Jul 2013
ارسال: #409
RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من
من هم هم پایش می خندم،خنده ای تلخ...
به یاد کودکی های گم شده ام که با محبت این دختر پر شده بود
به یاد پاکی های گذشته ام که به خاطر این دختر بود
به یاد کلمه«زندگی»که با این دختر برایم معنا یافت
به یاد لغت«دوست»که با این دختر برایم دیده شد
اما همه چیز محو می شود و میسوزد،نمیدانم چرا با وجود آنکه خواستار ساعت ها آغوشش بودم اما نمی خواستم به هیچ وجه او را ببینم.نمی توانستم بروم پس همانجا به درخت تکیه زدم و نشستم...
کاش هیچ وقت ردیابی را از روی احساس یادش نداده بودم تا الان نتواند مرا بیابد!
2016/08/16 05:56 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
white knight
I.T.N.O.G.savior



ارسال‌ها: 1,236
تاریخ عضویت: Dec 2014
اعتبار: 560.0
ارسال: #410
RE: ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من
خنده ام جایش را به غم ناگهانی داد چرا کیتارا اینظور شده بود؟وقتی کوچکتر بودیم همه چیز بهتر بود مادر وپدرم زنده بودند و کیتارا و بقیه دوستانم بودم اما در عرض یک هفته پدرو مادر و کیتارا را ازدست داده بودم و حالا کیتارا همراه دشمنان من هست راحت میتوانم احساسش کنم کنار درخت بید مجنونی رفتم حس میکنم کیتارا پشت آن نشسته اما پشت درخت نمیروم طرف دیگرش تکیه میزنم و مینشینم برگ های بید در رنگ غروب آفتاب سرخ شده و نسیم آن هارا تکان میدهد...
2016/08/16 06:09 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
موضوع بسته شده است 


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  ایفای نقش خیالی هری پاتر و شاهزاده ی دورگه ⓜⓡ.TERABYTE 131 21,110 2017/09/12 01:07 PM
آخرین ارسال: diana king
  ایفای نقش خیالی "کریسیتال" dot. 200 21,165 2017/09/11 08:15 PM
آخرین ارسال: ⓨⓔ ⓢⓞⓨⓐ
  ایفای نقش در انیمه قلب های پاندورا dot. 527 44,470 2017/06/30 08:25 PM
آخرین ارسال: dot.
zجدید ایفای نقش خیالی خادم سیاه آلیس بکهام 9 4,651 2017/06/22 11:10 AM
آخرین ارسال: lily
zتوجه ایفای نقش خیالی sword art online 2 Ender Creeper 19 6,458 2017/04/06 04:02 PM
آخرین ارسال: Ender Creeper



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان