ایفای نقش خیالی فاینال فانتزی_سرزمین من

[Noctis_P]

_سلام بچه ها زود باشین بیاین یه چیزی هست که باید ببینین

[مین جی]

ماریا:مارتین! چی ؟ باشه .ارورا بیا.
من و ارورا به دنبال مارتین به میان درخت ها رفتیم.
ارورا:خیلی تاریکه.

[Noctis_P]

با بی توجهی میگویم:ها؟چی؟آها آره تاریکه بایدبریم جلوتر

[مین جی]

از لابه لای شاخه ها و برگ ها رد میشیم. جدا که ازار دهندن و مانعی برای دیدن!
جالبه داشتم با بی خبری جلو می رفتم .جدا که عجیبه یادم میاد یه بار به یکی گفتم:ادم بی خبر مثل یه کوره که داره می ره تو دهن شیر!
نمی فهمم پس حس شکاکیتم کجا رفته!

[Noctis_P]

می ایستم و به جلوتر اشاره می کنم و می گؤیم:اونجاس

[Miikasa Ackerman]

با تعجب به ماکتی که دورش یه شیشست نگاه میکنم نزدیک تر میروم
با تعجب میگویم:این....این ماییم؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Noctis_P]

سرم را به نشانه مثبت تکان میدهم و زیر لب می گویم:آره ،فکر می کنم برای کنترل اعصاب ما ساخته شده

[Miikasa Ackerman]

:چیییییییییییییییییی؟کنترل اعصاب دیگه چیه؟یعنی اعصاب رو کنترل میکنه یا خودمون رو؟کی این رو ساخته؟چرا اینجا ساخته؟
برای چی ساخته؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Noctis_P]

زیر چشمی نازک می کنم و می گویم:بله دوست داشته دلش خواسته

[Miikasa Ackerman]

"زیر چشمی به مارتین نگاه میکنم":
چطور اینو پیدا کردی؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه