زمان کنونی: 2024/11/05, 07:07 PM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/11/05, 07:07 PM



ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دست نوشت های جودی

نویسنده پیام
Judy
اخراج شده



ارسال‌ها: 1,670
تاریخ عضویت: Jul 2014
ارسال: #21
RE: دست نوشت های جودی
اگر بدانید با گرفتن دست یک نیازمند چه پاداشی خواهید گرفت ؛ همچون انسان های نادان دروغ نخواهید گفت و غیبت نخواهید کرد . چرا که جزای این ابدیتی است دردناک .
حال بیندیشید ؛ جزای ابدیت یا پاداشِ ابدیت نیکوتر است ؟
-قسمتی از متن با موضوع "کارما"
-جودی
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2017/12/18 11:49 PM، توسط Judy.)
2017/12/17 09:54 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
Judy
اخراج شده



ارسال‌ها: 1,670
تاریخ عضویت: Jul 2014
ارسال: #22
RE: دست نوشت های جودی
بخشی از دست نوشت شماره ی مجهول
"اینکه قلبت را به کسی بدهی همانقدر که لذتبخش است ...
صبوری میخواهد ... درد دارد ... بین خودمان بماند ...
من این روزها ... شدیدا احساس ِ دلتنگی دارم ...
دوست دارم گوشه ای بشینم و جوراب هایم بالا بکشم ...
دستم را جلوی صورتم بگیرم و گریه کنم ...
به اسمش خیره شوم و ناگهان در باز شود ... دسته ای از گل های صورتی با یک نامه را کنارم بگذارند ، و من میان ِ گریه هایم بخندم ...
[font=Tahoma]بین ِ خودمان بماند ... شکستن بد دردیست ... مبادا بشکنی و در خود بریزی که نابود خواهی شد ... شکستن ناشی از بی جوابی های مطلق ... نخواستن های ممتد ... اما میتوان لحظه ای ، با خوشحالی میان برف های قلبی قدم زد و شیطنت کرد ، برای دقایقی فراموش کرد تمام تلخیها را ... شاید تب دار شدن همان طنابی باشد که باید به آن چنگ زد ... " ...
تاریخ 8 دی 1396
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2017/12/29 12:58 AM، توسط Judy.)
2017/12/29 12:53 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
Judy
اخراج شده



ارسال‌ها: 1,670
تاریخ عضویت: Jul 2014
ارسال: #23
RE: دست نوشت های جودی
قسمتی از دست نوشت شماره ی مجهول


"یه موقع هایی هست که قید همه چیو بخاطر بعضی از چیزها میزنی ... و بعد از یه مدت میفهمی ای دل غافل عجب خریتی کردم که همچین کار رو کردم ... نذارین به اونجا برسین ...
اون وقت همش میگین اون موقع ها از پسش برمیومدم ... اون موقع میتونستم انجام بدم ... اون موقع وقت بیشتری داشتم اون موقع موقعیت بهتری داشتم !
مثل یه پیری میمونید که داره حسرت روزای جوونیشو میخوره ... "
#جودی
6 بهمن سال 1396

2018/01/26 04:30 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
Judy
اخراج شده



ارسال‌ها: 1,670
تاریخ عضویت: Jul 2014
ارسال: #24
RE: دست نوشت های جودی
دست نوشت نسخه ی 2 شماره ی مجهول

آرزوهامو لا به لای ابرهای تیره ی آسمون گم کردم . نمیدونم دارم به کجا میرم و چه میکنم ... و یا حتی چی میخوام و برای چی دارم این کارهارو میکنم ... بی هدف بودن شاید چیزه خیلی مسخره ای بنظر بیاد ولی همون قدر که مسخرست ، سختم هست ... اینکه ندونی توی چه راهی داری میری واقعا نا امید کنندست ...
شاید ناامیدی علتی باشه برای بی هدفی و دلسردی نسبت به آینده ... یه سری آدمها هستن که هربار که زمین میخورن و همون دفعه کلی اتفاقات و دغدغه های دیگه ای سراغشون میاد یه نا امیدی عمیقی توی دنیاشون و افکارشون و رویاهاشون میچرخه ... تا بخوان سره پا شن همون وسطاش از خودشون میخورن ...
بی هدف بودن دردناک ترین چیزه و شاید ترس بدترین آیتم توی این راه ... اینکه بترسی ... اینکه آروم آروم ارادت کم و کمتر بشه و توی خودت فرو بری ...
افسردگی ِ هدف ... سندرم افسردگی هدف بهش میگن ...
یه موقع هایی هست که قید همه چیو بخاطر بعضی از چیزها میزنی ... و بعد از یه مدت میفهمی ای دل غافل عجب خریتی کردم که همچین کار رو کردم ...
نذارین به اونجا برسین ... نذارین به اونجا برسین که اون وقت این سندروم پیشرفت بدتری داره ...
اون وقت همش میگین اون موقع ها از پسش برمیومدم ... اون موقع میتونستم انجام بدم ... اون موقع وقت بیشتری داشتم اون موقع موقعیت بهتری داشتم !
مثل یه پیری میمونید که داره حسرت روزای جوونیشو میخوره ...
سندرم افسردگی بی هدف ... یکی از پربحث ترین مسائل توی زندگی ما ادمهاست ...

#سندرم_افسردگی_بیهدف
2018/01/26 06:10 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  دست نوشته های بروتو:D Boruto 4 2,169 2018/11/06 02:39 PM
آخرین ارسال: Boruto
  داستان:سرنوشت خوش نوشت! yuichiro 2 972 2016/08/11 01:58 PM
آخرین ارسال: yuichiro



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان