قسمت جدید
با سلامی دوباره! امروز با قسمت جدیدی از مستند تپل همراه هستیم !
تپل با علاقه روبروی تلویزیون نشسته: تا ساعت چهار دو دقیقه مانده بود! منتظر بود تا برنامه ی همیشگی اش«طرز تهیه ی مرغ بریانی»را مشاهده کند!موجود خبیث از اتاقش خارج میشود! با نگاهی به تپل کنترل را از دست او میقاپد و روی مبل لم میدهد!کانال را عوض کرده و با صدای بلند قهقهه میزند! کانال دوم:با سلام خدمت بینندگان عزیز و ارجمند...موجود خبیث با تعجب به تلویزیون نگاه میکند!کانال را عوض کرده بود ولی همان برنامه ی قبلی!تپل به موجود خبیث نگاهی معنی دار می اندازد، موجود خبیث با عصبانیت کانال را عوض میکند ،کانال سوم:با سلا م خدمت بینندگان عزیز و ارجمند امروز...باز هم در کمال تعجب همان برنامه! موجود خبیث عصبانی میشود و برای اینکه جلوی تپل کم نیاورد تلویزیون را روی بخش دی وی دی میگذارد و یکی از سی دی هایش را درون دستگاه دی وی دی میگذارد.اما موقع پخش سی دی :با سلام...سریع دی وی دی را در می آورد و با صدای بلند داد می زند:الیناااا !
فرشته از اتاق بیرون می آید و میگوید:چیه؟چرا داد میزنی؟ و بعد به سی دی های توی دست موجود خبیث نگاه میکند:آهان،آره سی دی هات به درد نخور بودن رفتم ریختمشون دور به جاش برای فرانکی چند تا برنامه ی آشپزی مرغ بریونی گرفتم!
-تو چیکاااااااااار کردییییییی؟
-کار درست رو!
تپل با قیافه ای موذیانه به موجود خبیث نگاه میکند و نیشخندی میزند!
موجود خبیث اعصابش خورد میشود و تلویزیون را از برق میکشد! تلویزیون صدای پقی می دهد و میسوزد! موجود خبیث سی دی های آشپزی را نیز میشکوند!
موجود خبیث:هه هه دیگه نمیتونی برنامه ات رو ببینی!
تپل آرام بلند میشود سرش را پشت تلویزیون میکند و چیزی را از آن بیرون میکشد،آن چیز مموری بود!
موجود خبیث:اون دیگه چیه؟
تپل نگاهی به موجود خبیث میاندازد و لپ تاب خواهرش را برمیدارد،روی مبل مینشیند و مموری را داخل آن میکند،صدای لپ تاب را بلند میکند!
موجود خبیث:اون چی...
صدایی پخش میشود:با سلام به بینندگان عزیز و ارجمند امروز طرز تهیه ی مرغ بریانی به همراه خوراک جدید یاد داده میشود.
موجود خبیث:چیییییی؟
تمام این مدت داشتی برنامه ای رو ضبط میکردی؟
تپل سرش را تکان می دهد!
موجود خبیث حسابی عصبانی میشود و به تپل نزدیک میشود تا مموری را از او بگیرد! اما صدای باز شدن دَر توجهش را جلب میکند! تاکسی مادر وارد میشود و با تعجب به سی دی های شکسته و تلویزیون نگاه میکند!
موجود خبیث:به خدا کار من نبود ماما...
تاکسی مادر نعره ای میزند و میگوید:جاااانااااتاااااااااان...
موجود خبیث:
تاکسی مادر:
فرشته:
تپل: