زمان کنونی: 2024/11/06, 09:24 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/11/06, 09:24 AM



نظرسنجی: نظرتون راجب این داستان؟
این نظرسنجی بسته شده است.
عالی یا خیلی خوب 100.00% 2 100.00%
خوب یا متوسط 0% 0 0%
در کل 2 رأی 100%
*شما به این گزینه‌ی رأی داده‌اید. [نمایش نتایج]

موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 8 رأی - میانگین امتیازات: 2.88
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان شب خون اشام

نویسنده پیام
badri
کاربر معمولی

*


ارسال‌ها: 79
تاریخ عضویت: Apr 2016
اعتبار: 4.0
ارسال: #7
RE: داستان شب خون اشام
قسمت سوم

یه نکته ای رو من قبلش بگم:من گفتم داستان از خودم نیست اما منظورم ایدش بود.
شما فکر نکنین که داستانش مثل عاشقان شیطانی یا ملکه برفی یا هانسل و گرتله.
داستانش متفاوته.
بخونین.
------
بچه ها اهسته حرکت می کردن و مراقب بودن که توجه دو نفری که تعقیبمی کردن به اونا جلب نشه. اما...
-هی تام!یه لحظه صبر کن!
-چرا؟
-به نظرم صدای قدم برداشتن چند نفرو پشت سدمون شنیدم.
-نکنه از ادمای ریو باشن؟
-شاید...
-وای نه !چه گوشای تیزی داره!ما که خیلی اروم راه رفتیم!
-هیسسسس!ساکت!اوضاع رو بدتر نکن.اگه دیدی پیدامون کردن سریع فرار کن.
جنی سرش رو به علامت تاییدتکون داد و اب دهنشو فروداد.
رایان سرش رو به سمت جایی که بچه ها پنهان شده بودن برگردوند.
بچه ها ترسیدن و سرجاشون میخکوب شدن.
صدای تپش قلب هاشون هر لحظه بلند تر میشد.
جک کمی سرش رو بالا اورد.
هنوز داره این طرفو نگاه می کنه.به نظرت فهمیده ما اینجاییم؟
-خدا نکنه!
جنی سرش رو بالا اورد.جک اروم تو گردنش زد:
-تو سرتو بده پایین!
جک وقتی مطمئن شد جنی سرش رو برده پایین دوباره توجهش رو به سمت رایان برد.
چشمای سبز و نافذش تو تاریکی شب برق میزد اما ترسناک بود.
با صدای تام سرش رو برگردوند:
-بیا بریم رایان.اگه ادمای ریو بودن تا حالا دخلمونو اورده بودن.
رایان سرش رو به علامت تایید تکون داد و بار دیگه به سمت بچه ها نگاه کرد.
اما فورا برگشت و به همراه تام به راهش ادامه داد.
جک نفس راحتی کشید:
-بیا بریم جنی.
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2016/04/24 01:06 PM، توسط badri.)
2016/04/22 09:45 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
موضوع بسته شده است 


پیام‌های داخل این موضوع
داستان شب خون اشام - badri - 2016/04/22, 07:09 AM
RE: داستان شب خون اشام - badri - 2016/04/22 09:45 AM

موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
documents [داستان] آدمانتِم dot. 4 1,680 2021/05/19 09:32 PM
آخرین ارسال: dot.
  داستان:در مرز مشترک آتیش پاره 7 2,330 2021/04/21 07:06 PM
آخرین ارسال: آتیش پاره
documents (داستان کوتاه) انتظار Ilyaa_JA 0 1,017 2021/04/17 04:29 PM
آخرین ارسال: Ilyaa_JA
One Piece-1 [داستان] جلگه‌ی بایر dot. 1 1,165 2021/03/10 12:12 AM
آخرین ارسال: dot.
  کلکسیون داستان های کوتاه دارسی ال.سی dot. 2 1,208 2021/01/24 11:31 PM
آخرین ارسال: dot.



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان