زمان کنونی: 2024/11/06, 09:11 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/11/06, 09:11 AM



موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امتیازات: 4.75
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان '' دو گرگ ''

نویسنده پیام
Melika10
خفاش شب و ماری و گربه پارک انیمه



ارسال‌ها: 327
تاریخ عضویت: Nov 2015
ارسال: #4
RE: داستان '' دو گرگ ''
اول از همه اینکه لطفا از کم نوشتن ایراد نگیرید چون  دستم درد میکنه !! دو اینکه من اگه کم توصیف میکنم یعنی در همون حد است یا اینکه بعدا به مرور تو داستان مشخص میشه پس صبر چیزه خوبیه که بعضی ها ندارن 
قسمت اول 
​( آشیکارا) 
امروز تولدم بود اما داداش بزرگه نیومده بود  ..
 دلم براش تنگ شده بود به هر حال امروز قرار بود یه تولد حسابی داشته باشم 
مامان همه جا رو تزیین کرده بود ...
 یه نگاه به مبل های وسط حال انداختم فقط یه مبل با بقیه فرق می کرد ....
 مال داداش بود ..... خیلی خوشگل بود .... هیچ کس غیر داداش روی اون مبل نمی شست 
ما دقیقا 4 تا مبل داریم که خیلی هم به اندازه است !!!!
یه نگاه به قاب عکس انداختم مال چند سال پیش بود ..... یادش به خیر ... 
​عکس منو مامان و داداش بود 
مامان از آشپز خونه همراه بابا و یه کیک شکلاتی بزرگ اومد بیرون ...
 مامان گفت : اینم کیک !! 
بابا گفت : کار منه ها !!
مامان : دروغ گم کار خودمه !!!
همین طوری که مشغول دعوا بودن یه دفعه ...
 
2015/12/25 11:12 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
موضوع بسته شده است 


پیام‌های داخل این موضوع
داستان '' دو گرگ '' - Melika10 - 2015/12/22, 11:35 PM
RE: داستان '' دو گرگ '' - Melika10 - 2015/12/25 11:12 PM

موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
documents [داستان] آدمانتِم dot. 4 1,680 2021/05/19 09:32 PM
آخرین ارسال: dot.
  داستان:در مرز مشترک آتیش پاره 7 2,330 2021/04/21 07:06 PM
آخرین ارسال: آتیش پاره
documents (داستان کوتاه) انتظار Ilyaa_JA 0 1,017 2021/04/17 04:29 PM
آخرین ارسال: Ilyaa_JA
One Piece-1 [داستان] جلگه‌ی بایر dot. 1 1,165 2021/03/10 12:12 AM
آخرین ارسال: dot.
  کلکسیون داستان های کوتاه دارسی ال.سی dot. 2 1,208 2021/01/24 11:31 PM
آخرین ارسال: dot.



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان