زمان کنونی: 2024/11/06, 09:19 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/11/06, 09:19 AM



موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 16 رأی - میانگین امتیازات: 4.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان ساحره جوان

نویسنده پیام
hina.chan
خرخون پارک انیمه



ارسال‌ها: 2,593
تاریخ عضویت: Jun 2014
ارسال: #17
RE: داستان ساحره جوان
اینم از قسمت جدید 

بخش سوم : آموزش ( قسمت سوم اتش و باد )
 
صبح که شد آنیا از خواب بیدار شد و پیش خودش فکر کرد که حتما امروز هم برای تمرین به باغ میروند برای همین هم به باغ رفت اما راکاد اونجا نبود کمی اب افزاری و خاک افزاری تمرین کرد تا بالاخره راکاد اومد و گفت : آنیا تو اینجا چیکار میکنی؟
آنیا گفت : خب فکر کردم که امروز هم ممکنه برای تمرین به باغ بیاییم برای همین اومدم اینجا و منتظرت موندم
راکاد گفت : آنیا امروز باید یاد اتش افزاری و باد افزاری رو یادبگیری و چون اتش عنصر خطرناکی است و مهار کردنش سخت است باید به کوهستان برویم تا جایی رو اتش نزنی
آنیا گفت : باشه
بعد راکاد گریفین خودش رو احضار کرد و او و آنیا سوارش شدن و به سمت کوهستان رفتند
تو راه که بودند آنیا گفت : راکاد من از کی میتونم گریفین خودم رو داشته باشم؟
راکاد نیشخندی زد و گفت : گریفین ؟ اونم تو؟ فکر نکنم
آنیا با عصابانیت گفت : مگه چه ایرادی داره؟
راکاد گفت : خب راستش گریفین ها در برخورد اول خیلی خشن هستن و هرکسی که بخواد گریفین داشته باشه باید به محل زندگیشون که ان سوی جنگل است بره تا بتونه یه گریفین مناسب پیدا کنه راستش این ما نیستیم که گریفینمونو انتخاب میکنیم درواقع اونا ما رو انتخاب میکنن
آنیا گفت : چقدر جالب ...... من کی میتونم گریفین داشته باشم؟
راکاد گفت : وقتی که بتونی ساحره ماهری بشی باید لیاقتت رو به یکی از  گریفین ها ثابت کنی تا مال تو بشه
دیگه تا برسند هیچ کدوومشون چیزی نگفتن وقتی رسیدن راکاد گفت : خب انیا بیا تمرین رو شروع کنیم
بعد بهش یاد داد تا چطوری اتش رو از منبع اصلیش یعنی خورشید  تو قلبش احساس و به بیرون بفرسته وقتی آنیا یاد گرفت که چطوری از عنصر اتش استفاده کنه راکاد گفت : خیلی خب آنیا سه تا عنصر تموم شدن و فقط یکیشون مونده 
آنیا گفت : خب پس شروع کنیم
بعد راکاد براش توضیح داد که برای استفاده از عنصر باد باید خودش رو ازاد کنه واینکه  یه جورایی باید ارامش روحی داشته باشه
بعد از ساعت ها تمرین سخت آنیا بادفزاری رو خوب یادگرفت
راکاد گفت : آنیا تو الان استفاده چهار عنصررو بلدی و چون بادافزاری رو هم یادگرفتی درس بعدیت یعنی پرواز برات اسون میشه و بعد از اونم دیگه کار خاصی نداری  چون تو تونستی چهار عنصر اصلی درونت رو ازاد کنی بخاطر همین استفاده از بقیه قدرت ها برات خیلی اسون میشه و باید استفاده از وردهای جادویی رو بهت یاد بدم
آنیا گفت : خیلی خوشحالم که تونستم تا اینجا پیش بیام و ازت ممنونم که معلم خوبی هستی و همه چیزو برام توضیح میدی
راکاد گفت : خواهش میکنم
بعد اونا به کاخ برگشتند چون دیگه شب شده بود
وقتی رسیدند ماریا گفت : راکاد یه خبری برات دارم
راکاد گفت : چی شده؟
ماریا گفت : راستش ملکه مایرا یه  نامه فرستاده و گفته که اونا دو روز دیگهبه اینجا میان چون ششمین دوره مبارزه عناصر داره شروع میشه
راکاد گفت : ولی ما هنوز اماده نیستیم
ماریا گفت : باید همین الان ساحره هارو خبر کنیم تا اماده بشن
راکاد گفت : نه الان نمیشه فردا خبرشون میکنیم و بهشون میگیم که خودشونو اماده کنن
آنیا با تعجب پرسید : مبارزه عناصر چیه؟
ماریا گفت : او .. راستش یه جور مبارزست که ساحره ها فقط اجازه استفاده از عناصررو تو اون دارن و هر سرزمین که برنده بشه اعصای سحرآمیز رو که مال اولین ساحره تاریخ هست رو میگیره
آنیا گفت : چه جالب ...... شب بخیر
بعد به اتاقش رفت 

 
2014/07/01 07:45 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
موضوع بسته شده است 


پیام‌های داخل این موضوع
RE: داستان ساحره جوان - hina.chan - 2014/07/01 07:45 PM
RE: داستان ساحره جوان - ati - 2014/10/12, 10:52 PM

موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
documents [داستان] آدمانتِم dot. 4 1,680 2021/05/19 09:32 PM
آخرین ارسال: dot.
  داستان:در مرز مشترک آتیش پاره 7 2,330 2021/04/21 07:06 PM
آخرین ارسال: آتیش پاره
documents (داستان کوتاه) انتظار Ilyaa_JA 0 1,017 2021/04/17 04:29 PM
آخرین ارسال: Ilyaa_JA
One Piece-1 [داستان] جلگه‌ی بایر dot. 1 1,165 2021/03/10 12:12 AM
آخرین ارسال: dot.
  کلکسیون داستان های کوتاه دارسی ال.سی dot. 2 1,208 2021/01/24 11:31 PM
آخرین ارسال: dot.



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 22 مهمان