داستان تخیلی"من ورونیکا هستم"

[X Phoenix X]

یک چیزی کشف کردم اینکه قسمت آخر داستان که اون دختره به ورونیکاتبدیل میشه درست مثل کارتون دیوودلبربود
اونجاهم وقتی که گستون به دیوچاقو زد وخودش پرت شدتوی دره بل به دیوه گفت دوست دارمو باگفتن این حرف طلسم گل شکسته شدودیوه به آسمون بلندشدونوری اطرافشوگرفت واون تغییراتی کردبعدش هم آروم به پشت روی زمین گذاشته شدتااینکه خودش بلندشد