بخش هشتم:دست در دست مرگ. . .
آشیتاکا تا صدای ورونیکا را شنید برگشت و متوجههمه چیز شد.نفرت از انسان ها تمامم وجود او را پر کرده بود.اشک چشمانش را گرفتهبود و با تنفرر می جنگید.به قدری عصبانی بود که در یک چشم بهم زدن همه را کشتو2-3نفری هم که زنده بودند پا به فرار گذاشتند.
سان آشیتاکا و مارو دور ورونیکا جمع شدند.همهگریه میکردند.مارو هم گریه میکرد.آَشیتاکا بالای سر ورونیکا زانو زد و بعد آرامنشست.سر ورونیکا را روی زانویش گذاشت و همان طور که گریه میکرد بلند میگفت:چرا؟چراورونیکا؟چرا اینکار را کردی؟چرااااااااااااااااااااااا؟؟
ورونیکا بااین که خون زیادی از دست داده بودوقتی دید آشیتاکا چگونه گریه میکند اشکهای اورا پاک کرد و دستش را گرفت و همان طورکه لبخند میزد گفت:
آشیتاکا!هــــی!!تو نباید گریه کنی!مردها کهگریه نمیکنند!!یادت می آید روزی که گفتم کاری که برایم کردی فقط با جان دادن منجبران می شود؟امروز...ا ا ا امروز...همان روز است.ولی بدان که من هرگز تو رافراموش نخواهم کرد.نه تو و نه خـــ...خـــ...خـــ..خواهر عزیزم سان و...و...نه گرگوفادارم مارو را!از شما می خواهم مرا به خاطر دردسرهایی که به وجود آوردم ببخشید وپدر و مادرم را مخفیانه به روستا برگردانید.این را هم مطمن باشید که اهالی دیگر بهاینجا برنمیگردند.
آَیتاکا دست ورونیکا را فشرد و گفت:پس تو چیورونیکا؟ما داریم تو را از دست میدهیم!!
ورونیکا بازهم لبخندی زد و گفت:این را هم خودمنمیدانم.ولی شبی خواب دیده بودم که این اتفاق خواهد افتاد.تنها چیزی که به یاددارم و میدانم این است که روزی دوباره برمیگردم.باهمین سنی که دارم.همین طورخوناشام هستم ولی نه خودم میدانم و نه کسی دیگر و شما هم تا برگشتن من زندهمیمانید و بزرگتر نمی شوید.من دوباره متولد میشوم و همان گونه که5سال پیش به اینجا آمدم دوباره می آیم و وقتی من برگردم همه چیز درست میشود.فقط مشکلی هست.من اسمو چهره ی دیگری خواهم داشت.خودم نشانه هایی به شما میدهم که متوجه میشوید منم وشما فقط باید اسم من را بگویید و آن موقع همه چیز درست میشود.البته مطمئن نیستم کهاین خواب به واقعیت می پیوندد یا فقط یک خواب است.اگر هم واقعی باشد نمیدانم کی برمیگردم...
این هارا گفت و چشمانش را بست و جان داد.مارو کهنمی توانست این غم را تحمل کند زوزه ی بلندی سر داد.طوری که صدای این زوزه تاروستا هم رفت.واین بود داستان زندگی ورونیکا...اما داستانن ما هنوز ادامه دارد...
[font=Times New Roman]