داستان«مستند تپل ها».قسمت جدید اضافه شد!

[Merliya]

ژانر داستان:طنزتپل ،یکی از مراحل رشد انسان! مراحلی که در سن دوسالگی به وجود می آید!همه ی انسان هایی که به دوسالگی میرسند ، چاق ، تپل و بامزه می شوند و دانشمندان این مرحله را تپل نامیده اند!
وحالا زندگی یکی از تپل هارا مشاهده میکنیم!

تپلو،یک انسان دوساله و عاشق مرغ بریانی!در واقع همه ی تپل ها از مرغ بریان خوششان می آید!روبه روی تلویزیون لم داده است تا برنامه ی مورد علاقه اش«طرز تهیه ی مرغ بریانی»را مشاهده کند!برنامه شروع میشود:با سلام به بینندگان عزیز و ارجمند ،امروز طرز تهیه ی مرغ بریانی آموزش داده میشود...ناگهان تپلو به یاد می آورد که مرغ بریانی داخل یخچال را با خود نیاورده تا هنگام مشاهده ی تلویزیون آن را میل کند.به نقطه ای که انسان های بزرگسال و غیر تپل آن را آشپز خانه می نامند نگاه می کند!از پذیرایی تا آن مکان دلپذیر کیلومتر ها راه وجود دارد!کیلومتر ها مسافت بدون آب و علف!کیلومتر ها مسافت بیابان مانند!تپل آرام بلند میشود و اقدام به عمل میکند!با سرعت تمام میدود و وقتی که خسته میشود به پشتش نگاه میکند،تازه به نیم متری تلویزیون رسیده اما این مسافت برایش مانند طول بین شهر تهران تا شهر کرج میباشد!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهروی فرش خانه پهن میشود،چشم هایش را میبندد و به عاقبتش فکر میکند،قرار بود در آن بیابان بی آب و علف با زندگی خداحافظی کند،نه صبر کنید!او تسلیم نمیشود دوباره به سختی بلند میشود و با سرعتی ما فوق طبیعی به سمت آشپزخانه میدود !...بالأخره به بهشت میرسد!مرغ بریانی را در می آورد و دوباره به مسافت آشپزخانه و تلویزیون نگاه میکند!مینشیند و ناامید به تلویزیون خیره میشود،از آنجا صدایش را میشنید...خوب بینندگان حالا شکم مرغ را شکافته و مخلفات را وارد آن میکنیم!...ناگهان چیزی میبیند که همیشه آن را در خواب میدیده!تاکسی!تاکسی به نام مادر!تاکسی مادر او را بلند کرده و کیلومتر ها راه را باسرعتی خارق العاده به مقصد یعنی تلویزیون میرساند!این واقعه برای او مانند خواب میماند!...همان طور که با علاقه ران مرغ را میخورد ، به تلویزیون نگاه میکرد!
...خوب بینندگان عزیز حالا...بن تن... واااای نه ...موجودی خبیث به نام «برادر بزرگتر »کانال را عوض کرده و کارتون مورد علاقه اش یعنی بن تن را مشاهده میکند!...تپل افسرده و اندوهگین میشود!...قدرت آن را نداشت که با آن موجود وحشتناک در بیوفتد!..ناگهان فرشته ای زیبا وارد میشود و سعی میکند با آن موجود دربیفتد تا حق تپل را بگیرد!آن فرشته«خواهر»نام داشت!«خواهر»موفق نمیشود!...اما فکری به ذهن فرشته می آید!از پهلوان کمک میگیرد!پهلوان پدر!بله پهلوان پدر حق آن موجود خبیث را کف دستش میگذارد! و کانال دوباره عوض میشود!...خب بینندگان عزیز این هم از دستور غذای مرغ بریانی امیدوارم لذت ببرید!تا برنامه ی دیگر خدانگهدار!...بیچاااره تپل،این همه زحمت نتیجه اش این شد!
تپل:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
فرشته:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
تاکسی مادر:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
پهلوان:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
موجود خبیث:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

خب این هم از مستند تپلو! نظر فراموش نشه!همین طورم تشکر!

[shizuko yagami]

خیلی خوب بود،تا حالا داستان این شکلی تو پارک ندیده بودممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[❤Ereɴ Yeαɢer❤]

آفرین
*********

[!Emily]

خیلی عالی بودمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)
مخت واقعا کار میکنه

[Dazai.B]

منم خیلی خوشم اومد وقت کردی بازم بنویس
 

[ⓜⓡ.TERABYTE]

فوق العاده

[Sherlock Holmes]

وااای خیلی عالی بوووود!!!
حقیقت محض!!

[مریم جوون]

آآآآآآآآ باریکلا!

[.Misaki.]

بسیار باحال مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

 

[مریم جوون]

از یطرف نبرد زندگی به این قشنگی رو نوشتی از یطرفم اینو!افرین