زمان کنونی: 2024/07/01, 02:44 PM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/07/01, 02:44 PM



ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 20 رأی - میانگین امتیازات: 4.95
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شعر های زیبا

نویسنده پیام
Mohabat69
we carry the future



ارسال‌ها: 1,044
تاریخ عضویت: Feb 2011
اعتبار: 760.0
ارسال: #91
RE: شعر های زیبا
چه دردیست در میان جمع بودن
ولی در گوشه ای تنها نشستن

برای دیگران چون کوه بودن
ولی در چشم خود آرام شکستن

برای هر لبی ، شعری سرودن
ولی لبهای خود همواره بستن

چه دردیست در میان جمع بودن
ولی در گوشه ای تنها نشستن

به رسم دوستی دستی فشردن
ولی با هر سخن قلبی شکستن

به نزد عاشقان چون سنگ خاموش
ولی در بطن خود غوغا نشستن

به غربت دوستان بر خاک سپردن
ولی بر دل امید خانه بستن

به من هر دم نوای دل زند بانگ
چه خوش باشد از این غم خانه رستن
2012/11/06 11:28 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
natso
ARSHULO



ارسال‌ها: 402
تاریخ عضویت: Sep 2012
اعتبار: 59.0
ارسال: #92
RE: شعر های زیبا
من یک شعر حفظ کردم درباره ی قدیر خم الان می خونم به نام شیر خدا
علی ان شیر خدا شاه عرب
الفتی داشته با این دل شب
شب زاسرار علی اگاه است
دل شب مهرم سرالله است
شب شنفته است مناجات علی
جوشش چشمه ی عشق ازلی
کلماتی چو اویزه ی گوش
مسجد کوفه هنوزش مدهوش
فجر تا سینه ی افاق شکافت
چشم بیدار علی خفته نیافت
ناشناسی که به تاریکی شب
میبرد شام یتیمان عرب
عشق بازی که هم اغوش خطر
خفت در خوابگه پیغمبر
ان دم صبح قیامت تاثیر
حلقه ی در شد از او دامن گیر
دست در دامن مولا زد در
که علی بگذرو از ما مگذر
شبروان مست ولای تو علی
جان عالم به فدای تو علیییییییی
قشنگ بودمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2012/11/06 06:58 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
پاییز
فنا ناپذیر



ارسال‌ها: 228
تاریخ عضویت: Sep 2011
اعتبار: 185.0
ارسال: #93
RE: شعر های زیبا


آمدم تا بوسه بر دستت زنم

پیش پایت باز خود را بشکنم

تا کشی دست نوازش بر سرم

سر نهم بر زانوانت مادرم


خنده هایت باغ زیبای بهشت

حق بهشتش را به پای تو نوشت

چشم های تو دوصبح جاری اند

گرچه غرق رنج شب بیداری اند

******

کم مبادا مادرم سایه تو از سرم


******

آه مادر من همانم من همان

طفل بازیگوش با تیر و کمان

تیر هایم بر دل تو می نشست

چند بار آن دل به دست من شکست


ای سراسر راز محتاج توام

هر که باشم باز محتاج توام

با دعایت باز یاری کن مرا

رنگ پاییزم بهاری کن مرا

********

کم مبادا مادرم سایه تو از سرم

********

(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/11/07 09:28 AM، توسط پاییز.)
2012/11/07 09:27 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
پاییز
فنا ناپذیر



ارسال‌ها: 228
تاریخ عضویت: Sep 2011
اعتبار: 185.0
ارسال: #94
RE: شعر های زیبا



در باغ، وقت صبح چنین گفت گل به خار
کز خویش، هیچ نایدت ای زشت روی عار
گلزار، خانهٔ گل و ریحان و سوسن است
آن به که خار، جای گزیند به شوره‌زار


****
پژمرده خاطر است و سرافکنده و نژند
در باغ، هر که را نبود رنگ و بو و بار
با من ترا چه دعوی مهر است و همسری
ناچیزی توام، همه جا کرد شرمسار


****
در صحبت تو، پاک مرا تار و پود سوخت
شاد آن گلی، که خار و خسش نیست در جوار
گه دست میخراشی و گه جامه میدری
با چون توئی، چگونه توان بود سازگار


****
پاکی و تاب چهرهٔ من، در تو نیست هیچ
با آنکه باغبان منت بوده آبیار
شبنم، هماره بر ورقم بوسه می‌زند
ابرم بسر، همیشه گهر میکند نثار


****
در زیر پا نهند ترا رهروان ولیک
ما را بسر زنند، عروسان گلعذار
دل گر نمیگدازی و نیش ار نمیزنی
بی‌موجبی، چرا ز تو هر کس کند فرار


****
خندید خار و گفت، تو سختی ندیده‌ای

آری، هر آنکه روز سیه دید، شد نزار

ما را فکنده‌اند، نه خویش اوفتاده‌ایم

گر عاقلی، مخند بافتاده، زینهار


****

گردون، بسوی گوشه‌نشینان نظر نکرد
بیهوده بود زحمت امید و انتظار

یکروز آرزو و هوس بیشمار بود

دردا، مرا زمانه نیاورد در شمار


****
با آنکه هیچ کار نمی‌آیدم ز دست
بس روزها، که با منت افتاده است کار
از خود نبودت آگهی، از ضعف کودکی
آنساعتی که چهره گشودی، عروس وار


****
تا درزی بهار، برای تو جامه دوخت
بس جامه را گسیختم، ای دوست، پود و تار
هنگام خفتن تو، نخفتم برای آنک
گلچین بسی نهفته درین سبزه مرغزار

****
از پاسبان خویشتنت، عار بهر چیست
نشنیده‌ای حکایت گنج و حدیث مار
آنکو ترا فروغ و صاف و جمال داد
در حیرتم که از چه مرا کرد خاکسار


****

بی رونقیم و بیخود و ناچیز، زان سبب

از ما دریغ داشت خوشی، دور روزگار

ما را غمی ز فتنهٔ باد سموم نیست
در پیش خار و خس چه زمستان، چه نوبهار


****
با جور و طعن خارکن و تیشه ساختن
بهتر ز رنج طعنه شنیدن، هزار بار
این سست مهر دایه، درین گاهوار تنگ
از بهر راحت تو، مرا داده بس فشار


****
آئین کینه‌توزی گیتی، کهن نشد
پرورد گر یکی، دگری را بکشت‌زار
ما را بسر فکند و ترا برفراشت سر
ما را فشرد گوش و ترا داد گوشوار


****

آن پرتوی که چهره تو را جلوه‌گر نمود
تا نزد ما رسید، بناگاه شد شرار
مشاطهٔ سپهر نیاراست روی من
با من مگوی، کازچه مرا نیست خواستار


****

خواری سزای خار و خوشی در خور گل است
از تاب خویش و خیرگی من، عجب مدار
شادابی تو، دولت یک هفته بیش نیست
بر عهد چرخ و وعدهٔ گیتی، چه اعتبار


****

آنان کازین کبود قدح، باده میدهند
خودخواه را بسی نگذارند هوشیار
گر خار یا گلیم، سرانجام نیستی است
در باغ دهر، هیچ گلی نیست پایدار


****

گلبن، بسی فتاده ز سیل قضا بخاک
گلبرگ، بس شدست ز باد خزان غبار
بس گل شکفت صبحدم و شامگه فسرد
ترسم، تو نیز دیر نمانی بشاخسار


****


خلق زمانه، با تو بروز خوشی خوشند
تا رنگ باختی، فکنندت برهگذار
روزی که هیچ نام و نشانی نداشتی
جز من، ترا که بود هواخواه و دوستدار



♣♣♣♣


پروین
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/12/05 05:49 PM، توسط پاییز.)
2012/11/08 02:11 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
Mohabat69
we carry the future



ارسال‌ها: 1,044
تاریخ عضویت: Feb 2011
اعتبار: 760.0
ارسال: #95
RE: شعر های زیبا
در باور خدای تو شیطانی ام هنوز
..........................................سنگی بزن به دیده بارانی ام... هنوز

- من هستم و خدای تو و باوری دروغ
..........................................زندانی تو بودم و زندانی ام هنوز

رقصیده ام به ساز تو دیگر نمی شود
..........................................با سازهای کهنه برقصانی ام هنوز

هی سجده کرده ام که بمیرم به پای تو
..........................................هی سجده داغ مانده به پیشانی ام هنوز

تب می کنم... وَ آتش تو شعله می کشد
..........................................باید که زنده زنده بسوزانی ام ... هنوز

یک قلب مانده است و.... ولی نه نمی شود
..........................................آتش بزن! من عاشق ویرانی ام هنوز

حالا برای رفتن تو یک بهانه ام
..........................................حالا بخند تا که برنجانی ام... هنوز

من هستم و خدای تو و باوری دروغ
..........................................در باور خدای تو شیطانی ام ...هنوز!
محبوبه راهنما
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/12/02 02:24 PM، توسط Mohabat69.)
2012/12/02 02:21 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
parisahaji
تازه وارد

*


ارسال‌ها: 21
تاریخ عضویت: Nov 2011
اعتبار: 2.0
ارسال: #96
RE: شعر های زیبا
سلام!
حال همه‌ی ما خوب است
ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور،
که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گويند
با اين همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم
که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و
نه اين دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!


تا يادم نرفته است بنويسم
حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
می‌دانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نيامدن است
اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
ببين انعکاس تبسم رويا
شبيه شمايل شقايق نيست!
راستی خبرت بدهم
خواب ديده‌ام خانه‌ئی خريده‌ام
بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌ديوار ... هی بخند!
بی‌پرده بگويمت
چيزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد
فردا را به فال نيک خواهم گرفت
دارد همين لحظه
يک فوج کبوتر سپيد
از فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذرد
باد بوی نامهای کسان من می‌دهد
يادت می‌آيد رفته بودی
خبر از آرامش آسمان بياوری!؟
نه ری‌را جان
نامه‌ام بايد کوتاه باشد
ساده باشد
بی حرفی از ابهام و آينه،
از نو برايت می‌نويسم
حال همه‌ی ما خوب است
اما تو باور نکن!

سید علی صالحی
2012/12/02 09:50 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
Mohabat69
we carry the future



ارسال‌ها: 1,044
تاریخ عضویت: Feb 2011
اعتبار: 760.0
ارسال: #97
RE: شعر های زیبا
بیا، ای دیده، تا یک دم بگرییم
.......................................نیم چون خوشدل و خرم بگرییم
دمی بر جان پر حسرت بموییم
.......................................زمانی بر دل پر غم بگرییم
گهی از درد بی‌درمان بنالیم
.......................................گهی از زخم بی‌مرهم بگرییم
دل ما مرد، بر تن خوش بموییم
.......................................چو عیسی رفت، بر مریم بگرییم
چو کار از دست رفت، این گریهٔ ما
.......................................ندارد هیچ سودی، هم بگرییم
خوشا آن دم که بامایار خوش بود
.......................................کنون در حسرت آن دم بگرییم
نشد جان محرم اسرار جانان
.......................................بر آن محروم نامحرم بگرییم
تن بیمار ما درهم شد از غم
.......................................بر آن بیچارهٔ درهم بگرییم
ز عمر ما دوسه دم ماند باقی
.......................................بیا، کین یک دو دم بر هم بگرییم
عراقی را کنون ماتم بداریم
.......................................بر آن مسکین درین ماتم بگرییم
عراقی
2012/12/04 03:17 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
Mohabat69
we carry the future



ارسال‌ها: 1,044
تاریخ عضویت: Feb 2011
اعتبار: 760.0
ارسال: #98
RE: شعر های زیبا
رنج بی حد را تو هم دیدی منم دیدم
به دل داغ پیمبر را تو هم دیدی منم دیدم

زبعد داغ جانسوز پیمبر نیلی از سیلی
رخ زیبای مادر را تو هم دیدی منم دیدم

چو مادر بود پشت در تو هم بودی منم بودم
فشار ضربت در را تو هم دیدی منم دیدم

ز تیغ زاده ملجم به خون آغشته در بستر
سر ساقی کوثر را تو هم دیدی منم دیدم

حسن را پاره پاره شد جگر از سوده الله
رخ سبز برادر را تو هم دیدی منم دیدم

در این سحرای ماتم خیز و عالم سوز در یک روز
شکوفه نخل باور را تو هم دیدی منم دیدم

الا ای باغبان باغ از باد خزان پرپر
گل و سرو سنوبر را توهم دیدی منم دیدم

تو خواندی سوره انا فتحنا را منم خواندم
تن گلگون اکبر را تو هم دیدی منم دیدم

کنار نعش قاسم گریه ها کردی منم کردم
شکسته لعل و گوهر را تو همدیدی منم دیدم

کنار علقمه لب تشنه غلطان در میان خون
اگر جسم برادر را تو هم دیدی منم دیدم

ز تیغ حرمله ای زینت دوش نبی از کین
دریده حلق اصغررا تو هم دیدی منم دیدم

ولی اینک میان ما و تو فرغی است در سودا
وگرنه رنج بی حد را تو هم دیدی منم دیدم

به سودای تو سر را میزنم بر چوبه محمل
که گویی غرق خون سر را تو هم دیدی منم دیدم
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/12/07 02:00 PM، توسط Mohabat69.)
2012/12/07 01:58 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
parisahaji
تازه وارد

*


ارسال‌ها: 21
تاریخ عضویت: Nov 2011
اعتبار: 2.0
ارسال: #99
RE: شعر های زیبا
بی‌قرارم
می‌خواهم بروم
می‌خواهم بمانم
دارم در ترانه‌ئی مبهم زاده می‌شوم
به نسيما بگو کتابهای کودکان را
کنار گلدان و سوالات هفت‌سالگی چيده‌ام
گونه‌هايم گُر گرفته است
تشنه نيستم
می‌خواهم تنها بمانم
در اتاق را آهسته ببند
شب پيش خواب باران و پائيزی نيامده را ديدم
انگار که تعبير تمام رفتن‌ها
بازگشتِ به زادرودِ شقايق است
حالا بوی مينار مادرم می‌آيد
بوی حنا، هفت‌سالگی، سوال، سفر، ستاره ...
می‌خواهم به بوی ريواس و رازيانه بينديشم
به بوی نان، به لحن الکن فتيله و فانوس
به رنگِ پونه و پسين کوه
می‌خواهم به باران، به بوی خاک
به اَشکال کنار جاده بينديشم
به سنگ‌چينِ دوداندودِ اجاقِ تُرنج
ترانه، لَچَک، کودری، چلواری سپيد،
بخار نفس‌های استکان
طعم غليظ قند، رنگ عقيق چای
نی، نافله، نای،
و دق‌البابِ باد بر چارچوب روسواترينِ روياها!


نگفتمت وقتی که خاموشم
تو در مزن؟
می‌خواهم به رواج رويا و عدالتِ آدمی بينديشم
می‌خواهم ساده باشم،
می‌خواهم در کوچه‌های کهنسالِ آواز و بُغض بلوغ
به گيسوی بيد و بوی بابونه بينديشم
به صلوة ظهر و سايه‌های خسيس
به خوابِ يخ، پرده‌ی توری، طعم آب و حرمتِ علف.
چرا زبانِ خاموشِ مرا
کسی در لهجه‌های اين هم جنوب در نمی‌يابد؟
نه، ديگر از آن پرنده‌ی خيس
از آن پرنده‌ی خسته ... خبری نيست
روی ديوارِ آن سوی پنجره
کسی با شتاب چيزی می‌نويسد و می‌رود.
امروز هم کسی اگر صدايم کرد
بگو خانه نيست
بگو رفته است شمال
می‌خواهم به جنوب بينديشم
می‌خواهم به آن پرنده‌ی خيس، به آن پرنده‌ی خسته ...
به خودم بينديشم ...!
گاهی اوقات مجبورم حقيقتی را پس گريه‌های بی‌وقفه‌ام پنهان کنم
همين خوب است ...
همين خوب است!

سید علی صالحی
از کتاب ديرآمده‌ای ری‌را! باد آمد و همه روياها را با خود برد
دفتر سوم-نامه‌ها-نامه ی ششم
2012/12/07 03:30 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
King Hsn-GH
بازنشسته



ارسال‌ها: 910
تاریخ عضویت: Jan 2012
ارسال: #100
RE: شعر های زیبا
هر که در دنیا نبیند خویش را


در عیان باید خدای خویش را


هر که در دنیا به عصیان رو کند


آتشی سازد بسوزد خویش را


هر که از دنیا ندارد بهره ای


اسوه سازد عشرت درویش را


هر که خواهد محرم دلها شود


بر حذر دارد زمردم نیش را


هر که از بالا به عالم بنگرد


می ستاید عاقبت اندیش را


هر که چون فانی شود بیمار او


هم به او دل میدهد هم کیش را


مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2012/12/07 06:24 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
zجدید جملات حکمت آمیز و زیبا! 2rsa 406 18,150 2021/03/14 12:04 AM
آخرین ارسال: آتیش پاره
smile نظرات درباره کتاب ها و شعر حسنی Phantom Phoenix 6 2,146 2019/12/22 09:33 PM
آخرین ارسال: Hal7283
  شعر انگلیسی و ترجمه .:prince jun misugi:. 12 4,648 2019/12/22 05:25 PM
آخرین ارسال: Hal7283
One Piece-1 پیشنهاد رمان خارجی و زیبا Mi Hi 3 776 2018/08/28 04:33 PM
آخرین ارسال: Mi Hi
smile شعر های دانشجویی! M@hdi 4 904 2018/03/02 11:44 AM
آخرین ارسال: suisen



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان