ایفای نقش عید و دنیای انیمه ها

[!Melody]

همونجا قلب آیاتو رو میگیرم تو دستم): اوه، پسر جون
(دستمو به صورتم، جایی که ایاتو زد میکشم): اصلا خوشم نمیاد کسی روم دست بلند کنه

((ایاتو هنگ کنمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه ))

[پرنسس کارولین]

(جک اخماشو میریزه توهم ومیگه): میدونم میتونی از خودت دفاع کنی من میخوام تهدیدی روکه ممکنه باعث اذیت شدن بقیه میشه از بین ببرم

[!Miss Elsa]

((همینجا بگم ایاتو زنده بمون تا 6 شیع دیگه رو پیدا کنیم تموم شه بره خوب؟؟))
(ایاتو:قلبم تیر میکشه)هعیییی لعنتی......(السارو طرفخودم میکشمو دندونمو نزدیک گردنش میکنم) هعی من فقط میخوام اون 7شیعو یا بهم میدین یا عید نابود.....

---

---

(ایاتو گردن السارو گاز میگیرم) گفتم که خونتو میخوام......

(السا: درد فجیحی احساس میکنم انگار خونم یخ زده  جیغ میکشم) بس کن....

(ایاتو: با نیرویی که رها میکنه پرتمیشم اون ور) لعنتی.....

[!Melody]

((خوب شد ولش کردم وگرنه الان قلبش تو دستم بودمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه ))
(تیکی دستشو رو سرش میکشه، قیافه ی کسلی به خودش میگیره و داد میزنه): میشه یکی بگه اینجا چه خبرههههه???????????

[Giga Byte]

تاکرو:تو نمیخوای به ما بپیوندی ایاتو؟یه غول سیاه هست که میخواد عید رو بهم بریزه.
اون از همه ی غول ها قویتره و ترکیبی از همه ی غول هاییست که تا الان باهاشون مبارزه کردیم.

[پرنسس کارولین]

(همونطور که ایاتوپرت شده اونور میرم بالا سرشو با خنده میگم):خوشمزه بود؟

[پرنسس کارولین]

(دستمو سمتش دراز میکنم که باایاتودست بدم ):اسم من جک فراسته
من یک نگهبانم وشما؟

[bita_r]

(یویی بچه ها اگه هستین بیاین ادامش بدیم الان مجای داستانیم؟)

[!Miss Elsa]

(دست جک رو میگیرم و پا میشم) طعم فوق العاده ای داشت....چش...من ایاتو هستم یک خوناشام....من 7 شیع رو توی این جنگل میخوام شما 1 شیع رو به من دادین 6 شیع دیگه رو بدین کمک میکنم ولی اگه نتونین  من عید رو نابود خواهم کرد......

---

( گردنمو میگیرم چشمامو میبندم) لعنتی.......خیلی درد داشت....ایییییییییی.....

[Giga Byte]

نقل قول: خلاصه:
جک و تیکی به حالت اول برگشتند و همگی به کمک آواتار آنگ رفتیم تا شیع هارو پیدا کنیم.
ولی توی این فکر هم هستند که ایاتو رو عضو گروه کنن و به جنگ غول آخر برن.
در خانه ی تیکی میک هم تیلمون و کاری در حال پختن کیک هستن و منتظر پیروزی بچه ها هستن و دارن دعا میکنند.