ایفای نقش عید و دنیای انیمه ها

[Giga Byte]

نقل قول: خلاصه:
جک و تیکی به حالت اول برگشتند و همگی به کمک آواتار آنگ رفتیم تا شیع هارو پیدا کنیم.
ولی توی این فکر هم هستند که ایاتو رو عضو گروه کنن و به جنگ غول آخر برن.
در خانه ی تیکی میک هم تیلمون و کاری در حال پختن کیک هستن و منتظر پیروزی بچه ها هستن و دارن دعا میکنند.

[!Melody]

(میام پیش السا): خوبی?

(با صدای بلند): خوب میشه الان خودتونو معرفی کنید و بگید اینجا چه خبره?

[سهیل 21]

محتوای مخفی (Click to View)

خلاصه بدین
تا بیام

[ali#_#]

داد زدم بچه ها ببخشید توی این مدت قدرتم نشون ندادم

یه چشمم سیاه بود داخلش قرمز

گفتم نمیتونم خودمو کنترل کنم من الان گشنه هستم
سیبا رو بالا اوردم و گفتم اینا چی بود

کاگونم ازاد شد نمی تونستم خودمو کنترل کنم به میساکی حمله کردم خواستم تیکه تیکش کنم بخورمش اما....

 

[bita_r]

از زبان میساکی:از اونجایی که بچه ها رفتن دنبال شیع دوم و من پیش یویی مونده بودم(چون خواب رفته بود) ما تصمیم گرفتیم یه دور همون اطراف بزنیم...

[!Miss Elsa]

(لبحند میزنم) من گوشام تیز جوجهتیغی...من 6شیع دیگه رومیخوام تا باهاتون همکاری کنم...همین!

---

---

(دست تیکی رو میگیرمو ارو بلند میشم) اره...ایی من خوبم ....فقط نمیخوام اون لعنتی رو ببینم....

---

---

---

ایاتو: هعی هعی خانوم کوچولو من هنوز سیراب نشدم....بعدن خونتو خواهم خرد......

 

[پرنسس کارولین]

خب ایاتو شیع اول چی بود؟

[ali#_#]

خودمو کنترل کردم کاگونه من از نوع سرعت بود رفتم داخل جنگل با ستا شیع خطرناک از جنگال اومدم بیرون گفتم اینارو میخوای؟

 

[ali#_#]

دوباره مثل اول شدم رفتم سمت ایاتو اون سه شیع بهش دادم بعد تو بغلش از حال رفتم

 

[!Melody]

((من نامرئیم آیاتووووو؟؟؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه))

(سمت آیاتو میرم و رو بهش لبخند میزنم): با اینکه هنوزم ازت خوشم نمیاد ولی
(با یه لبخند پر از غرور دستمو به طرفش دراز میکنم): تیکی میک.