ایفای نقش عید و دنیای انیمه ها

[youi]

Spoiler (Click to View)

به نظر منم تا شب ادامه نديم بچه ها ساعت ١٢ شب به بعد ميان و لطفا فردا هم كلا نگيد اخه فردا تا يكشنبه صبح نيستم ممنونتون مي شم دوستان  مي تونيم شب تا ٣ و اينا ادامه بديم و بزاريم براي پس فردا ولي اگه ممكنه

[youi]

فعلا بيايد يكم ادامه بديم دوستان.
اياتو داشت از پا در ميومد داشت شكست مي خورد.
وقتي رو زمين بيهوش بودم يه دفعه نوري دورم رو گرفتم و به كمك اون نور به طرف اسونا رفتم قدرت عيجيبي بود ولي با اون نور تونستم هم حال اسونا و هم حال سونيا رو خوب كنم خواستم برم سراغ اياتو...
ولي نور خاموش شد و دوباره روي زمين افتادم مثل اينكه اون نور تمام نيروم رو از من گرفت (خوشحالم)دوستاي خوبم حالشون خوب شده خدايا بهشون كمك كن مطمينم كه اونا مي تونند و چشمتم روي هم گذاشتم..

[ali#_#]

داشتم از تعجب شاخ در میوردم اون سوراخ بزرگ داخل شکمم دیگه نبود تحت کنترل هم نبودم

رفتم بالای سر یویی از حال رفته بود داشتم اروم گریه میکردم

نگران اینم بودم که هر لحظه ممکنه ایاتو بهوش بیاد و منم به حالت عادی برگشتم

 

[youi]

قبل از بي هوش شدنم ته قلبم گفتم اون نيرو نيم دونم چي بود ولي اون نيرو كاري كرد سونيا تحت كنترل نباشه مطمينم (وقتي بي هوش بود چند قطره اشك از صورتم جاري شد)

[ali#_#]

دست یویی گرفتم فریاد میزدم نه نمیر @_@

اولین باری بود که گرمای دست دوستم حس میکردم مطمعن بودم اون نمیمیره او به بچه ها سپردم رفتم سمت ایوتا

عصبانی بودم اون به خیلی اسیب زد میخواستم با چاقو گردنش ببرم


(هنوز تحت کنترلم فقط برای یه مدت تحت کنترل نیستم)

^_^میوو

 

[youi]

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهحواستون باشه منو نكشيد مي خوام زنده بمونم هي گايز هنوز جوونم ارزو دارممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[ali#_#]

یه نگاهی به یویی انداختم بهش گفتم ببخشید که نمی تونم پیشت بمونم

رفتم بالای سر ایاتک ددشتم دعای قبل از مرگشو میخوندم

^_^میو

 

[youi]

السا كه نيست فعلا يكم با اجازش جاي اياتو ايفا مي كنم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
اياتو داد زد چي شده هنوزم مي خواي با من بحنگي؟و يه خنده ي شيطاني كرد

[Manaka]

من دویدم و رفتم پیش یویی و گفتم:حالت خوبه؟

[youi]

تواني براي حرف زدن نداشتم ولي دست دوستم رو خيلي اروم گرفتم نمي فهميد دورم چه خبره و دوباره پهلوم و گردنم خون ريزي كرد