ایفای نقش عید و دنیای انیمه ها

[زهرا12]

بهش لبخند زدم.  گفتم:
بچه ها اگه میشه یکی بیاد دست منو ببنده.
درد میکرد ولی به روی خودم نمیاوردم. هنوز چنگی که اون جونوره بهم زده بود کم کم خون میریخت.

[ali#_#]

من رقتم پیش اسونا زخمش بستم زخم چاقو هم بستم گفتم بهش خوب میشی استراحت کن من که میدونم دوتا زخم چقدر درد داره



 

[youi]

(من اومدم پيش اسونا )لبخندي زدم و گفتم اسونا عزيزم من تازچند دقيقه پيش هم همين دردي ك مي كشي تا ه دو برابرش رو تجربه كردم پس حرف الكي نزن ..
عزيزم اللن يكم استراحت مي كنيم و بر مي گرديم خونمون فكر كنم تمام موجودات بزرگ و بد رو شكست داديم...پس نگران هيچي نباش...
(اينو گفتم ولي صداهايي از دور مي نويدم يم دونستم هنوز جامون امن نيست ولي نمي تونستم بزارم جون دوستام به خطر بيوفته و دردي رو ك من كشيدم تجربه كنن)

[زهرا12]

- مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه ام..اما امن نیست... ما فقط یکیشون رو کشتیم. بلند شین بریم. همینطوری هم خوبه میتونم بجنگم
 

[Giga Byte]

Spoiler (Click to View)

خواهش میکنم یه خلاصه از ایفاتون بنویسید.از دیشب تاالان ، کلی دوتایی جلو رفتین.این اصلا خوب نیست.

 

[youi]

(لبخندي زدم و گفتم) باشه اگه فكر مي كني اين جوري بهتره باشه
(راه افتاديم يه دفعه موجوده بزرگ بد ريختي خواست اسونا رو زخمي كنه ك اسونا رو پرت كردم اونور و نزاشتم دست جور بهش برسه و اون جونور منو با تمام قدرت پرت كرد سمت ديوار صورتم زخمي شد با صورت خورد تو ديوار از صورتم همين طوري خون مي رفت ولي گفتم)اسونا برو عقب برو عقب..

[زهرا12]

Spoiler (Click to View)

اینم خلاصه(کلی)
مارو به یه مهمونی بزرگ دعوت کردن و شخصیتای مهم اونجا بودیم. بعد خبر میرسه دشمنای خونی هر شخصیت میخواد بیاد به جنگش! بعد ما فرار کردیم رفتیم قصر السا. در مورد نقطه ضعف های حریفمون حرف زدیم و بعد یوی گفت : اول من میرم بیرون تا ببینم کسی هست یانه و من(آسونا نمیزاره) تنها بره و باهاش همراه میشه! بعدش یوی غیبش میزنه و آسونا خیلی نگرانه اسمشو صدا میزنه گریه میکنه..ببعدش رد خون پیدا میکنه و اونو توی یه اتاق پیدا مکینه که بستس! بعدش دیگه یه هیولا ر میبینه و خلاصه اونو شکست میدن ولی آسونا زخمیه! دیگه همینطور چیزا و میرن بیرون که سونیا تحت کنترل دشمن قرار گرفته و تیر میزنه به پهلوی یوی.. خلاصه دیگه یوی به لطف آسونا نجات پیدا کرده

- یوی... مواظب  باش...بچه ها ایندفعه همه باهم میکشیمشون
 

[pary!]

منم میام پیش اسونا و میگم میتونی بجنگی.بدجوری زخمی شدی. مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه( من کلا دوست ندارم دروغ بگم به نظر حقیقت هر جوری هم باشه بهتر از دروغه )مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[زهرا12]

لبخند میزنمو میگم:
فعلا وقت نداریم

[youi]

گفتم منم باهاتون ميام مي تونيم مبارزه كنيم بايد شكستش بديم بلند شدم به سختي (اومدم پيش همتون وايسادم)