ایفای نقش عید و دنیای انیمه ها

[Giga Byte]

تاکرو:آنجمون همین الان یویی و آسونا رو بردار و از اینجا برو!من با نور دیجی وایسم همه رو لاک اورت میکنم!

[زهرا12]

-ممنونم تاکرو فقط سریعتر حال یوی خوب نیست. 
داشتم به سونیا نگاه میکردم.اون سرش محکم بین دستاش فشار میداد. انگار میخواست که دیگه حت کنترل نباشه

[youi]

(ديگه جوني نداشتم هيچي جز درد حس نمي كردم بي حال رو زمين افتاده بودم حتي جون اينكه چشمام رو باز كنم نداشتم)

[زهرا12]

تاکرو نمیتونست یوی رو برداره پس خوم بلندش کردم با هر زحمتی که بود! روی پشتم گذاشتمش و سعی کردم بدوم.
- طاقت بیار.. طاقت بیار
وحشت داشتم. از مرگ عزیزانم میترسیدم!
رومو برگردوندم:
انجمون سرگرمش کن ولی نکشش

[youi]

(صدام به سختي قابل شنيدم بود و با درد گفتم)اسونا اذيت مي شي بزارم شما ها فقط خودتون رو نجات بديد...( اون قدر صدام ارم بود ك به سختي قابل شنيدن بود)

[زهرا12]

با عصبانیت گفتم
- حرف نزن!
فقط میخواستم بدوم ولی نمیتونستم توان نداشتم . تند راه میرفتم! از بازوم خون میچکید!

[youi]

(با همون جوني ك برام مونده بود ادامه دادم)اسونا منو ببخش نتونستم ازت مراقبت كنم خيلي دوست داشتم الان مراقبت بودم تو هم زخمي شدي.....و ناگهان(چشمام براي هميشه بسته شد)(يعني مردم ولي مي خوام يكم تخيلي بشه با اجازه يعني با يه نيروي عجيب قريبي زنده مي شممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)

[زهرا12]

وقتی چشماشو بست فریاد زدم ولی میدویدممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
- عیب نداره یوی.. دوم بیار.. خواهش میکنم

[ali#_#]

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهدرحالت خنده و گریه اومدم بیرون کاملا تحت کنترل بودم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

گفتم (کسی که کنترلم میکرد):فکر کردین من یکی از افرادم تنها میفرستم یا این که دختر دبیرستانی میتونه به محکمی بزنه تو سر یک خوناشام و او از حال بره؟

ناگهان تمام اعضای تابوت خندان از تاریکی اومدن بیرون

سونیا که کنترل خودش رو تقریبا داشت گفت : فرار کن تو هم نمیتونه به تنهای جلوی اینا مقاومت کنه

[youi]

(ديگه كار از كار گذشته بود بعد چند دقيقه سردي بدنم ك مثل مرده ها سرد شده بود رو اسونا حس كرد)