زمان کنونی: 2024/09/21, 06:04 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/09/21, 06:04 AM



موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 14 رأی - میانگین امتیازات: 4.64
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مسابقه داستان نويسي كوتاه سری اول

نویسنده پیام
farshad
キャプテン翼の生成



ارسال‌ها: 10,334
تاریخ عضویت: Jul 2010
اعتبار: 1019.0
ارسال: #58
RE: مسابقه داستان نويسي كوتاه سری اول
داستان هادی خيلي خوب بود چون كاراكترهاي زياد و متفاوتي داشت . اون نمرش زياده ولي همونطور كه هادي گفت نميتونيم هادی رو جزو برنده ها بزاريم و فقط ميتونيم هادي رو سوم كنيم چون هادي جزو داورها بود اگه از اول هادي داور نبود شايد ميتونست مدعي قهرماني بشه . شبيه به داستانهاي پريان بود . پسري كه اينهمه رنج كشيد تا يه گل رز به دختره تقديم كنه در نهايت دختره بهش توجه نكرد و با رد شدن كالسكه گل نابود شد و پسره هم فوت ميكنه .
اگه ميخواستم نمره بدن نمره 10 از 10 هست ولي اين نمره حساب نميشه .

داستان سجاد موضوع قوي تري داشت . در مورد يه دختر و پسر بود كه فوت ميكنند . دختر در كوماست و پسر هم ظاهرا فوت كرده و بالاخره دختر هم فوت ميكنه . ولي قضيه اين بود كه دختر عشق رو هرگز احساس نكرده بود و وقتي پسره با جركت كوچولويي بهش معني عشق رو ياد ميده كار بزرگي ميكنه . و دختر به زندگي باز ميگرده ولي قبل بازگشت به زندگي وقتي پسر رو داشتند به اون دنياي بعد از مرگ ميبردن آرزو ميكنه كه خدايا كمكش كن و در نهايت بعد از زنده شدن خود دختره اين پسر هم زنده ميشه و خداوند از اين حركت خوشش مياد كه دو نفر حداقل تونستند معني عشق و محبت رو درك كنند . نمره اين داستان 9.5 از 10

داستان پاني هم علي رغم اينكه گفتيم 3 صفحه باشه يا حداكثر 4 صفحه ولي خب اولين بار بود كه شركت ميكرد ما هم زياد سخت گيري نكرديم . داستان پاني عزيز هم 2 تا بود و من نظرمو روي 2 تا داستان روي هم نمره ميدم . اين داستان اول كه اسمش يكي بود يكي نبود نام داشت داستان بهتري نسبت به دومي داشت از نظر من . آخه اين داستان خيلي واقعي تر بود . در مورد اين بود كه يه پسري واقعا يه دوست دارهبا يه دختر دوست بشه چون هميشه حسرت ميخوره كه ديگران دوست دختر دارن اما اون نداره . اين داستان زندگي خود منه و كاملا واقعيه اما فقط اين قسمتش كه دوست داره يه دوست دختر خوب داشته باشه نه بقيه داستان .همچنين داستان به جاهاي باريك هم ميكشه ولي در نهايت پسر به اون دختر نميرسه چون اون دختر از پسره خوشش نميومده و فقط واسه ترحم يه مدتي رو با اون دوست بوده . تازه از داداش دختره 2 بار كتك سفتي خورد .
داستان دوم هم در مورد يه پسري بود كه مامانش طوري متوجه ميشه كه پسر نميفهمه ! يعني وقتي مامانش ميگه تو با شادي دوست شدي واقعا تعجب ميكنه و در نهايت اينجاست كه يه مامان خوب ميتونه نشون بده كه هميشه طرفدار بچشه . ولي خب اين داستان رو نميشه بهش استناد كرد . از داستان اول بيشتر خوشم اومد . امتياز اين داستان 9 از 10 است .

برنده نهايي الان اعلام ميشه .
2012/03/06 05:59 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
موضوع بسته شده است 


پیام‌های داخل این موضوع
RE: مسابقه داستان نويسي كوتاه سری اول - farshad - 2012/03/06 05:59 PM

موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
documents [داستان] آدمانتِم dot. 4 1,649 2021/05/19 09:32 PM
آخرین ارسال: dot.
  داستان:در مرز مشترک آتیش پاره 7 2,307 2021/04/21 07:06 PM
آخرین ارسال: آتیش پاره
documents (داستان کوتاه) انتظار Ilyaa_JA 0 1,003 2021/04/17 04:29 PM
آخرین ارسال: Ilyaa_JA
One Piece-1 [داستان] جلگه‌ی بایر dot. 1 1,154 2021/03/10 12:12 AM
آخرین ارسال: dot.
  کلکسیون داستان های کوتاه دارسی ال.سی dot. 2 1,191 2021/01/24 11:31 PM
آخرین ارسال: dot.



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 8 مهمان