زمان کنونی: 2024/09/21, 04:13 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/09/21, 04:13 AM



موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 10 رأی - میانگین امتیازات: 4.6
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان های شما با گروه وکالوید:|

نویسنده پیام
ココル
•ω•



ارسال‌ها: 1,498
تاریخ عضویت: Feb 2014
اعتبار: 513.0
ارسال: #1
داستان های شما با گروه وکالوید:|
سلاممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
اینجا میتونید داستان های من در آوری خودتونو با هاتسونه میکو اینا با ما در میون بزارید
تا بلکه بخونیم روحمون یکم شاد شه!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
داستان حتما باید طنز باشه چون باید روح هر کی میخونه شاد بشهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ببینم چیکار میکنید!
بترکونیدا!
نکته:اگه از اسم شخصیتا یا اخلاق یا کلی سوال داشتید به خودم پیام یا یادداشت بدید
اگه در مورد نویسندگی و غیر سوال داشتید با مدیر بخش تماس بگیرید
تشکر!



 
2015/05/11 12:56 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
ココル
•ω•



ارسال‌ها: 1,498
تاریخ عضویت: Feb 2014
اعتبار: 513.0
ارسال: #2
RE: داستان های شما با گروه وکالوید:|
اول خودممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
یه روز که طبق معمول دیر کرده بودمو باید خودمو به اتاق موسیقی پیش بچه ها میرسوندم
به دم در که رسیدم نفس کم آوردم برای همین یکم پشت در موندم تا نفسم جا بیاد
از قرار معلوم بچه ها داشتن فیلم میدیدن
منم بی اختیار و بی هواس به این موضوع رفتم تو و با صدای بلند داد زدم:
سلام!
اقا اون شخصیته تو فیلم خیلی اتفاقی گفت:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
سلام و زهر مار مرتیکه!کجا بودی تا الان؟!
اقا میکو و تتو از خنده داشتن کف سالن مثل کرم میلولیدنمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
نرو هم با معرفتی کرد نخندید اما میدونستم یه جایی تو اعماق افکارش داره میخندهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
لن از خنده سرشو میزد به دیوار
رین هم...دیگه...گلاب به روتون...از شدت خنده بالا آوردمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
لوکا هم به درون یکی از نزدیک ترین اتاق ها هجوم برد!
اصلا یه وضع گندیمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2015/05/11 01:04 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
❤Flavia Ayroldi❤
دختر غمگین پارک:(

*


ارسال‌ها: 690
تاریخ عضویت: Jun 2015
اعتبار: 78.0
ارسال: #3
RE: داستان های شما با گروه وکالوید:|
نوبت منه.
امروز سر کلاس کامپیوتر، معلم واسمون یه فیلم گذاشته بود که جاتون خالی پر صحنه بود!!!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
آقا حالا یه دختره توی فیلم بود یه دامن آبی پف دار پوشیده بود.حالا من یه دفعه از دهنم پرید:هه هه هه هه این دامنش چقد شبیه پرده ی خونه ی ماست!!!!

آقا من اینو گفتم،کل کلاس رفت رو هوا!!!!! مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
لوکا که دمش گرم فقط یه لبخند ملیح زده بود.
نرو هم به زور جلوی خودش رو گرفته بود.
میکو داشت قهقهه میزد!!!!
رین داشت روی زمین از خنده هلیکوپتری می زد!!!!(آخه بدبخت روی زمین نشسته بود)
لن داشت از خنده دیوونه میشد!!!!
من گفتم:آقا مگه من چی گفتم؟؟؟؟؟
ملت وکالوید ها:هیچی!!!!هیچی!!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
البته این رو در حالت خنده ی شدید میگفتن!!!!
منه بدبخت در اون لحظه:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ملت وکالوید ها در اون لحظه:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
لوکا در اون لحظه :مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
و استاد گرامی!!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
لازم به ذکره که استاد گرامی به خاطر خنده ی شدید به بیمارستان منتقل شد!!!
امیدوارم زنده بمونه وگرنه باید دیه بدم!!!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
اگه بمیره که روحش شاد یادش گرامی باد مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه


 
2015/07/19 07:53 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
ココル
•ω•



ارسال‌ها: 1,498
تاریخ عضویت: Feb 2014
اعتبار: 513.0
ارسال: #4
RE: داستان های شما با گروه وکالوید:|
آقا منو گومی و نرو با هم تو یه اتاق اقامت داشتیم یه مدتمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
یه روز از اون روزا(که هم اتاقی بودیممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)تصمیم گرفتیم روح ظاهر کنیم و دوستامونو بترسونیم(؟!)
خلاصه تر بگم کرم بریزیممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
خب توی مثلا جمعه ی اون هفته قرار گذاشتیم تو اتاق مامطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بعد حالا چجوری کرم میخواستیم بریزیم؟
خب قرار شد تو اتاق ما باشه
اصولا یکی از تختا تو اتاق ما یه طبقه بود اونیکی دو طبقه
از زیر تخت یه طبقه هه یه نخ نامرئی رو (با هماهنگی پیش از پیش با نرو و گومیمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه) رد کردم طوری که اگه بکشمش شترق تخته بره بالا بخور زمین صدا بدهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
خب اون شب جمعه همه تو اتاق بودیمو میخواستیم روح احظار کنیممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
خب روحه کی بود؟کوکوری سانمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
سکه رو تکون دادم گفتم کوکوری سان یه عملی نشون بده از حظورت با خبر بشیم
آقا تو همون لحظه گومی نخو کشید تخته رفت بالا با صدای مهیبی خورد زمین!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
اتاقم پر شده بود از جیغای رنگارنگمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بعله منو نرو و گومی یه همچین آدمای کرمویی هستیممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
البته فردا همه افراد حاظر در اتاق تو کمیته انظباتی مدرسه بودنمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2015/07/20 10:55 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
❤Flavia Ayroldi❤
دختر غمگین پارک:(

*


ارسال‌ها: 690
تاریخ عضویت: Jun 2015
اعتبار: 78.0
ارسال: #5
RE: داستان های شما با گروه وکالوید:|
خب امروز سر کلاس ریاضی بودیم،من حس کرم ریزی بهم دست داد.هیچی دیگه با صدای بلند از معلم پرسیدم:خانم.... (اینجا اسمش رو گفتم)میشه ما یه شعر بخونیم؟؟؟؟
معلم:شعر؟؟؟؟باشه بخون ولی مجاز باشه!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
من:دوستان خواهشا دست بزنید!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ملت وکالوید ها:باشه بخون!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
من :سر زنگ هندسه!!!میگم این درسا بسه!!!کاشکی این زنگ بخوره دل به دلدار برسه!!!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
معلم :!!!!!! مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه(هنوز تو شوکه آهنگی که خوندم قرار داره!!!)
ملت وکالوید ها :مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهدست دست!!!!
لوکا:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه(دمش گرم بهم نمیخنده ولی من که از دلش خبر دارم!)
نرو:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه(یه کمی جلوی خودش رو گرفت!)
رین:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه(ترکید!!!)
لن:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه(این که از خنده اشکش سرازیر شده بود!!!)
میکو :مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه(ینی مرد از خنده!!!!)
من:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
استاد خیلی گرامی به دلیل خنده ی زیاد به بیمارستان منتقل شد!!! وای اینا هزینه بیمارستان رو از من میخوان!!!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
پیشاپیش به خانواده ی استاد تسلیت میگم!!!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
استاد خوبی بود تنها بدیش این بود که وقت استراحت نمی داد!!!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2015/07/20 11:16 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
❤Flavia Ayroldi❤
دختر غمگین پارک:(

*


ارسال‌ها: 690
تاریخ عضویت: Jun 2015
اعتبار: 78.0
ارسال: #6
RE: داستان های شما با گروه وکالوید:|
امروز توی مدرسه،زنگ تفریح که تموم شد،قبل از اینکه معلما بیان سر کلاس،از بچه های رقاص و کرموی کلاس،رفتن وسط واسه رقصیدن.اونم نه رقص معمولی!!! رقص نور!!!هیچی دیگه تتو رفت سراغ کلید برق هی لامپ رو خاموش و روشن می کرد یکی از بچه ها هم اون وسط در حال رقص!!!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
حالا من که داشتم اون موقع واسه لوکا خاطره می نوشتم،از خنده ی زیاد،فقط داشتم سرم رو می کوبیدم به میز!!! مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
لوکا هم عین من داشت می ترکید از خنده!!!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
آقا حالا این خوب بود. بعد تتو خسته شد اومد نشست ولی هنوز اون بچه وسط داشت می رقصید!!!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
یه دفعه چشمت روز بد نبینه یهو در باز شد و معلم داخل شد!!!!
و هنوز این بچه متوجه نشده بود که معلم اومده!!!!
قیافه ها!!!
من:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
لوکا:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
نرو:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
رین:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
لن:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
استاد:o_O
و اون بچه!!!:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
البته اون بچه به خاطر اون موضوع همون روز توی کمیته انضباطی مدرسه بود!!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2015/07/21 11:44 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
manena jooon
بچه مدرسه ای



ارسال‌ها: 641
تاریخ عضویت: Jul 2015
ارسال: #7
RE: داستان های شما با گروه وکالوید:|
یه روز داشتیم با بچه ها مسابقه میدادیم مسابقه شم رو طناب بود یعنی چند نفری باید طنابو می گرفتیم و میرفتیم اون ور هر کی هم زودتر میرسید برنده میشد و جایزه رو صاحب میشدتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gif
ما هم که همه چون خیلی بلد بودیم(الکی مثلا)همون وسط گیر کردیم دیگه طناب هم نمیتونست مارو تحمل کنه و یه نفر باید خودشو فدا کنهتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/12.gifتازه زیر پامون هم پر بود از ات و اشغالتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/26.gif
در همون لحظات حساس به ذهنم رسید که برنده بشم و با بچه ها یکمی شوخی کنمتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/14.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/14.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/14.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/14.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/14.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/14.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/14.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/14.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/14.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/14.gif
حالا تو اون موقعیت شروع کردم به اهنگ خوندن تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/14.gifبچه ها هم که شیفته اهنگ بودنتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gif
یه چند دقیقه ای همه محو گوش دادن به اهنگ بودن که تموم شد صدای زیبای منم باعث شده بود که همه یادشون بره ما کجاییم بعد همه به هوای این که اون جا خونه ی خاله هستش شروع کردن به دست زدن.............................................................................​...(دیگه میدونین چی شد دیگه همه افتادن پایینتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/14.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/11.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/3.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/5.gif)
فرداش رفتم بیمارستان دیدنشون فکر کردم دست و پاشون شکسته نگو که  داشتن نقش بازی میکردن داخل که شدم همه باهم ریختن رو سرم و تا جا داشتن منو زدنتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/9.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/9.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/9.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/9.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/9.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/9.gif
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
الانم تو بیمارستان بستری شدم
تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/9.gif(تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gif)
 
2015/07/21 11:55 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
❤Flavia Ayroldi❤
دختر غمگین پارک:(

*


ارسال‌ها: 690
تاریخ عضویت: Jun 2015
اعتبار: 78.0
ارسال: #8
RE: داستان های شما با گروه وکالوید:|
آقا منو لوکا تصمیم به کرم ریزی شدید گرفتیم.حالا چجوری. رین و لن اونور داشتن با هم دعوا می کردن.من گفتم:ما قبلا وقتی دعوا می کردیم، یه سطل پر آب برمی داشتیم و می رفتیم توی خونه بالای سر اون کسی که خوابیده،آب رو می پاشیدیم روی هم.هر کی هم خیس می شد،عامل اصلی دعوا شناخته می شد.
رین و لن یه نگاه به همدیگه کردن و دویدن طرف سطل ها و اونا رو پر کردن و رفتن توی اتاق. حالا میکو وسط اتاق خوابیده بود.حالا هیچی رین و لن فقط داشتن داد می زدن که:تو دعوا رو شروع کردی!!!نه تو شروع کردی!!!!
یه دفعه میکو بلند شد و نشست که ببینه چه خبره و درست همون موقع رین و لن آب رو پاشیدن!!!!و کل آب ریخته شد روی میکو!!!!
قیافه ی میکو در اون لحظه :مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
قیافه ی رین در اون لحظه :مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
قیافه ی لن در اون لحظه :مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
قیافه ی من در اون لحظه:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
قیافه ی لوکا در اون لحظه :مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
قیافه ی نرو در اون لحظه :مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
قیافه ی گومی در اون لحظه :مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
قیافه ی تتو در اون لحظه :مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
و دوباره من:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
البته همون موقع میکو با جارو افتاد دنبالم!!!!
منم فقط داشتم در می رفتم!!!!
دم لوکا گرم نجاتم داد!!!!
ینی خدا رو شکر که کارم به بیمارستان نکشید!!!! مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2015/07/22 10:47 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
ココル
•ω•



ارسال‌ها: 1,498
تاریخ عضویت: Feb 2014
اعتبار: 513.0
ارسال: #9
RE: داستان های شما با گروه وکالوید:|
آقا دیروز داشتیم با بچه ها یکی از وکالویدا رو میدیدیم میکو توش بود هی لباساش عوض میشدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
دیروزم من که خدای سوتی بودممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
یهو زدم تو جو خوندم:
میکو یک
میکو دو
میکو واه واه و اوه اوه
میکو بز بز قندی
میکو چرا نمیخندی
میکو ناز
میکو غاز(O_o)
میکو بچه یه ماهاست(!!!!)
میکو سرباز
میزنه گلوله تو کله ی غاز(میگم تو جو بودمامطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)
میکو مو هاشو نبستهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
میکو قر رو به کمرش بستهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
هیچی دیگه بعد به خودم اومدم دیدم همه دارن غش غش و هر هر میخندنمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بعد که بقیه آروم شدن دوباره همون فیلمه رو گذاشتیم ببینیم
تو مدل میکو خون آشام که رسید یهو از دهنم پرید که:
این مو هاشو با هم زن این شکلی کرده؟
هیچی دیگهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
برگشتم دیدم همه دارن خیلی شدید میخندنمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بهشون میگم:مگه من چی گفتم؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
همه:هیچی هیچی!!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بعد من که به خودم اومدم چی گفتم فهمیدم عجب سوتی ایی دادممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
اون روز کلا از کلیپ دیدن منع شدممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2015/08/19 05:06 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
❤Flavia Ayroldi❤
دختر غمگین پارک:(

*


ارسال‌ها: 690
تاریخ عضویت: Jun 2015
اعتبار: 78.0
ارسال: #10
RE: داستان های شما با گروه وکالوید:|
خب.آقا من امروز دیدم که لوکا داره گریه میکنه.رفتم پرسیدم:لوکا،چی شده؟چرا داری گریه میکنی؟
لوکا:همش تقصیر گاکوپو هست!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
من:چی؟؟؟شَلَ گاکو؟؟؟؟خودم می کشمش!!!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
حالا هیچی با چماق و چوب و هر چی که دلت بخواد زدمش! بعد این شَلَ گاکو (لقبیه که من و رفیقم روش گذاشتیم)هنوز زنده بود!!!!O_o
من که شدیدا دیوونه شده بودم،فقط زدمش. بازم زنده بود!o_O
یه دفعه دیدم که شدو داره با تعجب منو نگا میکنه!
قیافه ی شدو:o_O
قیافه ی من:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
حالا هیچی شدو هم یه چماق برداشت و با هم دیگه اینو زدیم!!!!(در مورد وکالوید ها بود شدو از کجا اومد؟؟؟؟)
داشتیم تا سر حد مرگ می زدیمش که دیدیم هنوز زندست!!!!
من:تو چرا نمی میری؟؟؟؟؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
شدو:چقد جون سخته!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
لوکا:منم اومدم!
حالا ما سه نفری زدیم و زدیم ولی هنوز زنده بود!
من:تو به گربه هم گفتی زکی!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بعدش رفیق گلم(یامادو)رو دیدم که با نِرو و هاکو و مه یکو اومدن واسه کمک!!!!
هیچی من با کلاشینکف 10 تا تیر روش خالی کردم،هنوز زنده بود!!!!O_o
من:وای مگه میشه مگه داریم؟؟؟
شدو:حالا که شده!
نرو:خیلی جون سخته!
لوکا:هووووف مردم از خستگی!
من:نه اینجوری نمیشه!باید بزاریمش زیر تریلی!
همه تایید کردن.ماننا جون هم که تازه اومده بود، موافقت کرد.بردیمش زیر تریلی.این شَلَ گاکو هنوز زنده بود!!!O_o
هر کاری تونستیم کردیم،بازم زنده بود!
آخرش اومد طلب بخشش کرد.حالا هم کلاشینکف من گمشده.!!فک کنم دست شدوئه! کسی شدو رو ندیده؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
(امیدوارم خوشتون اومده باشهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه )
2015/08/19 05:21 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
موضوع بسته شده است 


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
documents [داستان] آدمانتِم dot. 4 1,649 2021/05/19 09:32 PM
آخرین ارسال: dot.
  داستان:در مرز مشترک آتیش پاره 7 2,306 2021/04/21 07:06 PM
آخرین ارسال: آتیش پاره
documents (داستان کوتاه) انتظار Ilyaa_JA 0 1,003 2021/04/17 04:29 PM
آخرین ارسال: Ilyaa_JA
One Piece-1 [داستان] جلگه‌ی بایر dot. 1 1,154 2021/03/10 12:12 AM
آخرین ارسال: dot.
  کلکسیون داستان های کوتاه دارسی ال.سی dot. 2 1,191 2021/01/24 11:31 PM
آخرین ارسال: dot.



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان