زمان کنونی: 2024/11/06, 09:05 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/11/06, 09:05 AM



موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 5 رأی - میانگین امتیازات: 4.4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ورق پاره های تنهایی من!

نویسنده پیام
زاواره
کاربر حرفه ای



ارسال‌ها: 2,327
تاریخ عضویت: Nov 2012
اعتبار: 419.0
ارسال: #1
ورق پاره های تنهایی من!
سلام بچه هاتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gif
من یه سری از نوشته هام رو که تو تنهایی و اوقات بیکاری نوشتم که البته داستان نیستن و متن توصیفی و ادبی هستن اینجا میزارم!تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gif
امیدوارم خوشتون بیادتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gif
 منتظر نظراتون هستم!
تایپک نظرات
http://www.animpark.net/thread-21831.html
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2015/08/30 11:22 PM، توسط زاواره.)
2015/08/14 11:39 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
زاواره
کاربر حرفه ای



ارسال‌ها: 2,327
تاریخ عضویت: Nov 2012
اعتبار: 419.0
ارسال: #2
RE: ورق پاره های تنهایی من!
وقتی اسم مترسک مزرعه می آید اغلب انسان ها خنده شان می گیرد....شاید چون یاد یک جانور بدشکل با لباس های زشت می افتند........
ولی خیلی ها چیزی را در مورد مترسک از یاد می برند...
مترسک با وجود ظاهر نازیبایش در زیر شدید ترین طوفان ها  و در کوران باد های سهمگین سرپاست حتی زمانی که باد چوبی را که مترسک به آن تکیه داده از ریشه در می آورد بقایای مترسک هم چنان وفادارانه به چوبشان چسبیده اند.....
دلیلش واضح است.....مترسک هرگز ریشه اش را فراموش نمی کند.....!
انسان های وفادار کم هستند و انسان های با معرفت کمتر!
2015/08/14 08:50 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
زاواره
کاربر حرفه ای



ارسال‌ها: 2,327
تاریخ عضویت: Nov 2012
اعتبار: 419.0
ارسال: #3
RE: ورق پاره های تنهایی من!
مواقعی که می خوریم،مواقعی که می نوشیم،زمانی که سرحالیم،موقعی که می خندیم،وقتی که راه می رویم و حتی زمانی که با سلامت کامل دست هایمان را حرکت می دهیم یادمان می رود کسی از درون آسمان به ما خیره شده ولی اشکالی ندارد.....ما آدم ها خیلی خوب بلدیم به خدا نشان دهیم که در موقع غصه و بیماری به یادش هستیم!
او هم توقع دیگری ندارد
وگرنه چرا باید بگوید کیست که متذکر شود؟
2015/08/16 03:20 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
زاواره
کاربر حرفه ای



ارسال‌ها: 2,327
تاریخ عضویت: Nov 2012
اعتبار: 419.0
ارسال: #4
RE: ورق پاره های تنهایی من!
انسان های نابغه افرادی نیستند که بیشتر از همه هوش دارند یا استعدادشان از بقیه بیشتر است.
انسان های نابغه کسانی هستند که در زندگی برای رسیدن به هدفی تلاش می کنند و استعداد هایشان را در این راه به کار می گیرند....آنها ممکن است شکست بخورند....ممکن است بارها و بارها بر زمین بیفتند و از دست مشکلات زجر بکشند یا دلسرد شوند ولی آنها هرگز به عقب بر نمی گردند و اراده ای که آنها را پس از هربار زمین خوردن بلند می کنذ همان چیزی است که از آنها یک نابغه می سازد.....اراده و شجاعتی که باهوش ترین و با استعداد ترین انسان ها نیز از آنها برخوردار نیستند.
2015/08/16 03:47 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
زاواره
کاربر حرفه ای



ارسال‌ها: 2,327
تاریخ عضویت: Nov 2012
اعتبار: 419.0
ارسال: #5
RE: ورق پاره های تنهایی من!
انسان ها متفاوتند......
در استعداد ها،افکار،عقاید و باورهایشان!
و هرانسانی باید به شیوه ی خودش به کمال برسد!
وگرنه که تمام انسان ها شبیه هم بودند،مگرنه؟!
2015/08/17 01:38 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
زاواره
کاربر حرفه ای



ارسال‌ها: 2,327
تاریخ عضویت: Nov 2012
اعتبار: 419.0
ارسال: #6
RE: ورق پاره های تنهایی من!
رنج می کشیم.....
غصه می خوریم.....
عصبانی می شویم.......
شاد می شویم........
می خندیم................
و همیشه در حال هستن و شدن هستیم!
واقعا فکر کرده اید تفاوت در همین شدن های ساده است که از یکی هیتلر خلق می کند و از دیگری ماندلا؟
هیتلر و نلسون ماندلا هردو انسان بودند ولی یکی خیلی دیر عصبانی میشد و دیگری خیلی زود!
و همین تفاوت های ساده از یکی یک آدم کش تمتم عیار ساخت و از دیگری یک قهرمان!
مرز پستی و بلندی فقط یک تار موست.....یک تارمو!
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2015/08/17 03:15 PM، توسط زاواره.)
2015/08/17 03:14 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
زاواره
کاربر حرفه ای



ارسال‌ها: 2,327
تاریخ عضویت: Nov 2012
اعتبار: 419.0
ارسال: #7
RE: ورق پاره های تنهایی من!
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک پیکرند
چو عضوی به درد آورد روزگار ،جهنم،دگر عضو ها را چه کار؟

این بیت برگردان بیت مشهور سعدی به زمان حال حاضر است.......دنیایی که حس مسئولیت و وجدان انسان هایش به قدری کم رنگ شده که وقتی نه تنها طنابی به ته چاه نمی فرستیم تا هم نوعانمان را از رنج خلاص کنیم بلکه با ختجر و چاقو طناب را هم پاره می کنیم!!!!!!!!!!!!!

دنیای عجیبی شده است،مگرنه؟!
وهمه از دنیای خود گریان و گریزان و گله مند هستند!!!!
ولی هیچ کس قدمی برای تغییر دنیا بر نمیدارد!!!!!!
اشتباه نکن دوست من......لازم نیست حتما دنیای دیگران را تغییر دهی.....گاهی اوقات یک قدم ساده برای تغییر دنیایمان،دنیایی که از افکار و عقاید خودمان تشکیل شده است،می تواند دنیای دیگران را هم تغییر دهد!
زیرا این جهان از افکار  و اعمال تمام ما تشکیل شده است !
یک فکر مسموم افکار دنیایی را مسموم می کند و یک فکر باز تفکرات دنیایی را دگرگون می کند!
به همین دلیل است که به انسان قدرت مندترین آفریده خدا می گویند!
زیرا قدرت یک انسان به تنهایی قادر به تحول دنیایی است که خداوند آفریده!

پس مراقب افکارتان،افکارمان و اعمالمان باشیم!
زندگی همین است دوست من.........!
بی رحم و با رحم بودنش به بی رحمی و بارحمی خودت بستگی دارد!

 
2015/08/25 12:07 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
زاواره
کاربر حرفه ای



ارسال‌ها: 2,327
تاریخ عضویت: Nov 2012
اعتبار: 419.0
ارسال: #8
RE: ورق پاره های تنهایی من!
تلاش نکن بفهمی چقدر محبوب دیگرانی......!
به انسان هایی که در زمان خوشی کنارت هستند توجه نکن هر وقت اشکت جاری شد و در خود فرو رفتی به تعداد دست هایی که برای برداشتن اشکت دراز می شوند نگاه کن و آن موقع است که می فهمی چقدر محبوب دیگرانی دوست من!
واینکه دوستان واقعی ات که هستند!
2015/08/30 11:12 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
زاواره
کاربر حرفه ای



ارسال‌ها: 2,327
تاریخ عضویت: Nov 2012
اعتبار: 419.0
ارسال: #9
RE: ورق پاره های تنهایی من!
ببخشید از آخرین پستی که گذاشتم خیلی می گذرهتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/3.gif

زمانی که کودک بودیم،مارا از نوجوانی ترساندند.....زمانی که نوجوان بودیم مارا از جوانی .....زمانی که جوان بودیم مارا از میانسالی و هنگامی که میانسال می شویم مارا از پیری خواهند ترساند.........ودر پیری از مرگ خواهیم ترسید...........
غاقل از اینکه مارا چرخه ی طبیعی زندگی چرخاندن کاری بس عبث بود چون زندگی چون موجی است که همواره تو را به جلو می راند.....به جای ترساندن از خامی،بی تجربگی ودر یک کلام زندگی کردن اگر زندگی کردن را به ما می آموختند شاید هرگز نیازی به این همه ترس نبود........
2017/01/26 08:35 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
زاواره
کاربر حرفه ای



ارسال‌ها: 2,327
تاریخ عضویت: Nov 2012
اعتبار: 419.0
ارسال: #10
RE: ورق پاره های تنهایی من!
می گذرد.....روزهای روشن بهاری......
می گذرد .....روزهای گرم تابستان.....
می گذرد....روزهای نارنجی ،طلایی و بارانی خزان ....
و می گذرد....روزهای سرد زمستان........
ولی نمی گذرند خاطرات دردناک بهار.....
نمی گذرند زجرهای مه گرفته تابستان .....
نمی گذرند افسوس های غریب پاییز.....
ونمی گذرند عذاب های خسته زمستان.......

نمی گذرند مگر به خوبی های خاطرات شکوفه های گیلاس بهاری،نمی گذرند مگر به خاطرات بازی های تابستان،نمی گذرند مگر به چای بعذاز ظهر پاییز و زمستان های پر از آدم برفی های چشم مشکی!

وگذران عمر ما همین است ....ترکیبی از خوشی و رنج،درد و درمان و مهربانی و نا مهربانی........ولی در نهایت امید....معجره ای است که باعث می شودخوشی ،درمان و مهربانی دنیا را به نامهربانی و درد آن ببخشیم.و امید زنده کننده ی آدمی است.
2017/01/26 09:49 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
موضوع بسته شده است 




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان