زمان کنونی: 2024/11/06, 12:04 PM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/11/06, 12:04 PM



موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 10 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن نویسندگان انیم پارک

نویسنده پیام
brayan cryford
azriel angle

*


ارسال‌ها: 247
تاریخ عضویت: Jul 2013
اعتبار: 122.0
ارسال: #1
انجمن نویسندگان انیم پارک
از اونجایی که خدا رو شکر ایفای نقش به طور صحیح داره تو این سایت شکل میگیره سپاسگذاریم.

من یه داستان مینویسم شما از ادامش مینویسی و بعدی از ادامه ی بعدی تا داستان تموم بشه.
ایفای نقش و نویسدگی باید توصیف داشته باشه.
لطفا توصیف به کار ببرید.

شروع داستان:
اسمان شب تاریک و عاری از هر ستاره ای بود.
تنها ماه بود که در پس ابر های در هم تنیده و سنگین نور خفیفی بر چهره ی پیر و کهنه ی شهر می انداخت.
ساختمان هایی نوک تیز با برج و باروهای سبک گوتیک.
منظره ای را ساخته بودند که انگار ساختمان ها با سقف های نوک تیز و برج مانند خود مانند تیر های هستند اماده ی شلیک به سمت اسمان و خدا.
کوچه های تنگ که انگار لحظه به لحظه تنگ تر میشدند تا افراد داخل کوچه را له کنن.
فاوست(مردی که روح مردم را به شیطان میفروخت) با کالسکه ی خود در کوچه ها سکوت شب را میشکست.
                                           ***

از دریچه های  فاضلاب کوچه ها بخار و بوی بدی بلند میشد.
فاوست با شمشیر بلندساطور مانندش شخصی را که به تازگی کشته بود به کناره کیسه های انبوه زباله ها انداخت.
تا او را هم به همانجای ببرند که اشغال ها را میبرند.
صدای جیر جیر موش ها از لابه لای زباله ها به گوش میرسید.
فاوست کلاه کهنه و لبه دار خود را بیشتر توی صورتش کشید.
یک دستمال کهنه نیز بر صورتش بسته بود انگار که میخاست شناخته نشود.
یک لباس مندرس تکه پاره خاکستری پوشیده بود و باشلق مشکی رنگی بر تن کرده بود.
با شلواری کهنه و چکمه های چرمی.
فاوست خون تازه را از شمشیرش پاک کرد و سوار کالسکه شد.
کالسکه ی او از دو اسب تنومند ولی لاغر با چشمانی قلمبه و قرمز مثل تیری که از چله ی کمان رها شده باشد در پس کوچه های  تاریک شهر پیش میرفت...
--------------------------------------
هر کی میخواد از ادامه ی این داستان بنویسه
اول بای بنویسه رزرو که ما بدونیم کی میخواد بنویسه بعد همون پست رو ویرایش کنه و از ادامه ی داستان بنویسه...
موفق باشد ببنیم چه میکنید دوستان
2014/07/03 11:56 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
JI MIN
انیماتور آینده



ارسال‌ها: 265
تاریخ عضویت: Mar 2014
اعتبار: 56.0
ارسال: #2
RE: انجمن نویسندگان انیم پارک
او سیگاری را از جیب خود دراورد و مشغول دود کردن ان شد.
دران هوای تاریک تنها میشد برق چشم های وحشتناکشان را ببینی ک خیلی ب مردم نشان نمیداد
و یک فانوس قرمز رنگ ک لبه های ان با سنگ های یاقوت و زمرد و عقیق تزیین شده بود.
ولی این تنها نبود در داخل ان فانوس چراغی نمیسوخت ک محیط را روشن کند
بلکه یک دود خاکستری رنگ بود،ان دود همان روح انسان ها بود.
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/07/03 12:56 PM، توسط JI MIN.)
2014/07/03 12:54 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
brayan cryford
azriel angle

*


ارسال‌ها: 247
تاریخ عضویت: Jul 2013
اعتبار: 122.0
ارسال: #3
RE: انجمن نویسندگان انیم پارک
داستانهایی که دوستان مینویسن رو اینجا نقد میکنیم.
داستان دوست عزیزمون
نقل قول: او سیگاری را از جیب خود دراورد و مشغول دود کردن ان شد.
دران هوای تاریک تنها میشد برق چشم های وحشتناکشان را ببینی ک خیلی ب مردم نشان نمیداد
و یک فانوس قرمز رنگ ک لبه های ان با سنگ های یاقوت و زمرد و عقیق تزیین شده بود.
ولی این تنها نبود در داخل ان فانوس چراغی نمیسوخت ک محیط را روشن کند
بلکه یک دود خاکستری رنگ بود،ان دود همان روح انسان ها بود.
با سیگار برای همچین کارکتری موافقم جالبش میکنه.
ایدت هم بد نبود به جای دود چراغ نفتی روحه...
فانوس قرمز رنگ ک لبه های ان سنگ های یاقوت و زمرد و عقیق تزیین شده بود.
یه همچین قاتل خوفی از رنگ های روشن استفاده نمیکنه.
این فانوس بیشتر شبیه یک اسباب بازی دخترونس تا یک فانوس قاتل.
ولی اگه به جای فاوست کاکتر یک جادوگر بود این سنگ های قیمتی میتونست جالب تر و مرموز ترش کنه.
نقل قول: کم نوشتی ولی برای همین تعداد سطر توصیفت کافی بود شما اینجا نوشتی:دران هوای تاریک تنها میشد برق چشم های وحشتناکشان را ببینی ک خیلی ب مردم نشان نمیداد.
منظورت چیه ؟ینی اسبهارو میگی؟
2014/07/03 01:12 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
JI MIN
انیماتور آینده



ارسال‌ها: 265
تاریخ عضویت: Mar 2014
اعتبار: 56.0
ارسال: #4
RE: انجمن نویسندگان انیم پارک
(2014/07/03 01:12 PM)'brayan cryford' نوشته شده توسط:  داستانهایی که دوستان مینویسن رو اینجا نقد میکنیم.
داستان دوست عزیزمون
نقل قول: او سیگاری را از جیب خود دراورد و مشغول دود کردن ان شد.
دران هوای تاریک تنها میشد برق چشم های وحشتناکشان را ببینی ک خیلی ب مردم نشان نمیداد
و یک فانوس قرمز رنگ ک لبه های ان با سنگ های یاقوت و زمرد و عقیق تزیین شده بود.
ولی این تنها نبود در داخل ان فانوس چراغی نمیسوخت ک محیط را روشن کند
بلکه یک دود خاکستری رنگ بود،ان دود همان روح انسان ها بود.
با سیگار برای همچین کارکتری موافقم جالبش میکنه.
ایدت هم بد نبود به جای دود چراغ نفتی روحه...
فانوس قرمز رنگ ک لبه های ان سنگ های یاقوت و زمرد و عقیق تزیین شده بود.
یه همچین قاتل خوفی از رنگ های روشن استفاده نمیکنه.
این فانوس بیشتر شبیه یک اسباب بازی دخترونس تا یک فانوس قاتل.
ولی اگه به جای فاوست کاکتر یک جادوگر بود این سنگ های قیمتی میتونست جالب تر و مرموز ترش کنه.
نقل قول: کم نوشتی ولی برای همین تعداد سطر توصیفت کافی بود شما اینجا نوشتی:دران هوای تاریک تنها میشد برق چشم های وحشتناکشان را ببینی ک خیلی ب مردم نشان نمیداد.
منظورت چیه ؟ینی اسبهارو میگی؟


ن منظورم برق چشمای خودشه
ک احتمالا ازشون بشه در گرفتن روح ادما و انداختن اونا توی ی فانوس استفاده بشه
و البته فانوس قرمز با سنگ
نماد اینه ک قرمز همیشه رنگ پلیدیه
و سنگ هاش هم برا اینه ک اگه هرکدوم از اونا بیفته قادر ب نگهداری روح توی اون نیست
و روحه در میره
تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/4.gif
 
2014/07/03 01:15 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
brayan cryford
azriel angle

*


ارسال‌ها: 247
تاریخ عضویت: Jul 2013
اعتبار: 122.0
ارسال: #5
RE: انجمن نویسندگان انیم پارک
نقل قول: ن منظورم برق چشمای خودشه
ک احتمالا ازشون بشه در گرفتن روح ادما و انداختن اونا توی ی فانوس استفاده بشه
و البته فانوس قرمز با سنگ
نماد اینه ک قرمز همیشه رنگ پلیدیه
و سنگ هاش هم برا اینه ک اگه هرکدوم از اونا بیفته قادر ب نگهداری روح توی اون نیست
و روحه در میره
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
 
رنگ قرمز نماد:خشونت،جنگ،عشق،شادی،روحیه ای قوی و شاد و ...
رنگ سیاهه که بیشتر نماد پلیدیه ولی خب رنگ قرمز هم با اون ساچوریشن سیاه محیط جوره.
شما باید توصیف میکردی که این سنگ ها برای چیه.
و بازم توصیف میکردی که چطور روح افراد رو میگیره که من خودم تو رول بعدی مینویسم.
در کل بد نبود .
ادامه بده.
2014/07/03 01:21 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
JI MIN
انیماتور آینده



ارسال‌ها: 265
تاریخ عضویت: Mar 2014
اعتبار: 56.0
ارسال: #6
RE: انجمن نویسندگان انیم پارک
(2014/07/03 01:21 PM)'brayan cryford' نوشته شده توسط:  
نقل قول: ن منظورم برق چشمای خودشه
ک احتمالا ازشون بشه در گرفتن روح ادما و انداختن اونا توی ی فانوس استفاده بشه
و البته فانوس قرمز با سنگ
نماد اینه ک قرمز همیشه رنگ پلیدیه
و سنگ هاش هم برا اینه ک اگه هرکدوم از اونا بیفته قادر ب نگهداری روح توی اون نیست
و روحه در میره
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
 
رنگ قرمز نماد:خشونت،جنگ،عشق،شادی،روحیه ای قوی و شاد و ...
رنگ سیاهه که بیشتر نماد پلیدیه ولی خب رنگ قرمز هم با اون ساچوریشن سیاه محیط جوره.
شما باید توصیف میکردی که این سنگ ها برای چیه.
و بازم توصیف میکردی که چطور روح افراد رو میگیره که من خودم تو رول بعدی مینویسم.
در کل بد نبود .
ادامه بده.

 



خب همه ی رمز های داستان ک نباید ی دفعه گفته باشه
ی همچین چیزهایی رو باید موقع گرفتن روح توضیح داد
و سنگ هاش هم میتونه خود موضوع داستان بشه مثلا
مثل اینکه 2یا3تاش گم بشه و اون خودشم ندونه ک چرا روح ها از توش درمیان
و بره دنبال حل معما
2014/07/03 01:31 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
brayan cryford
azriel angle

*


ارسال‌ها: 247
تاریخ عضویت: Jul 2013
اعتبار: 122.0
ارسال: #7
RE: انجمن نویسندگان انیم پارک
ادامه ی داستان:
بـــــــــــــــــوم.بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ​ــوم.بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوم.
صدای ناقوس تنها کلیسای شهر به گوش میرسید.
کلیسا یک عمارت بزرگ با دو حیاط طویل و یک قبرستان سرد.
بزرگترین عمارت انجا به حساب می امد.
فاوست در بالای برج کلیسا ایستاده بود و صلیب برج را در دست گرفته بود تا صلیب مانع از افتادن او شود.
باد ملایمی میوزید و ابر ها را ارام ارام حرکت میداد.
باشلق فاوست به نرمی به اهتزاز در امده بود.
ابر ها کنار رفتند و فاوست قرص کامل ماه را دید.
چشمان قرمز رنگ فاوست کدر بود و درخششی داشت که انگار از مایل ها دورتر میتابید.
در دستان باریکش دستکشی بود برای پوشاندن قدرتی مهیب.
صدای خرت خرتی امد و دستکش فاوست پاره شد.
کف دستان فاوست دو دهان وجود داشت ،دهان هایی با دندان های ریز و برنده.
دندان ها بی صبرانه روی هم کوبیده میشدند.
فاوست دستش را به نرمی تکان داد.
روح های زیادی بود که میبایست با دهان این دستها اسیر کرد...
----------------
از ادامش بنویسید...
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/07/03 01:37 PM، توسط brayan cryford.)
2014/07/03 01:31 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
fatemeh88
... سرگرد پارک انیمه ...



ارسال‌ها: 685
تاریخ عضویت: Apr 2014
اعتبار: 300.0
ارسال: #8
RE: انجمن نویسندگان انیم پارک
ادامه :

روح های زیادی بود که میبایست با دهان این دستها اسیر کرد...

می دانست هنوز مردمان زیادی زنده اند و تفریهش هنوز پایان نیافته ، آری مرگ انسان ها تفریح او بود
با یادآوریه آنکه هنوز باید جان انسان های بیشتری را بگیرد چشمانش برق عجیبی داد
برق نارنجی رنگی که با چشمانش سرخش تضاد جالبی به وجود آورده بود
باد همچون شلاقی بی رحمانه بر صورتش میزد انگار که میخواست او را از این کار منع کند از مرگ انسان ها
ولی نمی دانست فاوست همان مرد خوش رو و مهربان همیشگی نبود
مردی که همیشه در کوچه های تنگ و سرد شهر با کودکان فقیر و معصوم بازی میکرد مرد ثروتمندی که نفرت و خشم
جای تمام آن مهرو محبت را گرفته بود ولی ........................
با انگشتان کشیده و باریکش دستی لا به لای موهای مشکی رنگش کشید
موهایش مشکیه مشکی بود همچون سیاهی شب
لبخندی شیطانی پشت پارچه ی کهنه ای که دور دهانش بسته بود نشست و با صدای بمش گفت :« حالا وقتشه !!!! »
قهقه اش صدای کلاغان را خاموش کرد ولی بعد از چند دقیقه کلاغ ها شروع به خواندن موسیقی زیبای زمستان شدند
صدای غار غار کلاغ ها ، ناقوس شهر و هو هوی باد فضای شهر را همچون فاوست شیطانی کرده بود
با پاهای کشیده و بلندش از بالای ناقوس به پایین پرید و دستکش های چرمی زاپاسی که در جیب پاره اش قرار داشت را بر روی دهان هایی که بر روی کف دستش برای طعمه ای
بی تابانه دهان باز و بسته میکردند کشید
و به سوی طعمه های دیگرش رفت .........

ببخشید الان روزه ام بنابراین نتونستم خوب بنویسم ( پوزش ) مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/07/03 02:25 PM، توسط fatemeh88.)
2014/07/03 02:02 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
brayan cryford
azriel angle

*


ارسال‌ها: 247
تاریخ عضویت: Jul 2013
اعتبار: 122.0
ارسال: #9
RE: انجمن نویسندگان انیم پارک
نقل قول: روح های زیادی بود که میبایست با دهان این دستها اسیر کرد...

می دانست هنوز مردمان زیادی زنده اند و تفریهش هنوز پایان نیافته ، آری مرگ انسان ها تفریح او بود
با یادآوریه آنکه هنوز باید جان انسان های بیشتری را بگیرد چشمانش برق عجیبی داد
برق نارنجی رنگی که با چشمانش سرخش تضاد جالبی به وجود آورده بود
باد همچون شلاقی بی رحمانه بر صورتش میزد انگار که میخواست او را از این کار منع کند از مرگ انسان ها
ولی نمی دانست فاوست همان مرد خوش رو و مهربان همیشگی نبود
مردی که همیشه در کوچه های تنگ و سرد شهر با کودکان فقیر و معصوم بازی میکرد مرد ثروتمندی که نفرت و خشم
جای تمام آن مهرو محبت را گرفته بود ولی ........................
با انگشتان کشیده و باریکش دستی لا به لای موهای مشکی رنگش کشید
موهایش مشکیه مشکی بود همچون سیاهی شب
با لبخند شیطانی که بر لب داشت و با صدای بمش گفت :« حالا وقتشه !!!! »
قهقه ای صدای کلاغان را خاموش کرد ولی بعد از چند دقیقه شروع به خواندن موسیقی زیبای زمستان شدند
صدای غار غار کلاغ ها ، ناقوس شهر و هو هوی باد فضای شهر را همچون فاوست شیطانی کرده بود
با پاهای کشیده و بلندش از بالای ناقوس به پایین پرید و دستکش های چرمی اش را بر روی دهان هایی که بر روی کف دستش برای طعمه ای
بی تابانه دهان باز و بسته میکردند کشید
و به سوی طعمه های دیگرش رفت .........

ببخشید الان روزه ام بنابراین نتونستم خوب بنویسم ( پوزش ) مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
گرفتن روزه هیچ تاثییری تو نوشتن نداره.
خوب بود.
خوب نوشته بودی اینکه ادم خوبی بوده بعد بد شده خیلی عالی داستان رو پیش برد.
فضا سازی خوب بود .
توصیف موسیقی زمستان کلاغ ها واقعا جالب بود.
فقط دو تا ایراد کوچولو.
شما باید مینوشتی لبخندی پشت پارچه ی کهنه ای که دور دهانش بسته بود نشست.
دستکش ها هم تو پست قبلی پاره شده بود.
افرین واقعا خیلی زود شخصیت فاوست رو پیش خودت هلاجی کردی که چه جور اندامی داره درست همونی که توی ذهن من بود.
افرین ادامه بدید....
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/07/03 02:12 PM، توسط brayan cryford.)
2014/07/03 02:10 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
fatemeh88
... سرگرد پارک انیمه ...



ارسال‌ها: 685
تاریخ عضویت: Apr 2014
اعتبار: 300.0
ارسال: #10
RE: انجمن نویسندگان انیم پارک
الان ویرایشش میکنم تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/12.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/11.gif
2014/07/03 02:20 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
موضوع بسته شده است 


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  در زیر انجمن نویسندگان جوان شاهد چه هستیم؟ Aisan 0 1,135 2016/07/03 03:24 PM
آخرین ارسال: Aisan



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان