زمان کنونی: 2024/11/06, 12:11 PM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/11/06, 12:11 PM



نظرسنجی: نظرتون راجب داستان چیه؟به نظرتون ادامش بدم؟
این نظرسنجی بسته شده است.
خیلی خوبه ادامش بده 37.93% 11 37.93%
عالیه حتما ادامه بده 55.17% 16 55.17%
بد نیست خواستی ادامه بده خواستی نده 6.90% 2 6.90%
گنده بابا گند تر از این ندیده بودم 0% 0 0%
در کل 29 رأی 100%
*شما به این گزینه‌ی رأی داده‌اید. [نمایش نتایج]

موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 14 رأی - میانگین امتیازات: 4.79
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

افسانه ی همزاد

نویسنده پیام
Aisan
isun



ارسال‌ها: 5,853
تاریخ عضویت: Jul 2013
ارسال: #71
RE: افسانه ی همزاد
پس چرا بقیه رو نمی نویسی؟؟؟؟؟؟؟
مگه قرار نبود زود بذاری؟؟؟؟؟؟
2014/04/08 06:17 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
ساکورا
شبگرد انیم پارک



ارسال‌ها: 294
تاریخ عضویت: Oct 2012
اعتبار: 146.0
ارسال: #72
RE: افسانه ی همزاد
داستانت خیلی جالبه حتی کوتاهیه قسمتاشم قشنگه!منتظر ادامه کارت هستیم
2014/04/10 01:26 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
سم سام
Joker



ارسال‌ها: 799
تاریخ عضویت: Mar 2014
اعتبار: 164.0
ارسال: #73
RE: افسانه ی همزاد
داستان خیلی جالبیه دوست دارم هر چه سریع تر ادامش رو بخونممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2014/04/11 01:14 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
Manaka
Çalıkuşu



ارسال‌ها: 2,722
تاریخ عضویت: Jan 2014
اعتبار: 768.0
ارسال: #74
RE: افسانه ی همزاد
معذزت میخوام واقعا اینترنتم قطع بود الان بقیرو میزارم
2014/04/12 06:37 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
Manaka
Çalıkuşu



ارسال‌ها: 2,722
تاریخ عضویت: Jan 2014
اعتبار: 768.0
ارسال: #75
RE: افسانه ی همزاد
دیدم پنجره ی اتاقم باز است و کمدم به سمته جلو کشیده شده است واقعا تعجب کردم اما دروغ نگویم کمی هم ترسیدم همان طور که با چشمانی گشادو خیره به اتاقم نگاه میکردم متوجه یک کاغذ مچاله و کثیف شدم رفتم و برش داشتم بازش کردم معلوم بود یک نفر که دستهای کثیفی داشته است بهش دست زده و با خطی ناخوانا نوشته است شروع کردم به خواندن نوشته بود......هرچی میخوانم خنده ام میگیرد و تعجب میکنم نوشته بود:
دختر جون اخه تو به خونه و زندگی من چیکار داری که هی توش سرک میکشی هان؟؟اخه یعنی چی هی میای توی خونه ی من مگه خودت خونه و زندگی نداری؟؟ خوبه منم پاشم هی تو اتاقه تو گشت بزنم دیگه لطفا خونه ی من نیا وگرنه کاری میکم پشیمون شی.
من وقتی خوندم اصلا هم خندم گرفته بود هم تعجب کرده بودم هم ترسیده بودم احساساتم یکی یکی گل کرده بودند برای همین محل نزاشتم کمدمو با بدبهتی سرجایش بردم و اتاقمو مرتب کردم برای اینکه از فکرو خیالام بیام بیرون رفتم سر لپتاپ و رفتم توی سایتای جورواجور دیگه کم کم داشت یادم میرفت که یک ایمیل برام اومد فکر کردم از دوست الیزابته چون که اون دوماهه رفته کانادا و هیچ خبری ازش ندارم و دلم خیلی براش تنگ شده هرچی باشه اون دوسته صمیمیمه ولی نه ایمیل از یک اسمه بسیار چرتو پرت بود و نوشته بود عزیزم ناراحت نباش به زودی همزادت را خواهی دید با دیدن این نوشته پشتم لرزید خودم را ارام کردم لپ تاپو خاموش کردم و از اتاقم بیرون رفتم اخر چطور ممکن است در عرض دوروز این همه اتفاقات غیر منتظره برای یه نفر بیوفته زود از پله ها پایین رفتم و تلویزیونو روشن کردم پیش مادرم رفتم و از او خواهش کردم که پاپکرن درست کند اخر عاشقه پاپ کرنم اینطوری شاید بتوانم از فکر و خیال هایم در بیایم نشستم تلویزیون دیدم واقعا از فکرو خیال دراومدم اصلا یادمم نبو چی شده سر شام یک عالمه با پدرو مادرم خندیدم و غذای مورد علاقه استیک با سس قارچ را نوش جان کردم به نمیدونید چقدر خوش مزه بود ها خیلی خوابم گرفته بود مسواکم را زدم و به پدرو مادرم شب بخیر گفتم و به اتاقم رفتم سرم را که روی بالش گذاشتم به خواب رفتم......
ادامه دارد......
2014/04/12 06:52 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
×uzumaki Akari×
تازه وارد

*


ارسال‌ها: 25
تاریخ عضویت: Apr 2014
اعتبار: 0.0
ارسال: #76
RE: افسانه ی همزاد
تصویر: richedit/smileys/YahooIM/8.gifتصویر: richedit/smileys/YahooIM/8.gifتصویر: richedit/smileys/YahooIM/8.gifتصویر: richedit/smileys/YahooIM/8.gifتصویر: richedit/smileys/YahooIM/8.gifتصویر: richedit/smileys/YahooIM/8.gifتصویر: richedit/smileys/YahooIM/8.gifقشنگ بود 
2014/04/12 08:25 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
ساکورا
شبگرد انیم پارک



ارسال‌ها: 294
تاریخ عضویت: Oct 2012
اعتبار: 146.0
ارسال: #77
RE: افسانه ی همزاد
اینم مثل قسمتای قبلی خوب و قشنگ و سبک بودتصویر: richedit/smileys/YahooIM/8.gif
دمت گرم که دوستاتو یادت نمیره تصویر: richedit/smileys/YahooIM/8.gif
2014/04/12 09:02 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
Aisan
isun



ارسال‌ها: 5,853
تاریخ عضویت: Jul 2013
ارسال: #78
RE: افسانه ی همزاد
خوب بود اما یه مشکلی ک تو همه قسمت ها هست اینه:
خییییییییییییییییییییییییییلی کوتاه میذاری!!!!!!!!!!
2014/04/13 01:49 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
Roya
UniQue



ارسال‌ها: 2,057
تاریخ عضویت: Jan 2013
اعتبار: 1204.0
ارسال: #79
RE: افسانه ی همزاد
آفرین آفرین خیلی قشنگ بود . واقعا قشنگ می نویسی ^_^
فقط یه نکته ای : برای اینکه داستانت یه دست باشه بهتره یا کلا داستانتو رسمی و با جمله های درست ساختاری بنویسی یا کلا عامیانه باشه با لحن ها و جمله های خودمونی . فکر کنم به داستان تو مورد دوم بیشتر بیاد ... :)
اینبارم توصیف موقعیتت یه ذره کم شده بود بهتره برای جذاب تر شدن داستانت مضمونو فوری و هول هولکی نگی و یکمی داستانو کش بدی ... دیگه همین بقیه عالیه :)
ببخشید انقدر گیر میدم ها ... اخه می دونم تو استعدادشو داری یه نویسنده ی خیلی خوب بشی . باید چند تا کتاب هم برای تمرین داستان نویسی بهت معرفی کنم .
روز به روز موفق تر باشی ^^
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/04/14 06:00 PM، توسط Roya.)
2014/04/14 05:58 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
Aisan
isun



ارسال‌ها: 5,853
تاریخ عضویت: Jul 2013
ارسال: #80
RE: افسانه ی همزاد
حق با رویاس
یه جاهاییش رو گفتاری نوشتی یه جاهاییش رو نوشتاری...
تو توصیفت کم کاری نکن تا داستانت طولانی و جذاب بشه...
خیلی خوب داری پیش میری
2014/04/17 08:12 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
موضوع بسته شده است 




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 29 مهمان