زمان کنونی: 2024/11/06, 05:31 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/11/06, 05:31 AM



موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 9 رأی - میانگین امتیازات: 4.89
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

عروسک و زن....

نویسنده پیام
افسون
I love n.10



ارسال‌ها: 402
تاریخ عضویت: Jan 2013
اعتبار: 236.0
ارسال: #21
RE: عروسک و زن....
رفتار عاشقانه ی "زن" را بایــد از دلتنگیش فهمید...

از شـــوق و بی تابیـش برای دیدار

از حس کودکانه اش برای آغــــــــوش

از خجالتش برای بوسـه گرفتن

"زن" بـی دلیل بهانه نمی گیرد

شاید بهانه ی نداشتن "دستانِ گرمـی" را دارد

که روزی دستانش را میگرفت!
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
شنبه چهارم خرداد 1392 8:46

|-

باران

-|

CM's


دیشب خسته تراز هرروزبودم...
کاش می شد گوشه ای می نوشتم...
خدایاخیلی خسته ام ؛
فردا صبح بیدارم نکن... .
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
چهارشنبه یکم خرداد 1392 8:30

|-

باران

-|

CM's
2013/10/27 07:59 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
★Uzumaki Stella Hime★
★اوزوماکی استلا هیمه★



ارسال‌ها: 2,332
تاریخ عضویت: Oct 2013
ارسال: #22
RE: عروسک و زن....
قشنگ بود!!!!!!
2013/10/27 08:11 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
zari.f
anishtain`s adopted daughter



ارسال‌ها: 725
تاریخ عضویت: Sep 2013
اعتبار: 218.0
ارسال: #23
RE: عروسک و زن....
زن ها واقعا خیلی موجودات عجیبی هستند
.
قلب زنان جهان را میچرخاند!(خانمها بخونید و افتخار کنید..)!!!

از هنگامی که خداوند مشغول خلق کردن زن بود.

شش روز می گذشت ….

فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد:

چرا این همه وقت صرف این یکی می فرمایید ؟

خداوند پاسخ داد:دستور کار او را دیده ای ؟

او باید کاملا” قابل شستشو باشد، اما پلاستیکی نباشد.

باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند.

باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از

جایش بلند شد ناپدید شود.

قلبی داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا

قلب شکسته، درمان کند.

این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید .

خداوند فرمود:نمی شود !! چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی…..

را که این همه به من نزدیک است،تمام کنم.

از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند، یک خانواده را با

یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد.

فرشته نزدیک شد و به زن دست زد.

اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی .

بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده ام. تصورش را هم نمی توانی بکنی

که تا چه حد می تواند تحمل کند و زحمت بکشد .

فرشته پرسید:فکر هم می تواند بکند ؟

خداوند پاسخ داد:نه تنها فکر می کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد.
آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد.

ای وای، مثل اینکه این نمونه نشتی دارد. به شما گفتم که در این یکی
زیادی مواد مصرف کرده اید.

خداوند مخالفت کرد:آن که نشتی نیست، اشک است.

فرشته پرسید:اشک دیگر چیست ؟

خداوند گفت:اشک وسیله ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا امیدی،


تنهایی، سوگ و غرورش.

فرشته متاثر شد.
شما نابغه اید ای خداوند، شما فکر همه چیز را کرده اید

چون زن ها “واقعا” حیرت انگیزند.

زن ها قدرتی دارند که مردان را متحیر می کنند.

همواره بچه ها را به دندان می کشند.

سختی ها را بهتر تحمل می کنند.

بار زندگی را به دوش می کشند،

ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می پراکنند.
وقتی می خواهند جیغ بزنند، با لبخند می زنند.

وقتی می خواهند گریه کنند، آواز می خوانند.

وقتی خوشحالند گریه می کنند..

و وقتی عصبانی اند می خندند.

برای آنچه باور دارند می جنگند.
در مقابل بی عدالتی می ایستند.

وقتی مطمئن اند راه حل دیگری وجود دارد، نه نمی پذیرند.

بدون کفش نو سر می کنند، که بچه هایشان کفش نو داشته باشند.

برای همراهی یک دوست مضطرب، با او به دکتر می روند.

بدون قید و شرط دوست می دارند.
وقتی بچه هایشان به موفقیتی دست پیدا می کنند گریه می کنند و وقتی


دوستانشان پاداش می گیرند، می خندند.

در مرگ یک دوست، دل شان می شکند.
در از دست دادن یکی از اعضای خانواده اندوهگین می شوند،

با اینحال وقتی می بینند همه از پا افتاده اند، قوی، پابرجا می مانند.

آنها می رانند، می پرند، راه می روند، می دوند که نشانتان بدهند

چه قدر برایشان مهم هستید.

قلب زن است که جهان را به چرخش در می آورد

زن ها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند می دانند که بغل کردن و

بوسیدن می تواند هر دل شکسته ای را التیام بخشد

کار زن ها بیش از بچه به دنیا آوردن است،
آنها شادی و امید به ارمغان می آورند. آنها شفقت و فکر نو می بخشند
زن ها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند

خداوند گفت:این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد

فرشته پرسید:چه عیبی ؟
خداوند گفت:قدر خودش را نمی داند
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2013/10/27 09:53 PM، توسط zari.f.)
2013/10/27 09:43 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
★Uzumaki Stella Hime★
★اوزوماکی استلا هیمه★



ارسال‌ها: 2,332
تاریخ عضویت: Oct 2013
ارسال: #24
RE: عروسک و زن....
Perrrrrrrrrrrrfectمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2013/10/28 02:46 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
zari.f
anishtain`s adopted daughter



ارسال‌ها: 725
تاریخ عضویت: Sep 2013
اعتبار: 218.0
ارسال: #25
RE: عروسک و زن....
زن ها واقعا حیرت انگیزند!!!
این داستان یه خورده سبکش فرق می کنه با اجازتون!!!
قرار ملاقاتی با مدیر عامل بانک برای آن خانم ترتیب داده شد . پیرزن در روز تعیین شده به ساختمان مرکزی بانک رفت و به دفتر مدیر عامل راهنمائی شد . مدیر عامل به گرمی به او خوشامد گفت و دیری نگذشت که آن دو سرگرم گپ زدن پیرامون موضوعات متنوعی شدند . تا آنکه صحبت به حساب بانکی پیرزن رسید و مدیر عامل با کنجکاوی پرسید راستی این پول زیاد داستانش چیست یا به تازگی به شما ارث رسیده است . زن در پاسخ گفت خیر ، این پول را با پرداختن به سرگرمی مورد علاقه ام که همانا شرط بندی است ، پس انداز کرده ام . پیرزن ادامه داد و از آنجائی که این کار برای من به عادت بدل شده است ، مایلم از این فرصت استفاده کنم و شرط ببندم که شما شکم دارید !مرد مدیر عامل که اندامی لاغر و نحیف داشت با شنیدن آن پیشنهاد بی اختیار به خنده افتاد و مشتاقانه پرسید مثلاً سر چه مقدار پول . زن پاسخ داد ۲۰ هزار دلار و اگر موافق هستید ، من فردا ساعت ۱۰ صبح با وکیلم در دفتر شما حاضر خواهم شد تا در حضور او شرط بندی مان را رسمی کنیم و سپس ببینیم چه کسی برنده است . مرد مدیر عامل پذیرفت و از منشی خود خواست تا برای فردا ساعت ۱۰ صبح برنامه ای برایش نگذارد .روز بعد درست سر ساعت ۱۰ صبح آن خانم به همراه مردی که ظاهراً وکیلش بود در محل دفتر مدیر عامل حضور یافت . پیرزنبسیار محترمانه از مرد مدیر عامل خواست کرد که در صورت امکان پیراهن و زیر پیراهن خود را از تن به درآورد . مرد مدیر عامل که مشتاق بود ببیند سرانجام آن جریان به کجا ختم می شود ، با لبخندی که بر لب داشت به درخواست پیرزن عمل کرد .وکیل پیرزن با دیدن آن صحنه عصبانی و آشفته حال شد . مرد مدیر عامل که پریشانی او را دید ، با تعجب از پیر زن علت را جویا شد . پیرزن پاسخ داد من با این مرد سر ۱۰۰ هزار دلار شرط بسته بودم که کاری خواهم کرد تا مدیر عامل بزرگترین بانک کانادا در پیش چشمان ما پیراهن و زیر پیراهن خود را از تن بیرون کند !
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2013/10/30 06:24 PM، توسط zari.f.)
2013/10/30 06:24 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
★Uzumaki Stella Hime★
★اوزوماکی استلا هیمه★



ارسال‌ها: 2,332
تاریخ عضویت: Oct 2013
ارسال: #26
RE: عروسک و زن....
آقا همتون قشنگ مینویسید!!!!!!!!
2013/10/30 09:51 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
zari.f
anishtain`s adopted daughter



ارسال‌ها: 725
تاریخ عضویت: Sep 2013
اعتبار: 218.0
ارسال: #27
RE: عروسک و زن....
یه داستان طنز پیدا کردم می تونم بذارمش؟
2013/10/30 10:06 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
an Uchiha
شوالیه ی تبعیدی



ارسال‌ها: 2,631
تاریخ عضویت: Aug 2013
ارسال: #28
RE: عروسک و زن....
نمی دونم میترسم اون فضای معنوی تایپیک از بین بره....مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2013/10/31 12:50 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
♥Amon♥
تنها و افسرده ی پارک انیمه



ارسال‌ها: 652
تاریخ عضویت: Sep 2013
ارسال: #29
RE: عروسک و زن....
عالی بود فقط دومی یه خورده بیش از حد غمناک بود
2013/10/31 03:32 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
موضوع بسته شده است 




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان