زمان کنونی: 2024/11/06, 07:16 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/11/06, 07:16 AM



موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خاطرات بعد از گذشته (アフター過去メモリーズ) انباری پروجکت!

نویسنده پیام
Kradness
isolated



ارسال‌ها: 1,158
تاریخ عضویت: Mar 2015
اعتبار: 242.0
ارسال: #3
RE: خاطرات بعد از گذشته (アフター過去メモリーズ) انباری پروجکت!
[ アンバリproject ]
خاطرات بعد از گذشته 
چپتر سوم
Gift ( هدیه )

در مورد شهاب سابق یه چیزایی فهمیدم. اون ها به کشور ها حمله میکردن. بچه ها رو میگرفتن و خانوادشونو میکشتن. به بچه ها قدرت و شجاعته مبارزه و کشتن انسان ها عطا میکردن. تا یه مدتی این روند ادامه داشت. تا این که شهاب سابق به دست 3 نفر نابود شد و شهاب جدیدی به وجود اومد. اون ها همه رو میکشتن، چه کوچیک، چه بزرگ. 

***

( 1945 )
[ کاراکتر: EZFG ]

سرگیجه، سرگیجه،  هر روز همین وضعه. دوست داشتم بعد از باز کردن چشم هام دیگه این دنیا رو نبینم ولی متاسفانه هر روز واضح تر از روز قبل بود.
همش سرش توی تحقیقات و آزمایشاتشه. نمیدونم کی میخواد اینا رو تموم کنه. اصلا هم معلوم نیست به چه دردی میخورن.
- خب پسر خوب آستینتو بده بالا!
دارم گریه میکنم. اولین باره. شاید به این دلیله که صبرم تموم شده؟ 
حرفشو ادامه داد: قول میدم که این آخریش باشه.
- نمیخوام! من این چیز های عجیب رو نمیخوام! خودتم هم نمیدونی که اینا برای چین! میدونی؟!
- معلومه که میدونم. اگه فقط به حرفم گوش کنی متوجه میشی.
پدرم یه ویروس ساخت و با استفاده از من اون رو توی کل جهان و بین انسان ها پخش کرد.
بدن ها اونا رو پذیرفتن اما فقط بعضی هاشون فعال شدن.
بعدش، قدرت هایی ظاهر شدن که هر کس هر طوری که میخواست ازشون استفاده میکرد.
به دلیل کار های پدرم بدن من ارتقاع پیدا کرد و تمامی قدرت ها درون من فعال شدن.
ولی من جدا اونا رو نمیخواستم...
- چون هیچ وقت نتونستم باهات باشم و خوش بگذرونم، چون هیچ وقت نتونستم بهت راه و رسم درست زندگیو یاد بدم، متاسفم. اما حالا اینا یه هدیه ان. خوشحالم که به خاطرشون صبر کردی.
لازم نبود اون ها رو به زور به من بدی. حتی اگه قرار بود مثل یه احمق زندگی کنم خیلی بهتر بود.
چرا... چرا خودت اجازه دادی بکشنت، وقتی که همه ی اون قدرت های مسخره رو داشتی, بابا؟
یعنی الآن میتونم فرار کنم؟ آره فرار میکنم. چون خودت خواستی زنده بمونم، مگه نه؟
هه. البته الان که گیر افتادم. سر فرصت فرار میکنم.
بابت هدیه هم فکر کنم باید بگم: ممنونم؟

[ ادامه دارد!! ]
2016/08/21 11:38 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
موضوع بسته شده است 


پیام‌های داخل این موضوع
RE: خاطرات بعد از گذشته (アフター過去メモリーズ) انباری پروجکت! - Kradness - 2016/08/21 11:38 PM

موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  داستان:به زیبایی گذشته Renèe 3 1,266 2020/04/07 01:16 PM
آخرین ارسال: Renèe
  بازگشت به گذشته Dazai.B 7 1,631 2016/12/17 06:30 PM
آخرین ارسال: Dazai.B
documents پنجره ای به گذشته Mona Lupin 1 1,033 2015/06/08 12:50 PM
آخرین ارسال: Mona Lupin
  جنگجو ی خاطرات اسپرینگ ولد 2 1,119 2015/05/06 12:18 PM
آخرین ارسال: اسپرینگ ولد



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان