زمان کنونی: 2024/11/06, 09:12 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/11/06, 09:12 AM



موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 11 رأی - میانگین امتیازات: 4.55
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بازی سرنوشت

نویسنده پیام
Sherlock Holmes
کارآگاه پارک انیمه



ارسال‌ها: 2,205
تاریخ عضویت: Jul 2016
اعتبار: 1481.0
ارسال: #8
RE: بازی سرنوشت
-بازی سرنوشت- 
فصل اول-پازل 
بخش هفتم

...هنوز یک ساعت نگذشته بود که هوا یه خورده مه آلود شد.جواد گفت که بهتره برگردیم. منم موافقت کردم و باهم به کلبه برگشتیم. یه ربع منتظر اون سه تای دیگه موندیم ولی ازشون خبری نشد. جواد نگران شده بود و مدام باهاشون تماس می‌گرفت ، ولی آنتن نمیداد.سعی کردم آرومش کنم.گفتم که حتما تا نیم ساعت دیگه مه میره و اونا راهو پیدا میکنن.با این حرفا ، یکم از نگرانیش کم شد.
من یه فانوس روشن کردم و از خونه بیرون اومدم.مه اونقدر زیاد بود که حتی جلوی پاهامو به سختی می دیدم.فانوسو به یکی از درختای نزدیک کلبه آویزون کردم تا بچه ها نورو ببینن و خونه رو پیدا کنن. چند بار هم بلند صداشون کردم اما جوابی نیومد. یه چند دقیقه ای همونجا وایسادم ، بعد بیخیال شدمو اومدم توی خونه. رفتم توی آشپزخونه و در بخچالو باز کردم تا یه لیوان آب بخورم.اما... اما توی یخچال...
حسام با مرور این خاطرات ، به نفس نفس می افتد و شدیدا گریه میکند. جناب سروان بازو های حسام را میگیرد و میگوید:
-حسام آروم باش.توی یخچال چی بود؟حسام؟حسام حرف بزن!
حسام فریاد میزند:
-سرِ جواد !

ادامه دارد...
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2016/07/08 06:34 PM، توسط Sherlock Holmes.)
2016/07/08 06:32 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
موضوع بسته شده است 


پیام‌های داخل این موضوع
بازی سرنوشت - Sherlock Holmes - 2016/07/08, 01:01 PM
RE: بازی سرنوشت - Sherlock Holmes - 2016/07/08 06:32 PM

موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  داستان سرنوشت Boruto 2 1,091 2018/09/13 10:19 AM
آخرین ارسال: Boruto
  داستان:سرنوشت خوش نوشت! yuichiro 2 974 2016/08/11 01:58 PM
آخرین ارسال: yuichiro
  داستان *سرنوشت بی پایان* !Emily 6 1,402 2016/07/30 11:26 AM
آخرین ارسال: !Emily



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 10 مهمان