alice madnes return (الیس و جنون بازگشت)

[my name is alice]

قسمت هجدهم:

خیلی نگران بودم هی دور خودم میچرخیدم و راه میرفتم اضطراب تموم جونمو گرفته بود اخه توماس کجا رفته ، جایی هم نمیشناختم که برم دنبالش ،هوا همینطور داشت سرد تر و سرد تر میشد،نشسته بودم رو کاناپه و منتظر

به در خیره شده بودم  ... تا اینکه یه هو یکی محکم به در زد،یکی با دست محمک به در میکوبید ، با خودم گفتم حتما توماسه ، دوییدم سمت در و اروم در رو باز کردم خدای من ...

توماس در حالی که زخمی و اشفته و نیمه بیهوش بود اینجا بود ، ولی اون تنها نبود یه دختر که لباس عجیبی تنش بود اونو اورده بود ، دختره منو هول داد و گفت بکش کنار ، توماسو اورد روی فرش کنار شومینه گذاشت،

نشستم کنار توماس ، خدای من چه بلایی سرش اومده بود ، تمام صورتش خونی بود ، اروم گفتم :توماس؟صدامو میشنوی؟سرشو تکون داد اصلا نای حرف زدن نداشت ، که دختره درحالی که به توماس نگاه میکرد گفت

:چیزیش نیست ، یکم زیادی کتک خورده ،گفتم :کتک؟کی زدتش؟

گفت:تو قمار خونه بودیم که این اقا بیشترپولشو به رئیس من باخته بود ، و هیچی نداشت ولی بازم قمار کرد و باخت و چون پولشو نداشت که بده رئیسم حسابی زدش اونم که ... بعدش حسابی مست کرد و رفت بیرون ، یکم بعد

منم ازا ونجا زدم بیرون ،یکم که رفتم دیدم کنار یه ماشین افتاده و انگار بیهوش بود ، مدام چند تا  کلمه رو تکرار میکرد ، تصادف و ماریا ، الیس نمیدونم یه همچین چیزایی بود ، یکم زدم تو صورتش تا به هوش اومد و ازش

پرسیدم که خونش کجاست و اونم ادرس اینجا رو داد و منم اوردمش ، بهش بگو دور و بر رئیس من نپلکه،اون رحم سرش نمیشه ، اگه منم اونجا نبودم ممکن نبود زنده بزارتش، خب من میرم دیگه ،رفت طرف در ، بلند شدم 

و گفتم : ممنون که کمکش کردی،کلاهشو کشید رو سرش و رفت.

سعی کردم زخماشو پانسمان کنم و به سختی تونستم بزارمش رو کاناپه تا استراحت کنه ، نشستم کنارش ، به اشتباهم ، به اون دختره و به حرفای زیر لب توماس فک میکردم  که همون جا خوابم برد ...

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

اینم همون دخترس که به توماس کمک کرد ...