زمان کنونی: 2024/11/06, 09:59 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/11/06, 09:59 AM



نظرسنجی: نظرتون راجب داستانم چیه؟
این نظرسنجی بسته شده است.
خیلی خوبه ادامه بده 100.00% 13 100.00%
بد نیست ادامه بده 0% 0 0%
این چیه ؟بدم اومد 0% 0 0%
افتضاحه بهتره دیگه ننویسی 0% 0 0%
در کل 13 رأی 100%
*شما به این گزینه‌ی رأی داده‌اید. [نمایش نتایج]

موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 16 رأی - میانگین امتیازات: 4.44
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

alice madnes return (الیس و جنون بازگشت)

نویسنده پیام
my name is alice
دختر مرموز پارک انیمه

*


ارسال‌ها: 30
تاریخ عضویت: Aug 2014
اعتبار: 64.0
ارسال: #73
RE: alice madnes return (الیس و جنون بازگشت)
قسمت شانزدهم :

دلم بدجور گرفته بود ، فقط میخواستم زود تر مایک بیاد تا از دلش دربیارم ، نمیدونم چی شد که همون جا رو تخت خوابم برد ...

یکم گذشت ، اصلا حال نداشتم ، چشامامو باز زور باز کردم ، انگار یه چیزیم شده بود،سرم سنگینی میکرد ، سردم بود،لهافو کشیدم رو تنم،یه

هو دیدم مایک از گوشه ی در داره منو نگاه میکنه ولی متوج نبود که بیداره،منم انقدر بیحال بودم که اصلا نمیتونستم چشامو کامل بازکنم یا

حرفی بزنم ،دیدم یه چیزی رو گذاشت جلوی در و اروم در رو بست و رفت


یه دوساعت گذشته بود ، فک کنم بیهوش شده بودم ، احساس خفگی میکردم و هی سرفه میکردم ،سعی کردم از تخت پاشم برم دسشویی که یه

ابی به سرم بزنم تا سرحال بیام ، خودمو به زود بلند کردم و از گوشه ی تخت گرفتم و نزدیکای در بودم که دیدم در باز شد ،مایک بود ........


چشامو باز کردم ، اصلا تو حال خودم نبودم ، متوجه شدم که تو بیمارستانم ،بهم سرم وصل کرده بودن ،همون موقع یه پرستار اومد تو اتاق و

بهم نگاهی کرد و گفت بلاخره به هوش اومدی؟پرسیدم :من اینجا چی کار میکنم؟


گفت : میخواستی کجا باشی؟کسی که 40 درجه تب داره کجا میتونه باشه؟

عزیزم تورو سه ساعت پیش اوردن داشتی تو تب میسوختی ، اگه دیر رسیده بودی ممکن بود بمیری

اصلا نمیفهمیدم چی میگه ، گفتم : کی منو اورد اینجا؟باخنده گفت :یه پسر خیلی بد اخلاق از وقتی اومده بیمارستانو گذاشته رو سرش ، فقط چند

دیقه دکتر دیر اومد بالا سرت نمیدونی داشت چی کار میکرد، شوهرته؟


باورم نمیشد،یعنی مایک اینکارو کرده؟به خاطر من بیمارستانو به هم ریخته؟خودبه خود خندم میگرفت،ذوق کرده بودم ،اصلا حواسم به حرفای

پرستار نبود،فقط به کار مایک فک میکردم و ذوق میکردم ،که پرستار گفت : خب خودش اومد،یه هو رو به رو نگا کردم دیدم مایک وایساده

جلوم و داره بهم نگاه میکنه ، خنده ی رو لبام محو شد ، نگام کرد و گفت ،نه مثل اینکه اشتباه کردم اوردمت اینجا،حال تو از منم بهتره،هیچی

نگفتم و فقط نگاش کردم


یه هو دستشو گذاشت رو کمرش و گفت ، تو رو خدا دیگه مریض نشو،جونم دراومد سوار موتور که بودیم همه ی وزنت افتاده بود رو کمرم ، اه

با عصبانیت گفتم : منو با موتور اوردی؟

گفت :انتظار داشتی با جت خصوصیم بیارم؟

گفتم : نه باید با تاکسی یا چه میدونم زنگ میزدی به اورژانس منو میاوردن ،

با خنده ی مسخره امیزی گفت :حالا مگه چی شده ، هر موقع اوردمت و دیدی دست و پاتم شکسته حق داری اعتراض کنی من که با موتور

صحیح و سالم اوردمت


راستش اون روز با اینکه خیلی درد داشتم و حالم خوب نبود ولی خیلی خوشحال بودم که مایک باهام شوخی میکنه،بهترین روز زندگیم بود ...
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/08/27 03:13 PM، توسط my name is alice.)
2014/08/27 03:03 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
موضوع بسته شده است 


پیام‌های داخل این موضوع
RE: alice madnes return (الیس و جنون بازگشت) - my name is alice - 2014/08/27 03:03 PM

موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  بازگشت به گذشته Dazai.B 7 1,639 2016/12/17 06:30 PM
آخرین ارسال: Dazai.B
zتوجه بازگشت حادثه (۱۶-) اسپرینگ ولد 5 1,544 2015/06/04 09:01 PM
آخرین ارسال: اسپرینگ ولد
zجدید داستان بازگشت دابل اس JI MIN 10 10,482 2015/03/26 03:06 AM
آخرین ارسال: JI MIN
  بازگشت به آینده SĪĿƐИƇƐ 74 17,610 2014/10/04 09:34 AM
آخرین ارسال: miko
  سفر بدون بازگشت Vampire 10 2,753 2014/08/25 12:48 PM
آخرین ارسال: Nazi MF



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 14 مهمان