زمان کنونی: 2024/11/06, 10:07 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/11/06, 10:07 AM



نظرسنجی: نظرتون راجب داستانم چیه؟
این نظرسنجی بسته شده است.
خیلی خوبه ادامه بده 100.00% 13 100.00%
بد نیست ادامه بده 0% 0 0%
این چیه ؟بدم اومد 0% 0 0%
افتضاحه بهتره دیگه ننویسی 0% 0 0%
در کل 13 رأی 100%
*شما به این گزینه‌ی رأی داده‌اید. [نمایش نتایج]

موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 16 رأی - میانگین امتیازات: 4.44
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

alice madnes return (الیس و جنون بازگشت)

نویسنده پیام
my name is alice
دختر مرموز پارک انیمه

*


ارسال‌ها: 30
تاریخ عضویت: Aug 2014
اعتبار: 64.0
ارسال: #45
RE: alice madnes return (الیس و جنون بازگشت)
قسمت دوازدهم :

پایین پله ها مایک رو دیدم که تازه اومد تو

منو که دید گفت :اینجایی؟شب راحت خوابیدی؟

گفتم : اره خوب خوابیدم ، ممنون،یکم مکث کردم و گفتم : جورج چی شد؟

سرشو انداخت پایین و گفت : هیچی گفتیم فرار کردی،

با تعجب گفتم : همه همکاری کردن؟یه هو یکی نگه به جورج ؟

گفت : نه ما همگی مثل برادریم به هم خیانت نمیکنیم،

گفتم : خوبه پس به خیر گذشت ،

گفت : نه زیاد ، اون همه جا رو دنبال تو میگرده تا بلاخره پیدات کنه ،

گفتم : پس من باید چی کار کنم ؟

گفت : تا موقعی که ابا از اسیاب نیفته همین جا میمونی،راستی با توماس(به معنی مهربان و بخشنده ) اشنا شدی؟باهات که بد حرف نزد؟

گفتم : آم، اره اشنا شدیم ، پسر بدی نیست ،

گفت : رفیق منه ها ، معلومه که بد نیست ولی به خاطر نابینا بودنش یکم اخلاقش تنده ، درکش کن،شرایطش سخته،

گفتم : باشه ، سعی میکنم زیاد دور و برش نباشم ،ببینم از خبری از مارتا و بچه ها داری؟

گفت : نه اصلا نتونستم پیداشون کنم، نگران نباش پیداشون میکنم،

با اینکه از گفتنش خجالت میکشیدم ولی گفتم :تو نامزد نداری؟

بهم خیره شد و بعد از مکثی کوتاه سرشو انداخت پایین و گفت : من نامزدی ندارم

گفتم  :ناراحت شدی؟

گفت : نه،خب من دیگه میرم،

گفتم : کجا ؟

گفت :یه کاری دارم سعی میکنم تا ظهر برگردم،

گفتم : باشه

و رفت

توصیف چهره ی مایک و توماس و دخترمرموز داخل عکس

(مایک پسر خوش تیپیه ، ساده و مهربون ، قدش بلنده و موهاش بلونده و همیشه یکمیش میریزه رو صورتش مهربون و قلطعی داره،و توماس ، پسر مرموز،من وقتی دیدمش که خواب بود ، صورت خیلی ارومی داشت

،موهاش سیاه بود و یه ته ریش هم داشت ، کسی که من فکر میکردم نامزد مایکه ، به نظر خودم که خوشگله، صورت معصومی داشت ، تو عکس خیلی صمیمی مایکو بغل کرده بود و تو همه ی عکسا لبخند زده بود ، موهای

قهوه ای تیره و  بلندی داشت خیلی ناز بود) ، راستش به دختره حسودیم میشه،نمیدونم چه نسبتی با مایک داره ولی همین که مایک انقد دوسش داره که همه ی وسایل و خاطرات ویادگاریاشو نگه داشته باعث میشه بهش حسودیم

بشه،وقتی مایک رفت کمی با خودم فکر کردم ، چرا من باید همچین زندگی داشته باشم؟هر لحظه گذشته ی تلخم به یادم میاد ،گذشته ای که باعث شد همه ی خانوادمو از دست بدم ، گذشته ای که باعث شد 14سال تنها تو یه

اتاق تو تیمارستان زندگی کنم ، همه میگفتن من دیوونه ام ، ولی من هیچیم نبود ، یه روز انتقام مرگ خانوادمو میگیرم وقتی بفهمم اون روز دقیقا چه اتفاقی افتاد ...

 
2014/08/26 11:36 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
موضوع بسته شده است 


پیام‌های داخل این موضوع
RE: alice madnes return (الیس و جنون بازگشت) - my name is alice - 2014/08/26 11:36 AM

موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  بازگشت به گذشته Dazai.B 7 1,641 2016/12/17 06:30 PM
آخرین ارسال: Dazai.B
zتوجه بازگشت حادثه (۱۶-) اسپرینگ ولد 5 1,545 2015/06/04 09:01 PM
آخرین ارسال: اسپرینگ ولد
zجدید داستان بازگشت دابل اس JI MIN 10 10,483 2015/03/26 03:06 AM
آخرین ارسال: JI MIN
  بازگشت به آینده SĪĿƐИƇƐ 74 17,648 2014/10/04 09:34 AM
آخرین ارسال: miko
  سفر بدون بازگشت Vampire 10 2,753 2014/08/25 12:48 PM
آخرین ارسال: Nazi MF



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 48 مهمان