زمان کنونی: 2024/11/06, 10:06 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/11/06, 10:06 AM



نظرسنجی: نظرتون راجب داستانم چیه؟
این نظرسنجی بسته شده است.
خیلی خوبه ادامه بده 100.00% 13 100.00%
بد نیست ادامه بده 0% 0 0%
این چیه ؟بدم اومد 0% 0 0%
افتضاحه بهتره دیگه ننویسی 0% 0 0%
در کل 13 رأی 100%
*شما به این گزینه‌ی رأی داده‌اید. [نمایش نتایج]

موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 16 رأی - میانگین امتیازات: 4.44
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

alice madnes return (الیس و جنون بازگشت)

نویسنده پیام
my name is alice
دختر مرموز پارک انیمه

*


ارسال‌ها: 30
تاریخ عضویت: Aug 2014
اعتبار: 64.0
ارسال: #42
RE: alice madnes return (الیس و جنون بازگشت)
قسمت یازدهم :

هوا روشن شده بود ، هنوز یکم تردید داشتم که برم بیرون یا نه ، ولی بلاخره خواستم که برم ، رفتم طرف خیابون اصلی ، داشتم راحت راهمو

میرفتم که فک کنم حالا فهمیدم مایک چرا میگفت نرم بیرون، دور برم پر از مردای مستی بود و یه گوشه افتاده بودن ،یه هو چشم به مغازه افتاد

بدون معطلی رفتم داخلشو ، هر چی لازم بود رو خریدم  و اومدم طرف خونه که یکی از اون مردا از جاش بلند شد و خدای من به من خیره

شده بود اروم اومد طرفم ، خیلی ترسید ه بودم قدمامو تند کردم تا برسم به خونه ، با خودم میگفتم کاش الان مایک میرسید ، دوییدم سمت خونه

و زود درشو باز کرد م و پریدم تو،وای قلبم داشت از دهنم میومد بیرون ، خیلی ترسیده بودم دهنم خشک شده بود و بدنم سرد سرد بود ، وسایلو

گذاشتم تو اشپز خونه و نشستم رو کاناپه و دستمو گذاشتم رو سینم و دیدم قلبم چقد تند میزنه ، یه لیوان اب خوردم و وقتی حالم سر جاش اومد

رفتم و میز صبحونه چیدم تو یه سینی هم صبحونه اماده کردم یه لیوان شیر و نون تست و یکم مربا و کره ،خواستم ببرمش واسه دوست مایک ،

یکم ازش میترسیدم ، اگه باهام بد برخورد کنه ، شاید خیلی ازحوضور من تعجب کنه ، ولی نمیشه که گرسنه بمونه ، سینی رو برداشتم و

اروم از پله ها بالا رفتم ، در اتاقش بسته بود ، با پام به در زدم ،صدایی نیومد ، دوباره زدم ، گفت : چی میخوای؟خدای من میدونست من

کیم؟گفتم شاید فکک نه مایکم ،گفتم واستون صبونه اوردم

گفت : نمیخورم از اینجا برو ،

گفتم : ولی نون تازه هستا ، میشه بیام تو ؟

فریاد زد : گفتم که نه ، برو، مزاحم منم نشو

یه جورایی ناراحت شدم ، برگشتم پایین ، و درحالی که اعصابم از برخوردش خورد بود صبونمو خوردم و وسایلو جمع کردم،بعدش نمیدونستم

چی کار کنم ، رفتم و رو کاناپه نشستم و منتظر بودم مایک بیاد ،رفتار اون مرد یکم برام عجیب بود، چرا انقد تند با من حرف میزد ؟

یه لحظه یاد اتاق سومی که بالا بود افتادم ، کنجکاوی راحتم نمیزاشت دلم میخواست بدونم اتاق بالایی واسه کیه ؟

کفشامو در اوردم تا صداشونو نشنوه ، اروم رفتم بالا و سمت اتاق ،درشو باز کردم ،تاریک بود ، هیچی دیده نمیشد ، چراغشو که زدم ، دیدم یه

عالمه وسایل اونجاست ،یه کمد، یه میز ، یه عالمه جعبه ، یه عالمه قاب عکس ، رفتم طرفشون ،یکی از جعبه ها رو باز کردم ، توش یه عالمه

اسباب بازی بود عروسکای کوچیک و بزرگ ، یه جعبه ی دیگه بود به نظر عجیب میومد، درشو باز کردم ، یه عالمه یادگاری توش بود ،

صدف ، کاغذای رنگی با نوشته های توش (دوستت دارم تقدیم با عشق ،همیشه در قلب من هستی ،عاشقانه میپرستمت ، فردا قرارمون خیابون

شالین کنار شیرینی فروشی، و یه عالمه یادداشت دیگه )کمدو کهباز کردم یه عالمه جعبه ی  کادو اونجا بود که هنوز باز نشده بودن ،رفتم سمت

قاب عکسا،جالبه ف الان متوجه شدم جریان چیه ، عکسای مایک و دوس دخترش بود ،یه عالمه عکس با هم داشتن ، همینطور که داشتم به

عکسا نگا میکردم ،صدای درو شنیدم و سریع ازاتاق اومدم بیرون ...

 
2014/08/26 08:09 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
موضوع بسته شده است 


پیام‌های داخل این موضوع
RE: alice madnes return (الیس و جنون بازگشت) - my name is alice - 2014/08/26 08:09 AM

موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  بازگشت به گذشته Dazai.B 7 1,640 2016/12/17 06:30 PM
آخرین ارسال: Dazai.B
zتوجه بازگشت حادثه (۱۶-) اسپرینگ ولد 5 1,545 2015/06/04 09:01 PM
آخرین ارسال: اسپرینگ ولد
zجدید داستان بازگشت دابل اس JI MIN 10 10,483 2015/03/26 03:06 AM
آخرین ارسال: JI MIN
  بازگشت به آینده SĪĿƐИƇƐ 74 17,644 2014/10/04 09:34 AM
آخرین ارسال: miko
  سفر بدون بازگشت Vampire 10 2,753 2014/08/25 12:48 PM
آخرین ارسال: Nazi MF



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 42 مهمان