زمان کنونی: 2024/11/06, 04:54 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/11/06, 04:54 AM



موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 14 رأی - میانگین امتیازات: 4.64
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

هنوز امیدی هست....

نویسنده پیام
Uchiha shady
خوش تیپ پارک انیمه



ارسال‌ها: 4,321
تاریخ عضویت: Aug 2013
ارسال: #52
RE: هنوز امیدی هست....
زنگ خونه به صدا درمیاد و همه ی بچه ها با خنده میریزن بیرون از کلاسا
ریما تا صدای زنگ رو میشنوه خودش رو جمع و جور میکنه و میره تو کلاس تا وسایلش رو جمع کنه
یکی از بچه ها بهش نگاه میکنه و  میگه نفرین شده خوب کلاس رو پیچوندی ریما با عصبانیت بهش نگاه میکنه ولی هیچی بهش نمیگه و راه خودش رو میکشه و میره
توی کلاس:
وسایلش رو جمع و جور میکنه و با خودش میگه دیگه نمیزارم اذیتم کن و بهم توهین کنن
از کلاس میاد بیرون و میره سمت خونشون تو راه فکر میکرد که باید چی کار کنه تا بقیه دیگه ازیتش نکنن
میرسه به خونشون در رو باز میکنه بازم مثل همیشه تو خونه به اون بزرگی تنها بود پدرش به کشور های خارجی سفر میکرد و اون مجبور بود همیشه تو خونه تنها باشه
با بی حوصلگی میره تو سالن و کیفش رو پرت میکنه رو مبل و خودش رو یکی دیگه از مبلا ولو میشه و سعی میکنه بخوابه
ولی بازم اون صدا تو سرش میپیچه که میگفت ناامید نشو هنوزم میتونی شاد باشی
ریما سرش رو گرفت و دادی زد و گفت بسه بسه من سعیم رو میکنم که شاد باشم ولی نمی تونم
دوباره صدا اومد تو سرش و گفت ناامید نشو
ریما با گریه گفت سعی میکنم حالا دیگه تنهام بزار تو دلش گفت نکنه دیونه شدم این صدای کیه که باهام حرف میزنه
بعد چشماش رو بست و با بغضی که داشت خوابید
اون خیلی ناامید بود چون پدرشم دیگه باهاش خوب نبود اونم مثل بقیه ازش میترسید برای همین بیشتر به خارج سفر میکرد تا کنارش نباشه
با همین افکار تلخ به خواب میره
 
ادامه داره.........
2014/02/13 12:28 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
 اعتبار داده شده توسط : SaSoRi_SeNpAi(+2.0)
موضوع بسته شده است 


پیام‌های داخل این موضوع
RE: هنوز امیدی هست.... - Uchiha shady - 2014/02/13 12:28 AM

موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
Bleach داستان من هنوز زنده ام اسپرینگ ولد 6 2,351 2015/02/15 06:52 PM
آخرین ارسال: اسپرینگ ولد



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان