زمان کنونی: 2024/11/06, 05:03 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/11/06, 05:03 AM



موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 14 رأی - میانگین امتیازات: 4.64
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

هنوز امیدی هست....

نویسنده پیام
Uchiha shady
خوش تیپ پارک انیمه



ارسال‌ها: 4,321
تاریخ عضویت: Aug 2013
ارسال: #2
RE: هنوز امیدی هست....
فسمت اول:

تو غرب توکیو تو یه خانواده ی اصیل و ثروتمند یه دختری زیبا به دنیا میاد ..دختری با موهای بنفش و صورتی زیبا و لبخندی دلنشین....دختری که متفاوت با هم نوعای خودشه اون یه نیروی کاملا متفاوت داره .
مادرش بعد از به دنیا اومدنش میمیره و پدرش برای بزرگ کردن اون و برادرش سختیای زیادی رو میکشه
اسم دختر ریما و اسم داداشش ارن اونا خیلی به هم وابسته بودن
یه روز شوم که با پدرشون میرن پارک اتفاقی میوفته که باعث میشه این خانواده دوباره داغ داره بشه
اتفاقی که هیچ وقت فراموش نمیشه و باعث ناراحتی پدر و دختر میشه اونم مرگ ارنه
ارن موقع بازی با یه ماشین تصادف میکنه ریما که از این حادثه خیلی ترسیده و بود و نگران بود میدویه طرف داداش و اونو بغل میکنه و شروع میکنه به گریه کردن بقیه بچه های توی پارکم برای دلداری دادن بهش میان و پیشش میشینن همه از این اتفاق شوکه شده بودن
ریما همین طوری که گریه میکرد یه اتفاق عجیب براش میوفته
بدنش شروع میکنه به لرزیدن و یکم از بدنش بخار بلند میشه و رنگ چشمام مثل رنگ موهاش بنفش میشه
ریما از دردی که توی بدنش داشت داد بلندی میزنه
این اولین باری بود که ریما با قدرتش طرف میشد
نیروی جریان زندگی
نیرو از بدن ریما به بدن ارن منتقل میشه و باعث میشه که ارن بین مرکز مرگ و زندگی معلق بمونه
تمام تماشاچیا از این اتفاق میترسن و فرار میکن و از اون روز به ریما لقب دختر نفرین شده رو میدن
ریما از اتفاقی که برای داداشش افتاده بود خیلی ناراحت و درمانده بود تا از لقب جدیدش
انگار دنیا با ریما مشکل داشت و می خواست اونو اذیت کنه ولی ریما سعی میکرد باهاش مبارزه کنه اما دیگه نمی تونست اول مرگ مادرش و بعدم از دست دادن داداش دلش برای داداشش تنگ شده بود برای بازی کردن و خندیدن با اون
شب با با بغض به رختخواب میرفت و روزه ها با گریه از خواب بلند میشد
کابوس های شبانش راحتش نمیزاشتن
اون حالا فهمیده بود که استثنایی و از این اتفاق خیلی ناراحت بود همه اونو برای تو کما رفتن ارن مقصر میدونستن
سال ها میگذره و ریما بزرگ و بزرگ تر میشه و تحمل این غم بزرگ براش سخت تر میشه
حالا دیگه اون دختر کوچولو، 16سالشه
یه دختر بزرگ و زیبا با موهای کوتاه و بنفش ولی بدون هیچ دوستی و غمی بزرگ تو دلش



ادامه دارد.......
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/02/10 10:14 PM، توسط Uchiha shady.)
2014/02/10 10:13 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
 اعتبار داده شده توسط : Nanami Misaki(+2.0) ، mahya ozora(+2.0) ، Hashirame Senju(+2.0) ، Honoka(+1.0) ، dokhtarak0o0(+2.0) ، invierno(+2.0) ، Schneider(+2.0) ، pop star keira(+2.0)
موضوع بسته شده است 


پیام‌های داخل این موضوع
RE: هنوز امیدی هست.... - Uchiha shady - 2014/02/10 10:13 PM

موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
Bleach داستان من هنوز زنده ام اسپرینگ ولد 6 2,351 2015/02/15 06:52 PM
آخرین ارسال: اسپرینگ ولد



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 13 مهمان