#توکیو_رونجرز
#Tokyo_Revangers
توکیو مانجی گنگ دربرابر والهالا
هشدار:دارای اسپویل از انیمه و مانگا
تاکهمیچی به زمان حال برمی گردد، اما متوجه میشود که هیناتا و دوستانش هنوز در جدول زمانی فعلی میمیرند. تنها با این سرنخ که تتا کیساکی باند توکیو مانجی را به یک سازمان خشن تبدیل کردهاست، تاکهمیچی به گذشته بازمیگردد و متوجه میشود که کیساکی به تازگی به این باند پیوستهاست و از غیبت پاهچین برای کاپیتان جدید لشکر خود استفاده میکند. علاوه بر این، کیسوکه باجی پس از استخدام توسط کازوتورا هانمیا، یکی از بنیانگذاران سابق باند توکیو مانجی، برای پیوستن به والهالا، یک گروه بدون رهبر شناخته شده، میرود. مایکی به تاکهمیچی وعده میدهد که اگر بتواند باجی را بازگرداند، کیساکی را از گروه اخراج میکند. با این کار، تاکهمیچی رسماً عضو باند توکیو مانجی میشود.عضو دسته تاکاشی میتسویا می شود.
تاکهمیچی در مییابد که مایکی، از کازوتورا را به خاطر کشتن برادر بزرگترش، شینیچیرو در دو سال گذشته کینه ای به دل دارد دارد. علاوه بر این، تاکهمیچی از طریق چیفویو ماتسونو میفهمد که باجی برای تحقیق در مورد کیساکی وانمود کرده که از گروه جدا شدهاست. علاوه بر این، او میفهمد که کیساکی، والهالا را برای مایکی ایجاد کرده تا رهبر آن شود، و باند توکیو مانجی در ۳۱ اکتبر ۲۰۰۵ وارد نبردی سهمگین معروف به «هالووین خونین» با والهالا میشود.
در طول هالووین خونین، باجی در اواسط نبرد دوباره به باند توکیو مانجی میپیوندد. اگرچه باند توکیو مانجی برنده میشود، تاکهمیچی نمیتواند از مرگ باجی جلوگیری کند. علاوه بر این، والهالا جذب گروه میشود و کیساکی از شکست آنها برای ارتقاء موقعیت خود در باند توکیو مانجی استفاده میکند. با این حال، تاکهکیچی قادر است مانع از کشته شدن کازوتورا توسط مایکی شود و کازوتورا تصمیم میگیرد که تسلیم پلیس شود.
من پشیمان هستم مایکی!
نقد من:...
اگه یادتون باشه گفتم اکثر افرادی که وارد این گنگ ها میشن دچار مشکلاتی هستن.
مثلا مایکی مادرش رو موقع تولد از دست داده.پدرش یکبار دیگه ازدواج کرده و الان هم مرده و با خواهر ناتنیش اما و پدر بزرگش تو مدرسه قدیمی مهارت های رزمی زندگی میکنه.
کیسوکه با مادر زندگی میکنه،دراکن(ریوگوجی کن) پدر و مادر نداره.در اصل مادرش زنی بوده که تو یه فاحشه خونه تو شیبویا کار میکرده و متاسفانه بعد از به دنیا اومدن کن اون رو ترک میکنه. ماتسونو چیفویو هم مثل کیسوکه پدر نداره .تاکاهاشی میتسویا (اگه درست یادم مونده باشه)خانواده نداره و خودش داره با دوتا خواهراش مانا و لونا زندگی میکنه.
و...
اکثرشون دارای مشکل هستن .پس اینکه اخلاق و رفتار غیر معمولی داشته باشن عجیب نیست.
کازوتورا یکی از 6 بنیانگذار تومان(توکیو مانجی گنگ نسل1) بوده .اون همیشه تنها بوده و متاسفانه پدرش فقط خرج اون و مادرش رو میداده.وضع خانوادگی خوبی نداره.پس عملا داشتن پول نمی تونه جایگزین مهر و محبت پدر و مادر بشه.
تا اینکه یه روز با کیسوکه شر وشیطون اشنا میشه.به صمیمی ترین دوست اون تبدیل میشه.
کیسوکه(باجی کیسوکه)پسر خیلی بازیگوش اما خوش قلبیه،شیطون و درس نخونه اما...
کیسوکه دوست واقعی هانمیا کازوتورا میشه.
کازوتورا اوایل از مایکی (سانو مانجیرو)بدش میاد.اونو یه ادم عجیب میبینه که از دوستاش سو استفاده میکنه.
اخه اون از باجی میشنوه که باجی و دوستاش زیر دستای مایکی هستن.پس با خودش فکر میکنه مایکی قطعا پسر بچه شرور و بدیه.
تا اینکه یه روز بابای کازوتورا (همش داره این طفل معصوم رو سرزنش میکنه،منم بودم دیوونه میشدم)اون رو همراه باجی،مایکی،دارکن،پاه چین و... میبینه وعصبانی میشه (معتقده این بچه ها بد هستن و انگل جامعه هستن و نباید اصلا وجود داشته باشن)،میاد که کازوتورا رو بزور از اونا جدا کنه و سرش داد و بیداد کنه.
مایکی با لگد میره تو شرف (کمرشو نصف کرد)بابای کازوتورا و میگه کازوتورا کار بدی نکرده و تازه عذر خواهی هم نمیکنه.
کازوتورا کم کم با مایکی دوست میشه و این دوست شدن و ستایش کردن مایکی میشه سر آغاز همون اتفاق و کینه مایکی.
به خاطر تولد مایکی تصمیم میگیره یه موتور گرون قیمت رو از یه مغازه بدزده و باجی رو هم با خودش همراه میکنه.
در هر صورت تا اینجا اسپویل کردم که بگم تک تک این اعضا دارای مشکل بودن.فقط تاکه نبود اشتباه کرده بود.بلکه افراد زیادی بود که اشتباه کرده بودن و ایندشون رو فدای اشتباهشون کردن.
هدف داستان هم تا اینجا همینه.!