یه سؤال و یه جواب

[گارا]

معنی گود بای چیست ؟

گودبای به انگلیسی یعنی خداحافظ . گودبای مخفف جمله ی God be whit you است که معنی آن ( خدا به همراهت ) می باشد . روزگاری در کشور های انگلیسی زبان مردم هنگام جدا شدن از یکدیگر این جمله را به کار می بردند ، اما کم کم این جله کوتاه و مختصر شده و به good bye تبدیل گردید

[گارا]

عجایب هفتگانه جهان چه بودند ؟

عجایب هفتگانه ، هفت بنای بسیار عجیب هستند که تا کنون ساخته شده اند . اهرام ثلاثه یکی از آنها است که هنوز هم در مصر پا بر جاست . 6 بنای دیگر عبارتند از : باغ های معلق در بابل عراق ، معبد دیانا در شهر انس ترکیه ، آرامگاهMausolus در هالیکارناس ترکیه ، مجسمه ژوپیتر در المپیای یونان ، فانوس دریایی فاروس در اسکندریه مصر و مجسمه بزرگ رودس در یونان . این مجسمه خیلی بزرگ بود و پاهای بزرگ آن هر کدام در یک طرف قرار گرفته بودند و کشتی ها هنگام عبور از میان پاهای آن می گذشتند . به ترتیب از چپ به راست و از بالا به پایین در تصویر می بینید .

[HERMAN]

چرا المانها شکست خوردند ؟ 


1. خیانتکاران ضد نازی: ارتش آلمان دارای تعداد زیادی از افسران خائن بود که انگیزه های مختلفی داشتند. برخی از آنها خائنانی بودند که خصومت ایدئولوژیکی با حکومت آلمان نازی داشتند و برخی دیگر از اواخر جنگ که احتمال شکست آلمان هم بیشتر شده بود، دشمن حکومت آلمان نازی شدند. این افسران بار ها تصمیم به قتل هیتلر گرفتند و هر بار در برنامه خود شکست خوردند. در میان افسران خائن آلمانی، بسیاری جاسوسی برای دشمن پرداختند و نقش مهمی در لو رفتن برنامه های نظامی آلمان و در نتیجه شکست آنها برنامه ها ایفا کردند. در نبرد کورسک دستگاه جاسوسی شوروی اطلاعات زیادی از برنامه های آلمان بدست آورده بود.
 
2. سیاست نادرست آلمانی ها در مناطق اشغالی شرق: امروز تاریخ نویسان سیاست آلمان در مناطق اشغالی را سیاستی بیرحمانه و وحشیانه می نامند. این ادعا شاید فقط در مورد سیاست اشغالی آلمان در لهستان درست باشد، اما در سایر مناطق سیاست آلمانی ها در مورد اشغال، عجیب و غریب نبود و تقریباً مطابق شرایط بود. با این حال، در مناطق اشغالی شوروی، آلمانی ها این امکان را داشتند که سیاست خردمندانه تری پیش بگیرند. لازم بود میان نازی ها و ضد کمونیست های روس همکاری بیشتری صورت بگیرد. با گسترش جنگ پارتیزانی در پشت خطوط آلمان در جبهه شرق که افزایش بیرحمی و وحشیگری طرفین در مناطق غیرنظامی را در پی داشت، رفته رفته رهبران آلمان این فرصت را از دست دادند.
3. نقش ایتالیا: در اواخر سال 1940 و اوایل سال 1941، ارتش ایتالیا تهاجم مصیبت باری به یونان انجام داد و در آن کشور زمین گیر شده و دچار شکست های متعدد گردید. هیتلر که به هیچ وجه مایل به گسترش جبهه جنگ نبود، با ورود انگلیسی ها به یونان مجبور شد دخالت کند و به کمک ایتالیایی ها برود. ارتش آلمان پیروزی های سریع و شگفت انگیزی بدست آورد و از جمله در نبرد کرت چترباز های آلمانی با وجود تلفاتی که از نظر هیتلر بالا بود، عملیات خیره کننده ای اجرا کردند. با وجود این پیروزی ها، ارتش آلمان یک امتیاز مهم خود را از دست داد. آلمان قصد داشت در ماه می 1941 به شوروی حمله کند. اما افتضاحی که ایتالیایی ها در یونان به بار آوردند، باعث شده بود که هیتلر برای نجات آنها دست به کار شود و بخشی از نیروهای خود را از شرق به بالکان بفرستد. نتیجه این امر تأخیر چند هفته ای تهاجم ارتش آلمان به شوروی بود و من تبع آن، آلمانی ها مجبور شدند زودتر با سرمای روسیه روبرو شوند. سرمایی که در شکست آنها نقش مهمی ایفا کرد. 
4. نقش ژاپن: متحد آسیایی آلمان، اشتباه دیگری انجام داد که تأثیر قاطعی بر جنگ داشت. در اواخر سال 1941 ارتش آلمان پیشروی مهمی در جبهه روسیه داشت و نیروهای آلمانی به دروازه های مسکو رسیده بودند، این شرایط فرصت خوبی به ژاپن می داد که از شرق به اتحاد شوروی هجوم ببرد و مواضع ضعیف شوروی در شرق را تار و مار کند. در عوض ژاپن وارد جنگ با انگلستان و آمریکا شد. من این اشتباه – حمله نکردن ژاپن به شوروی در سال 1941– را بزرگترین فاجعه نیروهای محور (آلمان و متحدانش) در جنگ جهانی دوم می دانم. چنانچه ژاپن در همان وقتی که آلمانی ها نزدیک مسکو بودند، به اتحاد شوروی هجوم می برد، توانی برای شوروی باقی نمی ماند که بخواهد در برابر صد ها هزار نیروی مجهز خط مقدم ژاپنی ایستادگی کند. مطمئناً تا آمریکا و انگلیس به خودشان می آمدند، کار شوروی یکسره شده بود و با خروج شوروی از چرخه جنگ، آلمان و ژاپن قوی تر از همیشه می شدند. 
5. اتحاد شوروی (1): اتحاد شوروی از سرزمینی وسیعی بهره می برد. در نتیجه آلمانی ها که به شیوه نبرد برق آسا خو گرفته بودند، نتوانستند چنین شیوه ای را در اتحاد شوروی پیاده کنند. نبرد برق آسا در سرزمین های کوچکتری مثل لهستان و فرانسه قابل اجرا شده بود، اما در اتحاد شوروی با آن وسعت محکوم به شکست بود. در نتیجه وسعت سرزمین اتحاد شوروی، آلمان در آن منطقه دچار جنگ فرسایشی شد و به تدریج نیروهای آلمانی فرسوده گردیدند. (2) نیروی انسانی فراوان: در کنار وسعت سرزمین، اتحاد شوروی از نیروی انسانی قابل توجهی نیز بهره مند بود. در نتیجه، با وجود تلفات بالا، شوروی ها پیوسته سربازان تازه نفسی را وارد کارزار می کردند، در حالی که آلمان قادر نبود مانند شوروی، در اواخر جنگ نیروهای از دست رفته را با نیروهای تازه نفس و ورزیده پر کند. (3) زمستان روسیه در زمین گیر کردن آلمانی ها نقش مهمی ایفا کرد. البته این مورد تا حدی تقصیر آلمانی ها بود که برای تجهیزات زمستانی لازم و کافی برای زمستان روسیه تدارک ندیده بودند. 
6. آمریکا: موقعیت اقتصادی آمریکا کمک بزرگی به دشمنان آلمان نمود. بعد از آغاز جنگ جهانی دوم، آمریکا از توان اقتصادی خود استفاده نموده و بریتانیا را مورد حمایت مالی قرار داد. بعد از آغاز جنگ آلمان و شوروی، کمک های آمریکا در زمان بسیار مهمی که شوروی ها به تجهیزات نیاز داشتند، به شوروی رسید. سربازان شوروی در بسیاری از نبرد ها به کمک تجهیزات آمریکایی توانستند در برابر آلمانی ها دوام بیاورند. خدا می داند که بدون این تجهیزات آمریکایی، اتحاد شوروی می توانست در برابر آلمان دوام بیاورد یا خیر. 
7. بریتانیا: بریتانیا اگرچه از نیروی زمینی نیرومندی برخوردار نبود، اما از نیروی هوایی قدرتمندی برخوردار بود که باعث می شد از آسمان بریتانیا دفاع کند و ضمناً نیروی دریایی قدرتمندی داشت که ضمن حفاظت از جزیره بریتانیا، موقعیت تجاری و مالی و مستعمراتی بریتانیا را شدیداً حمایت می کرد. تنها فرصت آلمان برای اینکه بریتانیا را از پای در بیاورد، از ژوئیه 1940 تا ژوئن 1941 بود و بعد از این تاریخ، آلمان بخاطر درگیر شدن در دو جبهه، توان نابودی بریتانیا را نداشت و این در بلند مدت به نفع بریتانیا – با توجه به مزایای نامبرده- بود. 

 
رویداد های مهم جنگ که در شکست آلمان تاثیر مهمی داشتند: 
1.  در اواخر سال 1940 و اوایل سال 1941، ایتالیا به یونان حمله نمود و منطقه بالکان در وضعیت بدی قرار گرفت. با ورود انگلیسی ها به منطقه، آلمان مجبور به دخالت شد و از سوی دیگر موضع ضد آلمانی یوگوسلاوی و کودتایی که در آن کشور علیه حکومت طرفدار آلمان اتفاق افتاد، باعث شد که پای یوگوسلاوی هم در این وضعیت بحرانی به جنگ باز شود. آلمان به یوگوسلاوی هجوم برد و نتیجه این شد که چند سال بعد، یوگوسلاوی منبع یکی از نیرومند ترین جنبش های پارتیزانی کمونیستی گردید و باعث شد بخشی از نیروهای آلمانی در آن منطقه میخکوب شوند، نیروهایی که می شد در غیر این صورت در روسیه از آنها استفاده کرد. 
2. نبرد دونکرک: در نیمه سال 1940، در شرف پیروزی نهایی آلمان در فرانسه، حدود سیصد هزار سرباز انگلیسی و فرانسوی از منطقه گریختند. هیتلر با آنها قاطعانه برخورد نکرد و تلاش چندانی برای نابودی آنها انجام نداد. دستگاه تبلیغاتی بریتانیا، این فرار مفتضحانه را با این عنوان که با تلفات ناچیزی بوده است به یک پیروزی تبدیل کرد. بدین صورت روحیه بریتانیایی ها برای جنگ مصمم تر شدند. چنانچه فرماندهی آلمان قاطعانه رفتار می کرد و این نیروها را در دونکرک نابود می نمود، روحیه بریتانیای ها – که در دوره زمانی تنها دشمن نیرومند آلمان بودند- به شدت پایین می آمد. 
3. تهاجم ارتش آلمان به اتحاد شوروی در ژوئن 1941، باعث شد جنگ در دو جبهه ایجاد شود. اگر آلمان به شوروی حمله نمی کرد، احتمال داشت شوروی – که در همان زمان شش کشور را بلعیده بود – به آلمان حمله کند. به هر حال، جنگ با اتحاد شوروی، و طول کشیدن آن یکی از بزرگترین دردسر های آلمان را به وجود آورد که راه فراری از آن نبود. 
4. ورود آمریکا به جنگ در دسامبر 1941، آلمان را در شرایط وخیمی قرار داد. آمریکایی ها توان اصلی خود را علیه آلمان متمرکز کردند. از آن زمان به بعد، توان آلمان در مبارزه هوایی کاهش یافت. نیروی هوایی بریتانیا با حمایت نیروی هوایی آمریکا قدرت عظیمی تشکیل دادند و از اواسط سال 1942 به بعد، به نیروی هوایی آلمان غلبه کردند. از سال 1943 به بعد، نیروی هوایی متفقین غربی (آمریکا و انگلیس) فرمانروای آسمان آلمان شدند. ورود آمریکا به جنگ از لحاظ نیروی زمینی هم موثر بود: آمریکایی ها در سال 1942 وارد شمال آفریقا شدند و نیروهای محور (آلمان و ایتالیا) را در منگنه قرار دادند. از سال 1943، سربازان آمریکایی در خاک ایتالیا پیاده شدند و در سال 1944 نیز از آمریکایی ها در فرانسه استفاده شد. بدون آمریکا، انگلستان در شمال آفریقا هرگز به پیروزی قطعی نمی رسید، چه برسد به اینکه بخواهد در ایتالیا یا فرانسه نیرو پیاده کند. 
5. شکست آلمان در استالینگراد: شکست آلمان در استالینگراد نه تنها باعث شد یکی از ارتش های ورزیده آلمانی (ارتش ششم) کاملاً نابود شود و نه تنها از لحاظ کاهش نیروی انسانی به آلمان ضربه زد، بلکه به عنوان اولین شکست مصیبت بار آلمان در تاریخ جنگ جهانی دوم، از نظر روانی کمک زیادی به متفقین و خسارت زیادی به آلمانی ها وارد کرد. 
6. نبرد کورسک به عنوان بزرگترین نبرد تانک که منجر به شکست آلمان شد، کمر نیروهای آلمانی را شکست و قدرت تهاجم قاطعانه را برای همیشه از آلمانی ها گرفت. از آن زمان به بعد، آلمانی ها تقریباً به طور کامل ابتکار عمل در جبهه شرق را از دست دادند. 
 

[diana king]

چرا صدای امواج دریا آرامش بخش است؟
وقتی یک نوزاد در حال گریه است با صدای ش....ش.... شما آرام می شود به این دلیل که صدای آبی که اطراف نوزاد در شکم مادر است را برایش تداعی می کند، در ضمن این یکی ازدلایلی است که چرا صدای ساحل دریا به انسان آرامش می دهد.

[Hal7283]

چرا دلفین ها و برخی دیگر از حیوانات توانایی خاصی در خوابیدن دارند؟

بدلیل این است که یک نیمکره ی مغز ان ها خواب است، نیمکره ی دیگر بیدار است و جالب ان است که ان ها میتوانند جای دو نیمکره را با هم عوض کنند تا زمان بیشتری برای خوابیدن داشته باشند.