گفتگو در مورد مانگای ناروتو [خطر اسپویل]

[owman]

با عرض معذرت از کسانی که ناراحت شدند

[owman]

کم کم دارم با کابوتو احساس همدردی می کنم مثل ما اینجا مظلوم واقع شده باید مثل لوک خوش شانس به سوی غروب حرکت کنیم و بخونیم : من یک نینجای تنهام

[احمد]

عین اون فلش بک کیسامه که داغون کرد حال ادمه
یکم جالب نیست!!! که هرچی ادم بدست گذشته تلخی داشته باشه

[owman]

من که ادم بدی نیستم ولی کابوتو زندگیش بازیچه دست استاد معرفت و محبت اروچیمارو شد البته باید ادامه مانگا رو ببینیم تا بفهمیم اروچیمارو واقعا چه مارمولکی بوده ولی ارزوی کابوتو نبرد با دو نفر بوده ناروتو واروچیمارو پس رویارویی با ایتاچی اشتباه است

[Mohabat69]

مانگای جدید همین امروز آمد
http://www.mangahere.com/manga/naruto/v60/c584/

یکی می گفت که اون موقع دانزو نمی تونسته چشم شیسویی رو داشته باشه
چون شیسویی درست قبل از قتل عام اوچیها مرد و اگه اون چشم شیسویی نبوده احتمالا یک شارینگان عادی بوده
امروز هم مانگا رو خوندم کلا نه فقط من بلکه کسای دیگه هم ضایع شدند کلا نویسنده کیشیماتو هست دیگهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

صد رحمت به اکاتسوکی حداقل اونها با اعضای گروه رفتار بهتری داشتند
Root از کونوها بعد از اینکه از افراد به قول اروچیمارو سواری می گرفتند بعد از مدتی که اطلاعاتشون زیاد میشده
و براشون اون افراد خطرناک محسوب می شدند اونها رو می کشتند

دانزو بعدا با مادر کابوتو حرف می زنه و بهش می گه که اون از خود گذشتگی کرد و رفت
و بهش میگه که اگه براشون کار کنه بعد از مدتی کابوتو رو مرخص می کنه
کونوها برای مادرش برای اینکه بگند هنوز سالمه عکس هایی از بزرگ شدنش می فرستادند
اما عکس ها مربوط به کس دیگر بود یعنی اونها یک کابوتوی دیگر ساخته بودند به همین خاطر مادرش اون رو نشناخت
اروچیمارو میگه این یکی از حقه های محبوب Root هست (یعنی شبیه ان را بارها و بارها تکرار کردند)

در پایان میوه رو آبش رو گرفتی حالا تفاله اش رو بنداز بیرون (درست مثل سرنوشت اوچیها)
کابوتو و مادرش طبق نقشه ی قبلی همدیگر رو باید می کشتند و اروچیمارو کسی که زنده می ماند رو باید می کشت

[Mohabat69]

چپتر قبلی دیدیم که کابوتو می تواند از قابلیت های تمام کسانی که مرده اند و سلول های انرا جذب کرده
استفاده کنه حتی از اروچیمارو هم استفاده کرد
نکته جالب این بود که ساسوکه شمشیر اماتروسو نداره بلکه اماتروسو را توی دست سوسانو مثل شمشیر استفاده می کنه
توی هر مرحله از سوسانو (نه فقط سوسانوی کامل) میتونه اماتروسو رو شکل بده
می تونه اون رو شکل تومو (ویرگول) شمشیر یا شاید تیر کمان در بیاره
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینم چپتر امروز که امد
http://www.mangahere.com/manga/naruto/v60/c586/
ایزانامی هم رو می تونید ببینید
ایتاچی دوبار ایزانامی زد یکی چند چپتر قبل یکی الان
بار اول نقطه ی شروع ایزانامی رو مشخص کرد و بعد از کلی خاطره و ماجرا
در بار دوم به همون نقطه ی اولیه باز گشت و مرتب تکرار می شود
صفحه ی اخر دیدیم که کابوتو خشکش زده و ایتاچی جلوش ایستاده
به نظر من وقتی بار دوم رو زد کابوتو خشک شد و تمام چیزی که دیدم توی ذهن کابوتو بود که تکرار میشد
ایتاچی گفت که سرنوشت تو در دست منه اما خودت باید تصمیمش رو بگیری
یعنی اینقدر تکرار میشه تا وقتی که کابوتو ادوتنسی رو متوقف کنه

کابوتو کارش تموم شده اگه ایتاچی بخواد فقط توصیه ای بگه که میگه اما در مورد حقیقت باید بگم که
ایتاچی خودش اعتراف کرده بود که از کار خودش پشیمون شده و ساسکه نباید اشتباهش رو تکرار کنه
و حقیقتی جز این وجود ندارد

بعد از توقف ادوتنسی ساسکه میمونه و کابوتو (اگه زنده مونده باشه)
دیگه خیلی بده که ساسکه بعد از اون که خاطرات غم انگیز رو شنید بخواد اون رو بکشه. باید کابوتو رو جزء افراد خودش کنه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Mohabat69]

چپتر 587
ایتاچی ایزانامی رو توضیح میده همون طور که گفتم از دو مرحله تشکیل شده
نقطه ی اولیه رو انتخاب می کنند و در لحظه ی مشابه قبل مرحله ی دوم اجرا می شه
کار ایزانامی این هست که این دو قسمت را به هم متصل کنه و یک چرخه به وجود میاد
در گذشته در جنگ هایی که اوچیها نباید شکست می خوردند به صورت گسترده از ایزاناگی استفاده می کردند
هنگامی که ایزاناگی بین دو اوچیها انجام میشه برای مقابله با ایزاناگی تکنیک ایزانامی به وجود امد
وقتی که یک فرد مرتب ایزاناگی می زنه و از سرنوشت فرار می کنه فرد مقابل برای تنبیه او از ایزاناگی استفاده میکنه
از چرخه ی ایزاناگی نمیشه فرار کرد مگر اینکه فرد سرنوشت رو قبول کنه
مسئله ی مهم این هست که اوچیها به صورت جمعی ایزاناگی استفاده می کردند یعنی همه انها ژن سنجو داشتند؟؟
ایزانامی که به ژن سنجو احتیاج نداشت ؛ اونها می تونستند چندین بار ایزاناگی بزنند مگه یک ادم از 2 چشم بیشتر داره
مگه اینکه اونها چشم رو از دست نمی دادنند و بعد کدوم اوچیهای احمقی برای تربیت رفیقش ایزانامی و چشم می ده
مگر اینکه در گذشته خون اوچیها قوی بوده و چشم از دست نمی دهند همون طور که چشم ایتاچی سفید شد به جای بسته شدن
ساسکه : چرا توی این همه کار رو برای ادمی مثل این انجام می دی
ایتاچی : چون می خواهم کابوتو قبل از مردن به اشتباهات خودش پی ببره و مثل من نشه
ساسکه به من نگاه کن من از توی می خواهم که چیزی رو که من نتونستم به دست بیارم می خواهم تو بدست بیاری

چپتر 588
ایتاچی: با متوقف شدن ادو تنسی تمام مرده هایی که بر گشته بودند از بین می روند
ساسکه : یعنی تو هم از بین میری .. چرا ؟ چرا این همه کار برای کونوها انجام می دی بعد از انکه این کار رو با تو کردند
ایتاچی : من نینجای کونوها هستم.....من کسی نیستم که تو رو اصلاح می کنه من تو رو به ناروتو می سپرم
همون طور که همه می دونستند سوسانوی مادارا پا داره

[Mohabat69]

چپتر 589
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

مادارا سوسانوی صحیح خودش رو اجرا می کنه
سوسانو بزرگ و قدرتمند بود و ظاهرش که تنگو که توی معابد کونوها و ژاپن عبادت میشه
اونوکی یا همون تسوچی کاگه وقتی که تصویر تنگو رو دید دستش پایین افتاد
سوناده میگه یعنی بین پدر بزرگ و من اینقدر تفاوت بوده ...یعنی واقعا هاشیراما در مقابل این یارو جنگیده
سوسانوی مادارا یک تنگو از نوع انسانی (یامابوشی تنگو ، تاپیک الهیات ژاپن) بود
دارای دو بال بزرگ که با آنها دو شمشیر نگه داشته می شوند با ضربه ی یک شمشیر کوه ها رو به دو نیم کرد
مادارا : یک برش از این توانایی بریدن تمام مخلوقات رو دارد تنها یک بیجو توانایی مقابله با این رو داره
اونوکی : کی ؟ واقعا تو این قدرت رو داشتی ؟ پس چرا اون موقع...
مادارا : کدوم آدم بزرگسالی با یک بچه به صورت جدی بازی می کنه؟
کابوتو در حال متوقف کردن ادوتنسی هست
ساسکه در آخرین لحظات حرف های عجیبی می زنه که ایتاچی متوجه نمی شه
ساسکه : من اینجا اومدم که چند چیز رو مطمئن بشم که یکی حرف های توبی (نگفت مادارا) و دانزو بود
زمانی که من با تو بودم گذشته رو به یاد آوردم احساس بچه گی ام رو با برادری که دوستش داشتم
اما الان ما دوتا دوباره استفاده شدیم (برای متوقف کردن ادوتنسی به خاطر کونوها) و من بیشتر می تونم تو رو درک کنم

چیزی که باعث دیوانگی ساسکه شده بود حرف توبی بود که برای ایتاچی زندگی تو مهمتر از کونوها بود و به همین خاطر تو رو نکشت
اما اینجا ساسکه فهمید که ایتاچی به خاطر کونوها حاضره دوباره بمیره و برادرش رو تنها بگذاره
به خاطر کونوها ساسکه باید دوباره برادرش رو از دست بده همون کونوها که به خاطر اون همه چیز رو از دست داد


همین طور نفرت من از کونوها بیشتر از قبل شد
همون طور که تو از کونوها محافظت می کنی من به همون مقدار می خواهم نابودش کنم....خدا حافظ
اینجا ایتاچی خر شد و ساسکه تا زمانی که ایتاچی کاری ازش بر نمیاد این رو نگفت (کاملا زیرکانه)
ادوتنسی در حال متوقف شدن ..... نبرد توبی و ناروتو که خبری نبود و فقط ناروتو از دهان و سرش خون می آمد
صحنه ی مادارا رو نشون نداد بعضی ها می گویند که مادارا می تونی مثلا با ایزاناگی از ادو تنسی فرار کنه
من که میگم اون می میره

ایتاچی : اما من هنوز می تونم یک کار رو انجام بدم
ایتاچی در حالی که به سمت ساسکه می رفت دستش حالتی داشت
که انگار دوباره می خواهد پیشونی ساسکه رو انگشت بزنه
یا اینکه می خواهد برای آخرین بار اون رو بغل کنه.... یا هزار تا نظریه مثلا انتقال حافظه یا قدرت جدید ....
پایان این چپتر مانگای ناروتو بسیار غم انگیز بود
می گم من ترجمه نمی کنم ها .... اینا فقط توضیحات هست

[yahiko]

این ۳تا پست بالایی خوبن و مفید؛چون من بخاطر امتحانات اصن وقت نکردم مانگا بخونم بخاطر همین من با توجه به این ۳تا پست بالایی از مانگا عقب نیوفتادم!
ممنون!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[احمد]

ممنون محمد جان دستت درد نكنه
حيف كه هفته ديگه مانگا نيست
اگه مادارا هم روحش برگرده نشون ميده كه كيشي ميتونه با اب بندي به داستان دوباره از مادارا استفاده كنه