ایفای نقش خیالی هری پاتر و شاهزاده ی دورگه

[ⓜⓡ.TERABYTE]

(2016/07/07 07:35 AM)'Miikasa Ackerman' نوشته شده توسط:  "لونا نزدیک هری میشود و میگوید":
چقدر دوسش داری؟
 

 

رو به لونا : کی رو ؟ 
بازم خبر بد ؟ 


 

[diana king]

(سیریوس نگاهی به تک تک آن ها می اندازد) :
میدونی آلبوس ... این بچه ها سال پیش تو وزارتخونه شجاعت زیادی از خودشون نشون دادن...
اما مطمئن نیستم الان میتونم جلوشون خبرهامو بگم یا نه!

[ⓜⓡ.TERABYTE]

خوب بگید دیگه چی شده ؟؟؟ 

[diana king]

(روح سیریوس با نگاهی ثابت رو به هری) :
من تازه روح شدم...واسواسه همین کمتر کسی بهم توجه میکنه...خیلی راحت تونستم خودمو نامرئی کنم و و وارد خانه ی ریدل بشم،پناهگاه جدید اسمشو نبر و همکارهاش!
مثل اینکه اون ها نقشه ی شومی دارن که قرار امسال تو مدرسه اتفاق بیافته و علاوه بر تمام این ها...اون ها جای مخفی محفل رو الان میدونن! نمیدونم چطوری ولی فهمیدم بلاتریکس یه سری اطلاعات خیلی سری محفل رو کشف کرده...مثل اینکه اون تو پناهگاه(بارو) بوده.درسته جینی؟رون؟!

[!Emily]

رو به سیریوس: من که ندیدمش مگه این که رون خرابکاری کرده باشهه

[Death]

با حالت تعظیم از پیش ولدمورت می روم ... 
 

[!Emily]

رو به رون:چرا حرفی نمیزنی؟باز چیکار کردی؟

[diana king]

(رون با سردرگمی و پشیمانی) :
خیلی خوب باشه.
اعتراف میکنم تقصیر من بود که بلاتریکس اومد تو پناهگاه
حالا باید چی کار کنیم؟

[!Emily]

جینی:حدس میزدم که باز یه دسته گلی به آب دادی

[aika_chan]

(هرمیون با ناراحتی )اگه قوانینو نادیده بگیری نتیجش همینه دیگه