ایفای نقش شهر مرگ2

[Noctis_P]

رو به شيزو:اوخى خوناشام کوچولو ترسيدى؟فداى سرم

[Ryoma]

برنارد از خوابش بلند میشه خمیازه ای میشکه و میگه : آخ چه خبره اینجا بازم این دردسر (خطاب به مری) اومد اه .

[shizuko yagami]

شمشيرو از آنا ميگيرم...

[!Emily]

(آنا با عصبانیت میگه)لعنتی(میره و از پشت دست های مری رو میگیره و میگه)شیزو چاقو رو بکن تو قلبش این تنها نقطه ضعفشه

[Ryoma]

برنارد خیلی بیخیال میره و سریع شمشیر و از شیزو میگیره و میگه : فعلا نمی خواد کاری کنی خب وقت طلاس بعد خمیازه میکشه و شمشیرو تو جای شمشیرش که خالیه میزاره

[shizuko yagami]

خنديدم گفتم:حق با تويه
آنا ولش كن
به آستوس نگا كردم . گريم گرفت

[Noctis_P]

عمونطور که انا دست هام رو گرفته با ارنج به شکمش شربه ميزنم و دستم رو ازاد مى کنم

[Ryoma]

برنارد : خوبه ممنون که به حرفم گوش میدی .
یدفعه آستوسو میبینه و میگه : وای وای وای وای نه آخه چرا آستوس . چرا حیف که نیمتونم کاری براش کنم حیف حیف حیف .

[shizuko yagami]

چه غم مصنوعي ءي

[Ryoma]

برنارد بلند میشه: خب خب ببخشید دیگه اصلا الان تو حال خودم نیستم . جناب مری میشه بعدا حساب منو اول برسید ؟
ما دیگه بریم .