ایفای نقش آنه شرلی

[diana king]

باشه......
پس منم صبر میکنم..
کنجکاو شدم

[Michiru]

برای اینکه ناممو دریافت کنم باید میرفتم از پستچی ناممو بگیرم
جایی که نامه ها رو نگه میداشتن بقل ایستگاه قطار بود
باعجله به سمت آقای پست چی رفتم و ازش پرسیدم نامم رسیده یا نه
اما گفت هنوز به دستش نرسیده ...خلاصه ناامید به طرف بیرون رفتم و با خودم گفتم بهتره یه قدمی هم کنار ایستگاه بزنم ..
دختر موقرمزی رو دیدم که داره سوار درشکه میشه ...خواستم جلو برم و بهش سلام کنم که درشکه حرکت کرد ...

[diana king]

گیلبرت بلایت...بهتره دیگه بریم، کلاسمون الان شروع میشه...
دیانا بری هم داره میره
اصلا از این دختر خوشم نمیاد....
با اینکه زیاد خوشگل نیست ولی خیلی خودش رو میگیره
نمیخوام باهاش روبه رو بشم
( البته در حالت عادی من عاشق دیانا هستمولی خوب اینجا نقشم جوسیه دیگه باید
بدجنس باشم)

[diana king]

( با گیلبرت راه می افتیم و با دیانا روبه رو میشیم )
من با عصبانیت:
اوه سلام دیانا،
( نگاه بدی به لباس هادیانا میندازم )
فکر نمیونی لباس هات برای رفتن به مدرسه زیادی شیک اند؟؟

[diana king]

(توی راه مدرسه گیلبرت تند تند جلو حرکت میکنه و من و دیانا پشت سرش

من که دیانا رو گیر انداختم یه سره صحبت میکنم....)
دیانا نمیدونی چه اتفاقی برای آقای اندروز افتاده.....
بعد از اون توفان تمام محصولاتشون از بین رفته،
البته به خاطر حواسپرتی خودشه....
اصلا از آدم های حواسپرت خوشم نمیاد!!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه