شعر های زیبا

[sahele_sheni]

من صبورم اما . . .

به خدا دست خودم نیست اگر می رنجم

یا اگر شادی زیبای تو را به غم غربت چشمان خودم می بندم .

من صبورم اما . . .

چقدر با همه ی عاشقیم محزونم !

و به یاد همه ی خاطره های گل سرخ

مثل یک شبنم افتاده ز غم مغمومم .

من صبورم اما . . .

بی دلیل از قفس کهنه ی شب می ترسم

بی دلیل از همه ی تیرگی تلخ غروب

و چراغی که تو را ، از شب متروک دلم دور کند. . . می ترسم .

من صبورم اما . . .

[sahele_sheni]

بهترین ِ بهترین ِ من

زرد و نیلی و بنفش
سبز و آبی و کبود!
با بنفشه ها نشسته ام٬
سال های سال ٬
صبح های زود.
در کنار چشمه‌‌‌ سحر
سر نهاده روی شانه های یکدگر٬
گیسوان خیسشان به دست باد٬
چهره ها نهفته در پناه سایه های شرم ٬
رنگ ها شکفته در زلال عطرهای گرم٬
می تراوداز سکوت دلپذیرشان٬
بهترین ترانه٬
بهترین سرود!
مخمل نگاه این بنفشه ها٬
میبرد مرا سبک تر از نسیم٬
از بنفشه زار باغچه٬
تا بنفشه زار چشم توـ که رُسته در کنار هم ـ
زرد و نیلی و بنفش
سبز و آبی و کبود.
با همان سکوت شرمگین٬
با همان ترانه ها و عطر ها٬
بهترین هر چه بود و هست٬
بهترین هرچه هست و بود!
در بنفشه زار چشم تو
من زبهترین بهشت ها گذشته ام
من به بهترین بهار ها رسیده ام.
ای غم تو همزبان بهترین دقایق حیات من !
لحظه های هستی من از تو پر شده ست
آه !
در تمام روز٬
در تمام شب ٬
در تمام هفته ٬
در تمام ماه ٬
در فضای خانه٬ کوچه٬ راه
در هوا ٬ زمین٬درخت٬سبزه٬آب٬
در خطوط در هم کتاب٬
در دیار نیلگون خواب!
ای جدایی تو بهترین بهانه گریستن!
بی تو من به اوج حسرتی نگفتنی رسیده ام.
ای نوازش تو بهترین امید زیستن!
در کنار تو
من ز اوج اذتی نگفتنی گذشته ام.
در بنفشه زار چشم تو
برگ های زرد و نیلی و بنفش٬
عطرهای سبز و آبی و کبود٬
نغمه های نا شنیده ساز می کنند٬
بهتر از تمام نغمه ها و ساز ها!
روی مخمل لطیف گونه هات٬
غنچه های رنگ رنگ ناز٬
برگ های تازه تازه باز میکنند٬
بهتر از تمام رنگ ها و رازها !
خوب ِ خوب ِ نازنین من!
نام تو مرا همیشه مست میکند
بهتر از شراب.
بهتر از تمام شعرهای ناب!
نام تو٬ اگرچه بهترین سرود زندگی ست
من تو را
به خلوت خدایی خیال خود:
«بهترین ِ بهترین ِ من » خطاب می کنم.
بهترین ِ بهترین ِ من!

[sahele_sheni]

و اونوقت این شعر از کیه؟

شب تاريك و « بيم موج » و گردابي چنين هائل

كجا دانند حال ما « سبكباران ساحل ها »

((حافظ ))

***

در آن شب تاريك وآن گرداب هول انگيز،

حافظ را

تشويش توفان بود و « بيم موج » دريا بود !

ما، اينك از اعماق آن گرداب،

از ژرفاي آن غرقاب،

چنگال توفان بر گلو،

هر دم نهنگي روبرو،

هر لحظه در چاهي فرو،

تن پاره پاره، نيمه جان، در موج ها آويخته،

در چنبر اين هشت پايان دغل، خون از سراپا ريخته،

***

صد كوه موج از سر گذشته، سخت سر كشته،

با ماتم اين كشتي بي ناخداي بخت برگشته،

هر چند، اميد رهائي مرده در دل ها؛

سر مي دهيم اين آخرين فرياد درد آلود را :

- (( ... آه، اي سبكباران ساحل ها ... ! ))

م*****"مشیری"
من از اسپم متنفرم لطفا قوانین رو رعایت کن عزیز
و در ضمن واسه گفتن چشم یا باشه خالی هم به خودت زحمت نده میدونم چقدر(!) حرف گوش کنی!

[Mohabat69]

دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من

گر از قفس گریزم کجا روم، کجا من؟

کجا روم که راهی به گلشنی ندانم

که دیده برگشودم به کنج تنگنا من

نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته کس به من دل

چو تخته‌پاره بر موج، رها، رها، رها من

ز من هر آنکه او دور ، چو دل به سینه نزدیک

به من هر آن که نزدیک، ازو جدا، جدا من!

نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی

که تر کنم گلویی به یاد آشنا من

ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟

که گویدم به پاسخ که زنده‌ام چرا من؟

ستاره‌ها نهفتم در آسمان ابری

دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من

شاعر : سیمین بهبهانی

[sahele_sheni]

بایداز نو بنا کنم خود را

اندکی دست و پا کنم خود را

موش بودن چه ارزشی دارد

لااقل اژدها کنم خود را

حیفم آمد همیشه مس باشم

درتلاشم طلا کنم خود را

حال و روزم شراب می خواهد

می روم مبتلا کنم خود را

گم شدم لابه لای تنهایی

می توانم صدا کنم خود را ؟

شاعر:ناشناس!

[yahiko]

من از این شعر خیلی خیلی خوشم میاد!:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
هر که نان از عمل خویش خورد
منت حاتم طایی نکشد
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Mohabat69]

جدایی ها به من زودتر رسانش

سبزه به ناز می آید محرم راز می آید

دلم از دیده می پرسد نشانش

سبزه به ناز می آید محرم راز می آید

چو می آید به پیشم عاشقانه

سبزه به ناز می آید محرم راز می آید

به دور قامت سبز روانش

سبزه به ناز می آید محرم راز می آید

سبزه به ناز می آید محرم راز می آید..... از دل پر دردم بشنو سوز و گداز می آید

دلم در آرزوها تنگ کشیده

دیده نواز می آید وسوسه ساز می آید

سرم از بند غم گردن کشیده

دیده نواز می آید وسوسه ساز می آید

خیال لحظه های عاشقانه

دیده نواز می آید وسوسه ساز می آید

به رویاها مرا از من کشیده

دیده نواز می آید وسوسه ساز می آید

سبزه به ناز می آید, محرم راز می آید، .... از دل پر رنجم بشنو, سوز و گداز می آید

به لبهایم بمالم لاله ها را

سبزه به ناز می آید محرم راز می آید

لبش را با لبانم گل فشانم

سبزه به ناز می آید محرم راز می آید

گل شب بو زنم در گیسوانم

سبزه به ناز می آید محرم راز می آید

که تا یارم رسد گلبو بمانم

سبزه به ناز می آید محرم راز می آید

سبزه به ناز می آید, محرم راز می آید، .... از دل پر رنجم بشنو, سوز و گداز می آید

غم عشق ات بیابان پرورم کرد

سبزه به ناز می آید, محرم راز می آید

فراغ ات مرغ بی بال و پرم کرد

سبزه به ناز می آید, محرم راز می آید

به من گفتی صبوری کن صبوری

سبزه به ناز می آید, محرم راز می آید

صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد

سبزه به ناز می اید, محرم راز می آید

سبزه به ناز می آید, محرم راز می آید .....از دل پر رنجم بشنو, سوز و گداز می آید

قد سروت الهی کس نبیند

سبزه به ناز می آید, محرم راز می آید

دل شادت الهی غم نبیند

سبزه به ناز می اید, محرم راز می آید

ستم هایی که از دست ات کشیدم

سبزه به ناز می آید, محرم راز می آید

الهی در جهان کافر نبیند

سبزه به ناز می آید, محرم راز می آید

سبزه به ناز می آید, محرم راز می آید، .... از دل پر رنجم بشنو, سوز و گداز می آید

[n.n]

شبا توی حرمت خورشیدو باور می کنم
آسمون چشامو پر از کبوتر می کنم
تویی کهکشون هشتم تویی منظومه راز
منم اون عاشق بی ستاره پر از نیاز
منم اون عاشق بی ستاره پر از نیاز

تو می دونی عاشقای حرم تو دل شکسته ن
دلاشونو مثل من به قفل غربت تو بستن
به کی غیر از تو دل من رو بیاره آقا جون
خسته ام خسته تر از اون بچه آهو آقا جون
خسته ام خسته تر از اون بچه آهو آقا جون

من به شوق دیدنت از راه دوری اومدم
اومدم به پات بیفتم اگه خوبم یا بدم
تو که مشکلای عالم با نگاهت میشه آسون
چی میشه که غصه هامو از دلم بریزی بیرون

[M@hdi]

لطفا اسپم نکنین
==========================
رد شد شبیه‌ رهگذری‌ باد، از درخت‌ آرام‌ سیبِ کوچکی‌ افتاد از درخت‌
افتاد پیشِ پای‌ تو، با اشتیاق‌ گفت:
ای‌ روستای‌ شعر تو آباد از درخت،
امسال‌ عشق‌ سهم‌ مرا داد از بهار
آیا بهار سهم‌ ترا داد، از درخت؟
امشب‌ دلم‌ شبیه‌ همان‌ سیب‌ تازه‌ است‌
سیبی‌ که‌ چید حضرت‌ فرهاد از درخت‌
کی‌ می‌شود که‌ سیب‌ غریبِ نگاه‌ من‌
با دستِ گرم‌ تو شود آزاد از درخت‌
چشمان‌ مهربان‌ تو پرباد از بهار
همواره‌ رهگذار تو پرباد از درخت‌
امروز آمدی‌ که‌ خداحافظی‌ کنی‌
آرام‌ سیب‌ کوچکی‌ افتاد از درخت!

[Mohabat69]

ای عاشقان وصل بر من دعا گوئید....چون می تپم در خون با کس نمی گویم

.............................................

افتاده دل و جانم در فتنه ی یارم

نه کس شنود آهم، در نیمه راهم

دردی نهان دارم با کس نمی گویم

این است رمز عشق، دل خسته می گویم

ای عاشقان وصل بر من دعا گوئید ....چون می تپم در خون با کس نمی گویم

..............................

ذوق دل از نوش است، شوق دل از جوش است
فشار به من گوش است ، ازخصم اغیاران
دنیای عشق باشد پیوسته درد و غم
یک دل بود خندان ، دیگر بود نالان

از تو شدم دانا، چون چنگ شدم جانا

این است رمز عشق دل خسته می گویم

...............................

ای عاشقان وصل بر من دعا گوئید ....چون می تپم در خون با کس نمی گویم