ایفای نقش عید و دنیای انیمه ها

[زهرا12]

- السا! تو که اینطوری نبودی! تاکرو گریه نکن

[!Miss Elsa]

(یکی از دشمنا به سوی  من امد,با نیروم مقابله کردم اماخیلی قوی بود):بچه ها....نمیتونم..........بیاین کمک....ایییی

[youi]

(با ترس مبارزه مي كردم)اي جونور بدجنس وايسا حاليت مي كنم نمي زارم جشن امسالم رو مثل پارسال خراب كني نمي زارم و با كمك همديگه اين موجودم شكست داديم و من سريع شمشيرو پرت كردم رو زمين

[!Miss Elsa]

((نمیشه یکم طولش بدین؟؟یکم هیجانیکنین زود شکستشون ندیم بزارین یک بارمقلوب شیم بعد! !))

(وقتی داشتم با دشمن تیکی مبارزه میکردم, صدای وحشتناکی شندیم,چیزی سیاه, ولی سریع شبیه روح!رفتم بش حمله کنم اما از درونم رد شد):جیییغ ,ای این چیه دیگه؟

[زهرا12]

کسی نیست به السا کمک کنه؟ هی شینو تو که اونجا نشستی ،پاشو

[tired]

(شینو با عصبانیت بلند شد و خودشو تکوند)
 مگه بهت نگفتم بدم میاد کسی بهم دستور بده؟

[Giga Byte]

تاکرو:پاتامون به خاطر ضربه ای که خورده بیهوشه.من نمیتونم کمکتون کنم.

[زهرا12]

- مغرور
- اشکال نداره تاکرو جان

[youi]

منم اومدم كمكتون گفتم روي كنك منم حساب كنيد و به اسونا گفتم نقشه با تو بگو چي كار كنيم..

[tired]

 مهم نیست.تو بمون و استراحت کن
(شینو هر دو دستاشو صاف کرد و با جتسوی حشرات به هیولا حمله کرد.)