ایفای نقش عید و دنیای انیمه ها

[زهرا12]

- زخمم انقدرا عمیق نیستش..ناراحت نکن خودتو

[youi]

بهت نگاهي كردم
-درسته عزيزم ولي درد داري من دوست نداشتم در  بكشي...اوم چيزه مي شه من ديگه مبارزه نكنم از اينكه دوباره به دوستام اسيب بزنم مي ترسم ديگه توان اينكه شمشير رو تو دستام بگيرم ندارم اسونا

[زهرا12]

باشه خون ریزیم که کامل قطع شد تو بشین وبقیه رو تشویق کن...

[youi]

دستت رو گرفتم گفتم خيلي ممنونم اسوناي عزيزم (داشتيم باهم حرف مي زديم ك بچه ها اون جونور رو شكست دادن باورم نمي شد خيلي خوشحال بودم بهت گفتم)فقط هفت جونور ديگه رو بايد شكست بد هفتا

[زهرا12]

داد زدم:
بچه هاا...آییی
حواسم نبود که پهلوم ضرب دیده

[سیما]

یویی زود باش بیا کمک اوضا داره از دستمون در میره.مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[زهرا12]

آروم به یوی گفتم که به نجی بگه
میخواد از من مواظبت کنه

[سیما]

باشه خودم درستش میکنم (باکایتن هیولارو پرت کرد.)

[youi]

من هم گفتم
ولي نگران بودم مي ترسيدم گفتم يويي...اگه بلايي سرت بياد من نمي تونم تحمل كنم نيم تونم خودم رو ببخش فقط يه جوري الان مي تونم خودم رو ارم كنم فقط شوكه نشو...يه چاقوي كوچيكي از جيبم برداشتم و كشيدم روي پهلوي خودم منم خون ريزي كردم گفتم حالا مي تونم دردي ك تو مي كشي و باعثش من بودم رو بفهمم اميدوارم زود تر خوب شي دوست خوبم و با يه دستم محكم پهلوم رو گرفتم.

[زهرا12]

با عصبانیت گفتم:
این چه کاری بود کردی؟ با این کارت میخوای منو زجر بدی؟ چرا اخه؟ برای چی باخودت؟ فکر میکنی اینطوری راحت میشم؟