ایفای نقش عید و دنیای انیمه ها

[زهرا12]

آ..آخه... یوی منم باهات میام

[youi]

نه اسونا مي ترسم اتفاقي برات بيوفته من نمي زارم بياي هرگز پس فكرش هم نكن حالا اگه اجازه بدي من برم دوست خوبم

[bita_r]

 میساکی :نه نمیشه منم باهات میام نگران من نباش یویی من باهات بیام اتفاقی برامون نمیفته

[youi]

(نگاهي به ميساكي كردم و لبخندي زدم)
ولي اخه چيزه..خب ...ميساكي ... من هنوز نگرانم

[زهرا12]

به اعتنا به حرفش دنبالش به راه میفتم
دستمو گرفت و سرجام نگهم داشت
داد زدم: چیه مگه فک کردی  من میتونم دوستامو تنها ول کنم؟
واشکهام رو گونم سرازیر شدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
- دوستندارم از دستتون بدم.
پریدم بغلشو گفتم:
نمیزارم تنها بری، نمیزارم.
بقیه هم مات و مبهوت همگی نگاه ما دوتا میکردن

[pary!]

منم میپرم وسط و میگم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
نه صبر کنین منم میام من دوستام رو تنها نمیزارم.مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[youi]

من لبخندي زدم گفتم خيلي خوشحالم از اينكه دوستاي خوبي مثل شما دارم ولي همين جوري نباس بريم جلو بايد با نقشه و تكنيك پيش بريم باشه بايد فرض كنيم اگه موجودات بزرگي جلوي راهمون سبز شدن چي كار كنيم ولي نگران نباشيدما مي تونيم از پس اون ها بر بيام اگه هميشه با هم متحد باشيم نبايد تحت هيچ شرايطي همديگرو ول كنيم ...اسونا بچه ها شما اماده ايد؟

[زهرا12]

بله همگی پیش به سوی نبرد با بدی

[youi]

من با خنده دست اسونا رو گرفتم و گفتم:هي هي اما من بايد جلوتر از شما برم قبوله؟حالا ك گفتم باشه با من بيايد پس بزاريد من جلو تر برم تا اگه خطري بود به شما هم بگم باشه؟

[pary!]

منم میگم پس منتظر چی هستین .بزن بریم