زمان کنونی: 2024/07/09, 12:58 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/07/09, 12:58 AM



موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 10 رأی - میانگین امتیازات: 4.9
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مقدار عمر دنیا(داستان تخیلی خودم)

نویسنده پیام
sha.j.t
نیشخنــــــد متحرک



ارسال‌ها: 239
تاریخ عضویت: May 2014
ارسال: #1
مقدار عمر دنیا(داستان تخیلی خودم)
قبل از داستان باید شخصیتارو بدونین!


مهم ترین شخصیت نینا!
نینا یه دختر جنگوجو هستش که قدرت اینو داره که خودشو به شکلای مختلفی تبدیل کنه ولی دختر فقط!
نینا شخصیت منفیه تا به مثبت ولی آخر به خوبا کمک میکنه^_^
عکس قیافه ی خودشمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهبرای دیدن در سایز اصلی رو عکس کلیک کنید)
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
راکاد:
راکاد یه شخصیت کاااااااااملا منفیه و رئیس نیناست!اون یه هیولا نیمه روحه که میخواد دنیا رو از بین ببره و میدونه اگه دنیا از بین بره نینا هم میمیره ولی اینو به نینا نمیگه!!
راکاد دشمن اصلی هانا و بارنی و کوینه!!
عکسشمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهبرای دیدن در سایز اصلی رو عکس کلیک کن)راکاد پشت نیناست!
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ریکتا:
ریکتا یه دخرته و شخصیت مثبته،اون عاشق دیدن شعبده باز ها و آدمای معروفه و خیلی دوست داره که یه دختر معروف باشه،ریکتا از نینا متنفره و تمام صعی خودشو میکنه تا به هانا و بارنی و کوین کمک کنه که راکاد رو از بین ببرن و دنیا رو نجات بدن.ریکتا عاشق جشن هالووینه ولی بیشتر ولنتاین!
عکسشمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهبرای دیدن در سایز اصلی رو عکس کلیک کن)
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
کوین:
کوین یه پسره که دشمنش راکاده و سعی داره دنیا رو نجات بده.مادرش هم بارنیه.خواهر کوچیکش هاناست.کوین کلا یه شخصیت مثبته اونم حسابی!!!البته قبلا وقتی به دنیا میاد تا 13 سالگی دزدیده میشه ولی تو14 سالگی فزاز میکنه و بارنی با کمک قدرت و جادوش میتونه پیداش کنه و سن الان کوین 20 ساله!
پسر جدی ای هستش(خیلی خیلی جدی!) و باعث میشه که نینا آخر داستان کمکشون کنه چون اون لحظه دنیا داشته نابود میشده!
عکسش
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
هانا:
هانا یه دختر کوچولو و هشت سالس و یه جادوگره،میتونه آینده رو ببینه و خواهر کوچیک کوینه!دختر بارنیه و خیلی دختر نترسیه!هانا یه نیمچه روح کوچولو به نام بلو داره!!هانا همیشه برای نجات دنیا کمک میکنه ولی بعضی وقتا زیر دستوپائه!
عکسشمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهبرای دیدن در سایز اصلی رو عکس کلیک کنید)
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بارنی:
بارنی یه الهی مهربونی هستش و در عین حال،مادرخوبیهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
اون اصلی ترین دشمنش راکاد هستش و حاضره جونشو بده تا دنیا از بین نره!اما متاسفانه میمیرهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
عکسشمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهبرای دیدن در سایز اصلی رو عکس کلیک کنید)
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بلو:
بلو یه روح کوچیکه و به همین دلیل بهش لقب نیمچه روح رو دادن!اون یه روح بچه،ناز،مغروره!اون به دلیل مغروری بسیارش وقتی دید نینا داره چه کرارایی میکنه رفت مثلا یه مشت گنده بهش زد ولی در اصل انگار یه انگشتش به نینا خورده!میما هم اونو پرت کرد اونور،یک ساعت بعد هانا اونو پیدا کرد و کمکش کرد که نمیره!
اون هیچ قدرت خاصی نداره.
عکسشمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهبرای دیدن عکس در سایز اصلی رو عکس کلیک کنید)
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2014/06/12 01:24 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
Nimue
They see me skating,They hatin'



ارسال‌ها: 397
تاریخ عضویت: Apr 2014
اعتبار: 94.0
ارسال: #2
RE: مقدار عمر دنیا(داستان تخیلی خودم)
به نظر داستان جالبيه
زود تر بزار كه بخونمشتصویر: richedit/smileys/YahooIM/8.gif
2014/06/12 01:36 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
sha.j.t
نیشخنــــــد متحرک



ارسال‌ها: 239
تاریخ عضویت: May 2014
ارسال: #3
RE: مقدار عمر دنیا(داستان تخیلی خودم)
تو این دنیا،هیچچیز آسون نیست،هیچ چیز بی خطر نیست،هیچ کس آرامش نداره!
فقط به خاطر راکاد!
اینجا سیاره زمینه!بعضی از مردم قدرت های عجیبی دارن،مثل بارنی،بارنی خیلی معروفه،چون اون یکی از دلایلی بود که راکاد رو برای هزار سال از زمین دور کرد!البته کمتر مردم قدرتای عجیبی دارن!که همون کمتر مردم،هیچ وقت دیده نشدن!خودشونو قایم میکنن!
باید درباره ی بارنی بگم،آآآممم،اون قدرتمندترین جادوگره!ولی راکاد خیلی قدرتمند تراز دوهزار سال پیش شده و واقعا قصد داره زمینو از بین ببره!
با از بین رفتن زمین،دنیا ما از بین میره پس میگیم دنیا رو میخواد نابود کنه!
امروز هانا و ریکتا و کوین مثلا اومده بودن خرید،ولی ریکتا رو نمیشه هیچ وقت از سیرک جدا کرد!
پس سریع رفت سمت سیرکی که این هفته همه جا ازش حرف میزدن!
هانا:کوینکوین زودباش نباید بذاریم ریکتا زودتر بره سیرک!زودباش داداشی منم میخوام برم سیرک!
کوین:خودت برو!ریکتا هم هست!من باید برم دنبال ماهی!
هانا:خب ممکنه راکاد حمله کنه!
کوین:چندبار گفتم اسمشو نبر!؟اونا حس میکنن و با یکبار بردن اسمش به اینجا یک قدم نزدیکتر میشه!
هانا:باشه،خودم میرم!اوه،وایسا!اونجا رو نگاه!
کوین:اونجا راهش به جنگل ممنوعه جایی که راکاد رو برای هزارسال دورش کردن میخوره!
هانا:من همیشه اونجا بازی میکردم!
کوین:ولی دیگه نمیتونی!
هانا:نچ!من رفتم بای باییییییییییی!!!!
کوین:نرو،وایسا دختره ی مو صورتی عجیب غریب!
هانا به سمت جنگل دوید و کوین هم دنبالش رفت
کوین:هانا وایسا راکاد اونجا رفته و اونجا هم برمیگرده!
هانا:ولم کن به من چه!!!؟
تا اینکه کوین هانا رو گمکرد
کوین:هانا!؟هانا!؟
صدای خنده اومد!بهغیر از کوین و هانایکی دیگه هم اونجا بود!
یه دختر آروم از پشت کوین بهش نزدیک شد!
؟؟:سلام!
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
کوین روشو برگردوند:غریبه ای!؟اینجا چیکار میکنی!؟
؟؟:تازه واردم!
کوین:اینجا ورود و خروج ممنوعه!
؟؟:مثل اینکه منو نمیشناسی!لطفا اعصابمو خورد نکن!
کوین:کی هستی!؟
؟؟هانا درباره ی اومدنمپیش گویی کرده بود!نه!؟؟؟
کوین:نینا!!!!؟؟؟؟
اون دختر قیافش شروع کرد به تغیر و قیافه اصلی خودشو نشون داد!
باد میوزید و داشت یه طوفان میومد!یه طوفان شدید!
نینا:اینم از قافه اصلی اون دختر که هانا پیشگوییشو کرده بود!!
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
باد شدید تر شد و بارون شدید میومد!صاعقه به همه جا میخورد!
نینا یه نگاهی به آسمون کرد وگفت:
نینا:راکاد رو اینجا به یه سفر هزارساله فرستادین،همینجا هم برمیگرده!
کوین فهمید که قراره راکااد حمله کنه:
کوین:موقشه!
نینا:آرهگ،موقع بازگشت راکاد،دشمن ده هزارسالتونه!
یه آدم کوچولویی که پرواز میکرد اومد به عنوان قهرمان بازی نینا رو هولش بده،ولی نینا با یه زربه کوچیک با روی دستش،اونو انداخت رو زمین!
نینا:یه نیمچه روح میخواست جلوی راکاد رو بگیره!
------------------------------------------------------------------------
این یه قسمتش!
اگهخوب بود بگید ادامش بدممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2014/06/12 02:06 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
Nimue
They see me skating,They hatin'



ارسال‌ها: 397
تاریخ عضویت: Apr 2014
اعتبار: 94.0
ارسال: #4
RE: مقدار عمر دنیا(داستان تخیلی خودم)
واقعا داستان عاليي بود
زود ادامشو بزار
2014/06/12 02:33 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
sha.j.t
نیشخنــــــد متحرک



ارسال‌ها: 239
تاریخ عضویت: May 2014
ارسال: #5
RE: مقدار عمر دنیا(داستان تخیلی خودم)
نینا:یه نیمچه روح میخواست جلوی راکاد رو بگیره!؟
دیگه طوفان داشت تند تر میشد
نینا:کوین خودتم که میدونی،منم مثل تو خیلی جدی ام پس میخوام باهات جدی حرف بزنم!تو قبلا همکار راکاد بودی و الان یه آدم مثبت شدیريا،برگرد پیش ما!
کوین:هرگز!
تا گفت هرگز طوفان تموم شد و صدای کوین پیچید:
هرگز!هرگز!هرگز!هرگز!هر...!!
نینا دوروبرشو نگاه کرد:
نینا:اون داره میاد!
یه انفجار بزرگ اونجا اون وسط اتفاق افتاد و کوین و نینا بیهوش شدن!
وقتی کوین به هوش اومد دید بیش مادرش(بارنی)هستش!
بارنی:نه،نه،بلند نشو!دیشب راکاد داشت میومد،تمام قدرتمو دادم تا جلوشو بگیرم!سه روز تاخیر داره!باید تو این سه روز که د.رش کردیم از بین ببریمش!
کوین:نینا کجاس!!؟
بارنی:زندان!
کوین:تنها!؟
بارنی:آره!
کوین:اون فرار میکنه و بلند شدو رفت طرف زندان ها!دید که نینا گوشه زندان نشسته ومردایی که میخواستن راکاد رو نزدیک کنن و الان چندیم ساله زندونی شدن از اینورو اونور میله های زندان دستشونو سمت نینا دراز میکردن!
یکی:بیا کوچولو نتزس!
یکی دیگه:سلام دختر خوشگله!
...:بیا نترس بهت آسیبی نمیرسونم!
...:زودباش بیا باید بفهمیم از کجا اومدی!
کوین اومد نزدیک زندان نینا،ممیله ها رو گرفت:
کوین:تو دقیقا کی هستی!؟؟
نینا:نمیدونم،فقط میدونم باید تا ابد به راکاد وفادار بمونم!شما نمیتونید اونو از زمینتون دور کنید!
کوین تو یهکاسه کثیف یکم سیر ریخت و نونی که سر راه قایمکی از روی یه دکه برداشته بودو گذاشت تو شیر و از لای میله ها داد به نینا!!
نینا:نمیخوام!
کوین:مجبوری!
نینا:میخواین به زور زنده نگهم دارین!؟گرچه شما اصلا قدرتتون به من نمیرسه!
کوین:التماست نمیکنم که بخوری!
و رفت!
نینا رفت سمت ظرف،بهش نگاه کرد،عکس خودشو تو شیر دید!
نینا تو دلش:همینه!من نباید این باشم!باید قدرتمندتر باشم!تغیر قیافه فایده نداره!نداره!
زندان بان اومد تو و گفت:
زندان بان:زودباش بیا بیرون!ملکه بارنی کارت داره!!!!!
نینا:ملکه!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زندان بان:نه دقیقا!
نینا:خوبه!
اونا رفتن ولی سرراه تو سالن نینا زندان بانو هول داد و سر زندان بان خورد به دیوار و خون ریزی کردو بیهوش شد!
نینا:جنگجو به شما وسقلی ها نمیگن!
و فرار کرد...
ببخشید اگه مسخره بود یه جورایی تازهکارممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه))))
ولی شماهم کمکم کنیدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2014/06/14 01:14 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
Aisan
isun



ارسال‌ها: 5,853
تاریخ عضویت: Jul 2013
ارسال: #6
RE: مقدار عمر دنیا(داستان تخیلی خودم)
خیلی داستان خوبیه!
همه نکات نگارشی رو توش رعایت کردی و به علاوه غلط املایی هم نداری!
پس باید بگم به عنوان تازه کار کارت خیلی خوبه...
مشتاقانه منتظر بقیه اش هستممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2014/06/14 11:57 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
sha.j.t
نیشخنــــــد متحرک



ارسال‌ها: 239
تاریخ عضویت: May 2014
ارسال: #7
RE: مقدار عمر دنیا(داستان تخیلی خودم)
ممنون!
اینم ادامش:
نینا:جنگجو به شما وسقلی ها نمیگن!
و فرار کرد
اون دوباره تغیر قیافه داد و  رفت به بازار!
بارنی وقتی فهمید که نینا فرار کرده ترسید چون ممکنه دوباره راکاد رو نزدیک بکنه!
بارنی به چند تا روح(که سربازاش میشدن)گفت که برن نینا رو پیدا کنن و اگه پیدا نکردن دخترای تازه واردو بیارن!
اون روحا تقریبا صدتا بودن که میتونستنفیب بشن!
بارنی کوین و ریکتا رو صدا کرد
بارنی:کوین،ریکتا،متاسفام ولی ما سرباز دیگه ای نداریم به غیر از صدتا روح!هیچ کدومشونم کار بلد نیستن!
ریکتا:ینی ازم میخوای من برم!؟
کوین:آره!
بارنی:اگه نینا با راکاد باشه راکاد قدرتش چندبرابر میشه!باید اول اونو از بین ببریم بعد راکاد رو!
کوین:مشگلی ندارم!
ریکتا:آآآممم،به نظرتون نباید دربارش پیشگویی کرد!؟
کوین:آره ریکتا راس میگه!
اونا رفتن اونر شهر جایی که خونشون بود،زیاد هم دور نبود!
رفتن تو اتاق هانا!
هانا رو یه صندلی بدون تیکیه گاه نشسته بود و داشت به نقاشیایی که کشیده بود و دیوار چسبونده بود نگاه میکرد
ریکتا اومد پشت هانا رو همون صتدلی نشست:
ریکتا:هانا،ازت میخوام که یه چیزی رو به من بگی!
هانا شروع کرد به گریه کردن:
هانا:آه،آهه،اون،روح کوچولو داره میمیره!تا نجاتش ندید بهتون چیزی نمیگم!
ریکتا:کدوم روح!؟
هانا:بعد از جنگ کوین و نینا تو جنگل نجاتش دادم!اون داره میمیره!
ریکتا:راس میگی داره میمیره،سرنوشتش اینطوریه!مرگ!
هانا:نه،اهه،اهه!میشه سرنوشتو تغیر داد!ریکتا  خواهش میکنم تو قدرتشو داری!
بارنی:دختر عزیزم،اون فقط یه روحه،برای زنده موندنش ریکتا باید یکم از روحشو بده تا روح اون جونور از بین نره!
نینا:میدونم نمیشهکه ریکتا یکم از روحشو بده،متاسفام!
ریکتا:چرا!میتونم!اون یه روحکوچیکه و برای درست کردن دوباره روحش یکم به روح احتیاج داره!
کوین:آ،تو مطمعنی!؟
ریکتا:نگران نباش!به خاطر توهم که شده قول میدم نمیرم!میدونم دوسم داری!!!!؟!!
کوین:مسخره!
ریکتا رفت جلوی اون روحکوچولو و دستاشو بالاش برد،یه وردایی میخوند!
چیزای دود مانند ابی از دستش بیرون میومد و میرفت تو بدن اون روح!تا اینکه زور ریکتا کم ترو کم تر شد و بیهوش شد!تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/12.gif
کوین ترسید و رفت پیش ریکت،سر ریکتا رو گرفت و دید هنوز نفس میکشه!
چندساعت بعد ریکتا به هوش اومد،حالش خیلی بهتر بود
ریکتا:اون روح حالش خوبه!؟
کوین به دیوار تکیه داده بود و دید که یکتا به هوش اومده سریع رفت کنار تختش:
کوین:آره!حالش خوبه!!
هانا و اون روح کوچولو اومدن تو اوتاق:
هانا:اسمشو گذاشتم بلو!چون لباساش آبیه!و خیلیم مغرورو شیطونو بازیگوشو بامزس!
ریکتا:میدونی چیه!؟چندتا لقبو یه جا نباید بگی هانا!!
کوین:من براش یه لقب گذاشتم،ریزه!آهان نه نیم وجبی!نه نه ببخشید نیمچه روح  چطوره!!؟
اونا حندیدن،اما نمیدونستم که نینا دقیقا پشت پنجره اوتاق اوناست!!؟!...
2014/06/17 11:37 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
موضوع بسته شده است 


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
documents [داستان] آدمانتِم dot. 4 1,602 2021/05/19 09:32 PM
آخرین ارسال: dot.
  داستان:در مرز مشترک آتیش پاره 7 2,254 2021/04/21 07:06 PM
آخرین ارسال: آتیش پاره
documents (داستان کوتاه) انتظار Ilyaa_JA 0 976 2021/04/17 04:29 PM
آخرین ارسال: Ilyaa_JA
One Piece-1 [داستان] جلگه‌ی بایر dot. 1 1,123 2021/03/10 12:12 AM
آخرین ارسال: dot.
  کلکسیون داستان های کوتاه دارسی ال.سی dot. 2 1,157 2021/01/24 11:31 PM
آخرین ارسال: dot.



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان