زمان کنونی: 2024/07/01, 10:50 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/07/01, 10:50 AM



ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 11 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

"پالاس هتل تاناتوس"داستانی در ژانر وحشت

نویسنده پیام
zari.f
anishtain`s adopted daughter



ارسال‌ها: 725
تاریخ عضویت: Sep 2013
اعتبار: 218.0
ارسال: #16
RE: "پالاس هتل تاناتوس"داستانی در ژانر وحشت
هنری بوئرس تچر، مدیر هتل، مردی آرام با عینک دسته طلایی بود که به موسسه خود بسیار می‌نازید. ژان مونیه پرسید:
-هتل مال خودتان است؟
- نه آقا. هتل متعلق به یک شرکت سهامی ‌است ولی فکر تاسیس آن از من است و من رئیس مادام العمر آن هستم.
- و چه طور تاحالا با مقامات محلی درگیری پیدا نکرده اید؟
آقای بوئرس تیچر که متعجب و رنجیده خاطر می‌نمود گفت: درگیر؟ ولی آقای عزیز ما هیچ کاری نمی‌کنیم که خلاف وظایف هتل داری باشد. ما به مشتری‌هایمان آنچه می‌خواهند تمامی‌ آنچه می‌خواهند می‌دهیم و نه چیزی دیگر.... وانگهی، آقای عزیز، این جا مقامات محلی نداریم. محدوده این سرزمین به قدری نامشخص است که هیچ کس دقیقا نمی‌داند آیا این جا جزو خاک مکزیک است یا خاک امریکا. این فلات مدتها خارج از دسترس بود. برطبق افسانه ای که برسر زبان‌هاست، چند صد سال پیش عده ای سرخ پوست به این جا آمدند تا برای نجات از مظالم اروپایی‌ها دسته جمعی خودکشی کنند و اهل محل ادعا می‌کنند ارواح آن مرده‌ها مدخل کوه را بسته‌اند و نمی‌گذارند که کسی وارد این فلات شود. به همین دلیل بود که ما توانستیم این زمین را به قیمت بسیار مناسب خریداری کنیم و برای خودمان زندگی مستقلی داشته باشیم.
-و هیچ شده است که خانواده مشتری‌هاتان از شما عارض بشوند؟
آقای بوئرس تچر رنجید و با صدای بلند گفت: عارض بشوند؟ خداوندا، برای چه عارض بشوند؟ و به کدام محکمه و دادگاه؟
خانواده مشتری‌های ما خیلی هم خوشحال‌اند که بی جارو جنجال از یک رشته سوال و جواب و کارهای بسیار پیچیده و حتی غالبا پرمشقت خلاص شده اند. نه، نه، آقا همه چیز در این جا به خوبی و خوشی و به نحو صحیح طی می‌شود و مشتری‌هامان دوستانمان هستند.... آیا میل دارید اتاقتان را ببینید؟ اتاقتان، اگر ایرادی ندارد، شماره 113 است. شما که خرافاتی نیستید؟
ژان مونیه گفت: ابدا. من با تربیت مذهبی بار آمده ام و باید اعتراف کنم که فکر خودکشی برایم سخت ناخوشایند است....
آقای بوئرس تچر گفت: ولی این جا صحبت از خودکشی نیست و نخواهد بود.
این جمله ر ابا لحنی چنان قاطع گفت که ژان مونیه دیگر اصرارنکرد. سپس خطاب به نگهبان گفت: سارکونی، آقای مونیه را به اتاق 113 راهنمایی کنید. ضمنا آقای مونیه، راجع به مبلغ سیصد دلار، لطف کنید و این را سر راه به صندوقدار هتل که دفترش بغل دفتر من است بپردازید.
دراتاق 113،که پرتو درخشان غروب آفتاب آن را روشن کرده بود آقای مونیه هرچه گشت اثری از ابزارهای کشنده نیافت.
**********
2013/10/13 07:31 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
RE: "پالاس هتل تاناتوس"داستانی در ژانر وحشت - zari.f - 2013/10/13 07:31 PM

موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  انواع ژانر amirmohammad 4 2,049 2018/10/27 07:17 PM
آخرین ارسال: Franky
  معرفی کتاب "خیابان وحشت" shizuko yagami 3 1,275 2017/07/07 05:27 PM
آخرین ارسال: Mmpunisher
  سومین کتاب داستانی پرفروش دنیا! one piece 2 2,311 2014/03/31 07:54 PM
آخرین ارسال: .:prince jun misugi:.



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان