توصیف تیکه های دوست داشتنی انیمه ای

[heraa]

خب همونجور که این تاپیک توی قسمت نویسندگی زده شده , یجور تمرین نویسندگیه.
امیدوارم تاپیک فعالی بشه

خب هر تیکه از انیمه ای رو که خیلی دوست دارید , تشریح کنید

* اسم انیمه رو قبل از تشریحتون بیارید که اگه کسی ندیدتش اسپول نشه براش .

[heraa]

attack on titan

بعد از چندین سال از اتفاقایی که افتاده بود (طوری که دیگه ارن 15 سالش نبود ) , همه چهره های جدیدی پیدا کرده بودن از جمله ارن ,
حالا یروز گرم تابستونی بخاطر ارن همشون رفته بودن بیگاری برای ریل قطار , یهو لیوای دست به سینه , با حالتی حسود و معتراضانه ,
جمله سر داد , شما بچه ها چطور جرات میکنید اینقدر قدر بکشید !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

محتوای مخفی (Click to View)

آخه لیوای همونجوری مونده بود ! کوتوله بین یه عالمه آدم قد بلند ^^

[heraa]

hunter x hunter

قوانین فیزیک تو بعضی از انیمه ها خیلی جالب و قشنگ با افکت ها به تصویر کشیده شده , الان میخوام یکی از خفن تریناشو توصیف کنم ,
خب آقای نترو پیرمرد خفن داستان ما , تو جوونی روزها رو روزا تمرین میکنه , فصل به فصل تمرین میکنه تا قدرت مشتشو زیاد کنه , بالاخره بعد از کلی تمرین و تلاش میفهمه که آمادست ,
خب بعدش میره پیش استاد کاراتش , یه سالن بزرگ , که دور تا دورش شاگرای استاد کاراته هستن و استاد هم وسط سالن داره به این جوونک ما (( نترو )) نگاه میکنه , استاد میگه چی داری برای ما ,
خب جوونک پاهاشو استوار میکنه , گارد مخصوص کاراته ایش رو میگیره , و یه مشت مستقیم به هوا میزنه , (خب داره کم کم شروع میشه لحظه خفن داستان ), سکوت همه جارو گرفته , و همه شاگرا مات و مبهوت دارن به جوونک نگاه میکنن , همین بود ؟ اینهمه تعریف از خود , همین ؟؟؟؟
که یهو یه موج شدید, شبیه به انفجار کل اون سالونو داغون میکنه !!!!!!!!!! دوباره سکوت جاری میشه , همه مات و مبهوت شدن دوباره , که این چی بود !!!
اتم های تنبل هوا تازه فهمیده بودن که ,واو ,این چی بود دیگه , بیایین واکنش نشون بدیم !!!!

تازه میفهمن , که این موج موجه مشت جوونک بوده !!!



www

[niloo...far]

(2021/02/18 04:07 PM)'heraa' نوشته شده توسط:  attack on titan

بعد از چندین سال از اتفاقایی که افتاده بود (طوری که دیگه ارن 15 سالش نبود ) , همه چهره های جدیدی پیدا کرده بودن از جمله ارن ,
حالا یروز گرم تابستونی بخاطر ارن همشون رفته بودن بیگاری برای ریل قطار , یهو لیوای دست به سینه , با حالتی حسود و معتراضانه ,
جمله سر داد , شما بچه ها چطور جرات میکنید اینقدر قدر بکشید !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

محتوای مخفی (Click to View)

آخه لیوای همونجوری مونده بود ! کوتوله بین یه عالمه آدم قد بلند ^^

 

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهخیلییی خوف بود اصن طلفکی لیوای ینی چقدر فقط بهخاطر قدش سر به سرش میزارنمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

منم یکی رو توصیف میکنم از ناروتو

بعد از تلاش زیاد ناروتو بالاخره تونسته بود که چاکرای همه ی بیجو ها رو بدست بیاره ولی هنوز راه زیادی مونده بود تا بتونه به این جنگ خاتمه بده .
بعد از بدست اوردن تمامی چاکراها احساس کرد صدایی زمزمه وار اون رو فرامی خوند: ناااارووتووو~
اول فکر کرد فقط کیوبی هست ولی وقتی بیشتر دقت کرد متوجه شد صداهای دیگه ای هم به جز اون هست که احتمالا برای هاچیبی،سانبی و بقیه بود
با تمرکز روی چاکراش، خودش رو بین حلقه ای از بیجو ها دید که دوره اش کرده بودن از ایچیبی بگیر تا کیوبی همه بودن.بعد از کمی سکوت هرکدوم به ترتیب نظر خودشون رو راجب روند نبر گفتن، و قرار شد تا ناروتو هز چاکرای همه به صورت ترکیبی استفاده کنه و مادارا رو قبل از اجرای پروژه ماه به سزای کار هاش برسونه.
جینچوریکی سانبی که از تصمیمات و انگیزه ی ناروتو شگفت زده شده بود گفت: واقعا انتظار نداشتم با این سن کم انقدر خوب مدیریت کنی همه چیزو
ناروتو با تعجب یه نگاه به ریزه میزه ای که روی سر سانبی بود نگاهی کرد و اشک توچشاش جمع شد، باصدای بلند و چشای گریون برای همدردی با جینچوریکی سانبی گفت: اخیییی اصن باورم نمیشه که همچین ادم حوونی رو مجبور کردن جینچوریکی بشه حتی تصورشم سخته .... چه سختی هایی که احتمالا تو این راه نکشیده ...از تجربه ی جه چیز های محروم نشده مث خوردن ایچیراک رامن یا حتی بوسیدن یه دختر...
همین لحظه کیوبی سر ناروتو داد زد: اووویی خودتم که فقط ساسکه رو تا الان بوسیدی خودتم هنوز نمیدونی هیچی
ناوتو: اخخخ یادم ننداااز تتوروخدا
کلا این قسمتش خیلی خنده دار بود هار هار هار مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه