I can not be with you

[Yuri]

قسمت نهم
اعتبار وسپاس یادتون نره نظرتونم بگیدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

که یهو دیدم که یه ماشین به سرعت میاد سمتم و راننده که منو میبینه ترمز میکنه و کلی دود گاز میره تو دهنم

و داده میزنم : هی تو جلوتو ببین نزدیک بود منو بکشی

راننده : بروبابا

-بی شخصیت

اینو گفتم و با جونهی و جون بای بای کردم و دوباره دوییدم یه سه چار خیابون پایین تر یه ایستگاه بود رفتم تو اون ایستگاه و از رو شانس خوبم همون لحظه

اتوبوس بوسان اومد رفتم تندی سوار شدم و با خوشحالی نشستم رو صندلی اتوبوس و به ساعتم نگاه کردم ساعت 11 صبح بود

اوتوبوس راه افتاد و دیدم انگار یکی داره صدام میکنه و دیدم که جون و جونهی هم سواره اتوبوس شدن و تا منو دیدن اومدن سمتم

جون نشست پیشم و چون جا نبود دیگه جونهی هم بغلمون وایساد

جون: میرا تو فکر نمیکنی اگه الان اون ماشین ترمز نکرده بود تو مرده بودی؟؟؟؟؟؟؟؟بعد تو که هنوز مرخص نشدی چرا فرار کردی؟

جونهی:راست میگه جون

-به شما دوتا مربوط نیس من حالم خوبه !!!!! پوله بیمارستانو حساب کردید

جون:بله خسیس خانوم

-ایششششششششششششش

بعد از 8 ساعت رسیدیم به بوسان و کلی راه رفتیم که بلخره به هتلی که بچه ها بودن رسیدیم

چمدونو انداختم دسته جون و ساک رو دست جونهی

و خودم بدو بدو رفتم تو هتل و گفتم ماله کدوم اتاقیم و کلیدمونو دادن و من رفتم اتاقه دخترا و جونهی و جون باهم رفتن اتاق پسرا

به اتاق که رسیدم در زدم

یورا درو باز کرد و تا منو دید گفت : شما؟؟؟؟؟؟

عینکمو در اوردم و گفتم : ایش منو نشناختی

یورا تو صورتمو دید بدون معتلی پرید بغلم و گفت : حالت خوبه ؟؟؟؟؟؟؟ خیلی دلم واست لک زده بود

خندیدم و گفتم : میدونم واضحه !!!!!!!!!

میونگ و یانگین همزمان باهم:به به خوش اومدین خانومی

-خیلی ممنونمممممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

رفتم پیششون نشستم دیدم دارن باهم فیلم میبینن و خوراکی میخورن چمدونامو انداختم کنار و بدون هیچ معتلی نشستم کنارشون و شروع کردم خوردن

میونگ:واه واه نگاش کن انگار قهطی زدس

یورا:اذیت نکن بچمو

-اگه تو جای من بودی چیکار میکردی تو بیمارستان هیچی ندادن بخورم تازه نمیخواستن مرخصمم کنن

یانگین چشاش چارتا شد : پس چرا اینجایی؟

-فرار کردممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[_lady.bird_]

هههههههههههههه
ایول خوشم اومد خوب فرار کرد
افرین عالی بود

[Yuri]

لطفا جای گفتن عالی بود و اینا یا اعتبار بدین یا تشکر کنینمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Yuri]

-اگه تو جای من بودی چیکار میکردی تو بیمارستان هیچی ندادن بخورم تازه نمیخواستن مرخصمم کنن

یانگین چشاش چارتا شد : پس چرا اینجایی؟

یه خنده ی شیطانی کردمو گفتم

-فرار کردممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

یورا که استکانه اب تو دستش بود و داشت اب میخورد یهو تموم اب تو دهنشو ریخت بیرون و گفت : فرار؟!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

خندیدم و گفتم : هیشکی استعداده منو تو فرار کردن نداره

میونگ یه نگاه به من کرد و چشم غره رفت و گفت : نبابا از این کارا بلد بودی و رو نمیکردی

یه لبخند زدمو گفتم : تازه کجاشو دیدین

یانگین باحالت تاسف بهم گفت : نچ نچ نچ دیگه همین فرار کردن هم کافی بود تو پروندت درج بشه

رفتم نزدیکش و زل زدم تو چشاش : فکر نمیکنی زیادی راجبه چیزی که بهت مربوط نیس حرف زدی؟!

یانگین که از حرف من عصبی شد گفتش : چی؟!....تو داری به من میگی .....

خندیدم و گفتم : تقلا نکن کافیه ... نمیخواد نشون بدی بیشتر از این بیچارگیتو

اینو که گفتم یانگین دستاشو مشت کرد که منو بزنه ولی میونگ دستشو گرفت

میونگ همونطور که دسته یانگین رو گرفته بود گفت : بیخیالش واست مهم نباشه .... میرا کی تاحالا حرفاشو مزه مزه کرده که بار دومش باشه؟!

منم سرمو کج کردم و به حالت مسخرانه ای گفتم : آخی بهت بر خورد؟!....میتونستی مثله یه دختر خوب منو یه گوشه ببری به خودم بگی

یورا یهو داد زد و گفت : تمومش کنین مسخره ها

منم شونه هامو انداختم بالا و گفتم : من چیزیو شروع نکردم که بخوام تموم کنم

یانگین یه خنده کرد و سرشو تکون داد و گفت : حالا میفهمم اینا همش بخاطر اینه که هنو بچه ای

منم یقه ی لباسه یانگین رو گرفتم و گفتم : چی گفتی ؟!

یورا منو از پشت بغل کرد و شکممو فشار داد وسعی کرد منو بکشه عقب که دعوا نکنم

منم که به شکمم فشار اومد بزور دسته یورا رو از بدنه خودم جدا کردم و موقعی که اومدم تکون بخورم یورا رو انداختم زمین

از این حرکته یورا بشدت بدم میومد واسه همین گفتم : یورایاااااااااااااااااااااا میدونی چقد از این حرکاتت متنفرم ....سعی نکن دنبالم راه بیفتی

یورا هم ناراحت شد و سرشو انداخت پایین و گفت : متاسفم میرا

دستشو گرفتم و بلندش کردم و گفتم : اولین بارت که نیس .... من میرم یه هوایی عوض کنم

میونگ ویانگین هم سرشو به نشونه تاکید نشون دادن و گفتن : نظر خوبیه ماهم میایم

یورا هم دستشو انداخت دور گردنم و گفت : ما هم میایم همراهت

دستشو زدم کنار و گفتم : فراموشش کن

اینو گفتم و رفتم ........................

-------------------
این قسمتم تموم شد
معذرت اگه بد بود
نظرتونو بگینمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[JI MIN]

بعد از صدسال بالاخره نوشتی!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خیییییییییییییییییییییییییییییلی خوب بود افرینمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
فقط ی چیزی اینجا فقط دخترا بودن ک پس بقیه اعضای گروه کجا بودن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Yuri]

(2014/08/10 12:19 PM)JI MIN نوشته شده توسط:  بعد از صدسال بالاخره نوشتی!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خیییییییییییییییییییییییییییییلی خوب بود افرینمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
فقط ی چیزی اینجا فقط دخترا بودن ک پس بقیه اعضای گروه کجا بودن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

ممنونم
پسرا تو اتاق خودشونن اخه چون مسافر خونه اسمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
قسمت بعدی همگی هستنمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[my name is alice]

ایول عالی بود

[reyhaneh]

من نمیفهمم چرا وقتی یه داستانو تموم نکردین میرین سر یه داستان دیگه!!
ادامش کو؟؟؟!!

[Yuri]

(2014/11/30 08:06 PM)'reyhaneh' نوشته شده توسط:  من نمیفهمم چرا وقتی یه داستانو تموم نکردین میرین سر یه داستان دیگه!!
ادامش کو؟؟؟!!

 

 ادامشو مینویسم میزارم حالا