زمان کنونی: 2024/11/06, 05:00 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/11/06, 05:00 AM



موضوع بسته شده است 
 
امتیاز موضوع:
  • 9 رأی - میانگین امتیازات: 4.89
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

سرزمین جادو

نویسنده پیام
سم سام
Joker



ارسال‌ها: 799
تاریخ عضویت: Mar 2014
اعتبار: 164.0
ارسال: #1
سرزمین جادو
خلاصه داستان
مکان افسانه ای به اسم سرزمین جادو به دوقسمت شرق و غرب تقسیم شده و دو خواهر قدرتمند جادوگر هر کدوم از این منطقه هارو فرمانروایی میکنن
کسی تا به حال غرب رو ندیده تا اینکه ....

شخصیت های داستان

آقای رویا

اولیویا

موریس

الیزابت

روبر

یان

داگلس
اینم تاپیک نظرات ، لطفا اینجا نظری ندین
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2015/05/01 05:00 PM، توسط سم سام.)
2015/04/24 09:03 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
سم سام
Joker



ارسال‌ها: 799
تاریخ عضویت: Mar 2014
اعتبار: 164.0
ارسال: #2
RE: سرمین جادو
جادوی اول : دنیای مختلط ...
شرق و غرب ...
حدود ده سالی میشه که با توافق دو خواهر ، زادگاه جادوگران و شکارچیا و خیلی موجودات افسانه ای
یابه عبارتی دیگه سرزمین جادو  به دو قسمت شرق و غرب تقسیم شد و هر کدوم از خواهرا
یک قسمت رو برای حکمفرمایی خودشون انتخاب کردن  ...
اونی که قسمت غربی رو برداشت ، ملکه ی غرب و خواهر بزرگتر ، کرنلیا بود ...
کسی که به جانشین شیطان معروف  بود و بعد ها حکمران تاریکی نامیده شد !
و اونی که قسمت شرقی رو برداشت ملکه ی شرق ، خواهر کوچکتر ، کارولینا معروف به الهه ی اعظم بود !
سرزمین جادو جاییه که توش افسانه ها معنی ندارن ، هیچ چیز معنا داری اینجا وجود نداره ...
اینجا جاییه که آدما در صورت کنترل نکردن احساساتشون میتونن به چیز وحشتناکی تبدیل بشن ...
نمونه ش ملکه ی غرب یا دقیقتر بگم جانشین شیطان
و همینطور خواهرش ...
اگه نتونی نفرت ، خشم ، عصبانیت و احساساتی نظیر اینو کنترل کنی
تبدیل به یه هیولا میشی چیزی که بهش میگن شیطان !
و همینطور اگه نتونی حس خوبی و غم ناشی ازش رو تحمل کنی میشی یه چیزی مثل فرشته !
برای همینم هست که اینجا به ... دنیای مختلط معروفه !
البته چیزایی به اسم شیاطین و فرشته ها وجود خارجی ندارند و اینا فقط استعاره هایی هستند که مردم براشون به کار میبرن !
شیاطین در اصل جادوگرایی هستند که به خاطر خشم ، حسرت ، غضب و اینجور احساسات
  میزان عظیمی انرژی ازمنبع قدرت های ممنوعه شون  آزاد شده و اونارو تبدیل به شیطان کرده 
فرشته ها هم نظیر همین قدرت عظیمی در سراسر بدنشون آزاد میشه که میشه بهش گفت خوبی ...
و به این شکل احساسات انسان هارو به جادوگرای قدری تبدیل میکنه !
این دوخواهر دوازده ساله که با هم تو یه جنگ خونین هستند .
البته ده سال پیش  با تقسیم سرزمین جادو به دو قسمت شرق و غرب ، این خسومت ها کنار گذاشته
و به یه جنگ جادوی دو ساله پایان داده شد ...
هیچکدوم از شرقی ها و غربی ها از هم خبر ندارن و با یادگیری نفرت از همدیگه بزرگ شدن !
سرزمین شرق جای آروم و  قشنگیه  ... اما سرزمین غرب ...
تا حالا کسی اونجا رو ندیده به جز مهاجرای جنوب و جادوگرای شمال که البته هیچ ورودی به این سرزمین
تا الان خروجی به دنبال نداشته !
شمال و جنوب قسمت هایی هستند که جزء سرزمین جادو حساب نمیومدن برای همین تحت تسلط ملکه ای نیستن .
جنوب قسمت فقیر نشینیه که صنعت اصلیش کشاورزیه و تقریبا هیچ جادوگری نداره اما
شمال قسمت خطرناک و کوهستانییه که اکثر مردمش یا جادوگرن یا برای ادامه ی حیاتشون تو اون منطقه
به سحرها و طلسم ها و ساخت اکسیر آشنایی دارن ...
جنوبیا مردم ساده و فقیری هستند که حتی اگه استعدادی داشته باشن تو اون منطقه هرز میره ، شمالیا
جادوگرای خطرناکین که نمیشه باهاشون معامله کرد و آدمای خون گرمی هم نیستن ،
شرقیا آدمای خوب و مهربونین که به مردم سرزمین صلح و صفا معروفن ، البته از همه نوع آدمی دارن  و غربیا ...
هیچکس تا حالا اونا رو ندیده ...
ادامه دارد ...

 
2015/04/30 09:13 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
سم سام
Joker



ارسال‌ها: 799
تاریخ عضویت: Mar 2014
اعتبار: 164.0
ارسال: #3
RE: سرزمین جادو
جادوی دوم : سنت سالیانه ی سالواتور ...
هیچکس تا حالا جادوگرای اصلی غرب رو ندیده ، اما میگن که اونا خیلی قوین .
کسانی هم که تو  خط  حمله ی جنگ جادوی ده سال پیش حضور داشتن و تونستن اونا رو ببینن همگی مردن ...
تنها دریچه ی ارتباط غرب با دنیای بیرون ، مسابقات سراسری جادو ست که بین دانش آموزان ممتاز برترین آکادمی های جادوی هر دو سرزمین به مدت یک ماه در سال انجام میگیره که بهش سنت سالواتور هم میگن و هیچ کس نمیدونه که این اسم دقیقا از کجا اومده !
A ، B و C
آکادمی های جادو با این حروف رتبه بندی میشن و هر کدوم از آکادمی های زیر مجموعه این حروف به صورت مجزا بین خودشون با اعداد رتبه بندی جدیدی میشن .
C - 05 ضعیف ترین آکادمیه که حتی تو مسابقات محلی هم شرکت داده نمیشه .
وقویترین آکادمی 01 - A به اسم مارگارت هستش
تنها آکادمی هایی که اجازه شرکت تو مسابقات سراسری جادو رو دارند آکادمی 01 - A یا مارگارت و 02 - A به اسم کول ، هستند که مستقیما تحت نظر ملکه کار میکنند .
و این صرفا نه یه رقابت داغ بین دانش آموزان جادو ، بلکه یه نمایش قدرت بین ملکه هاست !
اولیویا یه محافظ سلطنتی ساکن شرقه
محافظای ملکه به دو گروه محافظای دائمی و فصلی تقسیم میشن
گروه محافضای دائمی به دو شاخه ی محافضای شخصی و محافظ سلطنتی تقسیم میشن که مطمئنا محافضای شخصی قدرت بیشتری دارن و محافضای فصلی ...
اونا در ازای پولی که میگیرن قرارداد چندوقته میبندن و به محض تموم شدن قرار دادشون میشن دشمن ، شاید حتی برای کشتن ملکه استخدام بشن !
درکل آدمای بی ثباتین ولی همیشه آزادن ، بر خلاف محافضای دائمی که تا ابد باید در خدمت ملکه باشن و تنها زمانی که قدرتشون روازدست بدن بازنشست میشن ، پدر اولیویا یکی از همونا بود
امسال اون این افتخار رو داره که به عنوان شاگرد اول آکادمی جادوی کول در مسابقات سالیانه ی سنت سالواتور شرکت کنه .
اولیویا : من تو مسابقات سالیانه جادو شرکت نمــــــــــــــــــیکنم !!!!
همگی : چــــــــــــــــی ؟!
اولیویا : همین که گفتم ، نظر من برنمیگرده پس تلاش بیهوده برای متقاعد کردن من نکنید !
مادر اولیویا : اما ، برای چی نمیخوای شرکت کنی ؟ عزیزم میدونی این چه افتخار بزرگیه ؟
پدر اولیویا : مادرت راست میگه . نمیتونی همینطوری بیخیالش بشی ، این درست نیست !
اولیویا : خودم میدونم چی درسته چی غلط . خوشم نمیاد تبدیل به ابزار برای جنگ قدرت ملکه ها بشم !
مادر اولیویا : عزیزم این چه حرفیه که تو میزنی ؟ مگه تو قبلا آرزو نداشتی که محافظ شخصی ملکه بشی ؟
اولیویا : اونموقع زیادی بچه بودم و نمیدونستم واقعیت چیه . زدن همچین حرفی احمقانه ست ، من از همون وقتی که فهمیدم یه محافظ شخصی چقدر باید قوی باشه بیخیال این آرزو شدم ، فقط یه جادوگر در رده ی ممتاز از مدرسه ی 01 - A میتونه یه محافظ شخصی بشه . در حال حاضرقدرت من حتی از پایینترین دانش آموز مدرسه ی مارگارت پایینتره ، پس ترجیح میدم با این سطح قدرتم یه محافظ سلطنتی باقی بمونم !
پدر اولویا : هنوزم بچه ای و چیزی نمیدونی ، سعی کن بفهمی مقام تو برای نام خانوادگی ما چه ارزشی داره !
اولیویا : هــا ؟! این که خودتون یه محافظ شخصی بودید دلیل نمیشه منم باشم . در هر صورت من تصمیم نهاییم رو گرفتم تا در همین وضعیت باقی بمونم .
پدر الیویا : واقعا که به پدر بزرگت رفتی . گاهی وقتا فکر میکنم پدرم یه غربی بوده ، اینقدر که لجبازی میکنید !
اولیویا : احتمالا غرب جای بهتری نسبت به اینجا نیست اما مطمنم بدترم نیست ! حداقل کسی مجبورت نمیکنه از جادو استفاده کنی !
و بعد از خونه اومد بیرون و درو محکم پشت سرخودش کوبید .
و به طرف مدرسه رفت .
ادامه دارد ...

 
2015/07/08 08:48 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
موضوع بسته شده است 


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  سرزمین گلها cheryl 14 2,671 2019/10/02 10:37 PM
آخرین ارسال: cheryl
  *سرزمین نجات* ملیکا ایچیزن 13 2,393 2017/06/15 08:36 PM
آخرین ارسال: ملیکا ایچیزن
documents داستان '' سرزمین اسرار آمیز '' Melika10 14 3,284 2016/01/18 02:17 PM
آخرین ارسال: Ryana



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان