زمان کنونی: 2024/11/06, 02:42 AM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/11/06, 02:42 AM



نظرسنجی: به این داستان چه نمره ای میدهید؟
0-10
10-15
15-17
17-20
[نمایش نتایج]
توضیح: این یک نظرسنجی عمومی‌است. کاربران می‌توانند گزینه‌ی انتخابی شما را مشاهده کنند.
ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 6 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

من دیوانه نیستم!

نویسنده پیام
Бѳнёѫїап
Rhapsody



ارسال‌ها: 998
تاریخ عضویت: Jun 2015
اعتبار: 1285.0
ارسال: #2
RE: من دیوانه نیستم!
قسمت دوم:انفجار!

همه بچه ها به صف ایستاده بودند و خانم ایونس (evans)با غرولند برای انها در ظرفهایشان فقط یک عدد تخم مرغ نیمرو و بیکن سوخته می گذاشت.دخترکوچکش لورا(lora) با موهای نارنجی و مصری وصورت کک مکی اش برای بچه ها آب پرتغال و نان در ظرفها می گذاست و آریل (ariel)گنده بک هم طبق معمول با زور از بقیه غذاهایشان را میگرفت.
نیک با خودش فکر میکند مگر یک شکم چقدر میتواند در خود غذا جا دهد؟چیزی به جز خیلی به ذهنش نمی آید.روی صندلی زردکنارپنجره نشست تا بتواند لورا را بهتر ببیند که با قیافه بادکرده اش گوشه ای دست به سینه نشسته بود و مادرش آماده می شد که برود و ناهار را آماده کند.
چشم لورا که به نیک افتاد از روی سینک پایین پرید و به سمت کیف صورتی و کیتی شکلش رفت.آنرا برداشت و وحشیانه به سمت نیک هجوم برد.نیک تنها بود و5صندلی خالی دیگر منتظر لورا.

_میخوای نقاشیمو ببینی؟

نیک کمی خجالت کشید و دندانهای یکی نه یکی لورا نمایان شد.

_اهان...همان رویایی که شبها میبینی؟
_ارره...بلاخره تونستم بکشمش!
_عالیه...

نیک فکرکرد چه می شد اگر اوهم به جای کابوسهای مداومش یک بار هم شده رویای لورا را میدید؟لورا دفتر نقاشی داغونش را بیرون اورد و کلی انرا اینطرف آنطرف کرد تا صفحه مورد نظرش را پیدا کند.

_ایناهاش...ببینش!

تصویر یک قارچ بزرگ سمی بود و چند کوتوله خوشحال و لورا که به بالا وپایین می پرید.رنگین کمان جیغی دربالای صفحه بیشتر شبیه خط خطی دیده می شد و ابشار به هوا رفته بود.

_اوممم...مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_زشته؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
_نه!عالیهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

لورا باز هم لبخندی زد و میخواست نیک را بغل کند چون او تنها کسی بود که به او اهمیت میداد اما ناگهان
صدای انفجار وحشتناکی از باغ پشت یتیم خانه شنیده شد.
همه به سمت در دویدند و خانم ایونس تقریبا غش کرد.
2017/06/12 09:31 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
RE: من دیوانه نیستم! - Бѳнёѫїап - 2017/06/12 09:31 AM

موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  انگار این من نیستم(نوشته خودم) #Chocolate Girl* 29 10,573 2015/01/03 09:50 PM
آخرین ارسال: imagination



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان